بلاگر فارسی

آیت الله امینی در خطبه های نماز جمعه قم با بیان اینکه جوانان بی‌عدالتی را تحمل نمی‌کنند گفت ما نباید به جوانان انگ ضد انقلاب بچسبانیم.

به گزارش خبرنگار مهر در قم، آیت‌الله ابراهیم امینی در خطبه‌های نماز جمعه قم که در شبستان حرم حضرت معصومه(ص) برگزار شد با بیان اینکه جوانان بی‌عدالتی را تحمل نمی‌کنند، گفت: جوان روح حساسی دارد و نمی‌تواند ظلم را ببیند و هیچ کلامی نگوید، بلکه فریاد زده و اعتراض خود را بیان می‌کند و نباید ما به این جوان انگ ضد انقلاب بچسبانیم و در تلاش بوده تا این جوان را از انقلاب دور سازیم.

آیت الله امینی در بخش دیگری از سخنان خود با گرامیداشت روز جوان بیان داشت باید به جوانان اهمیت داده شود و به خواسته‌های آنان توجه شود زیرا جوانان دارای روحیه لطیفی هستند.

وی روحیه تغییرطلبی را از خصوصیات جوانان عنوان کرد و گفت: باید سخنان جوانان شنیده شود و اگر صحیح بود پذیرفته شود و اگر صحیح نبود و جوان به خطا رفته بود باید با لحن ملایم و در کمال احترام به آنها آگاهی داده و به مسیر صحیح هدایت کنیم.

وی به رفتار پیامبر در صدر اسلام اشاره کرد و گفت: رفتار پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) با جوانان تنها با شمشیر نبود، بلکه با رأفت اسلامی با جوانان برخورد کرده و به آنها اسلام را در عمل معرفی می‌کردند.

آیت‌الله امینی در ادامه به جوانان توصیه کرد که قدر انقلاب را بدانند زیرا این انقلاب و نظام به راحتی به دست نیامده و برای آن صدها هزار نفر جان خود را از دست داده‌اند.

وی به جوانان خاطرنشان کرد که ولایت فقیه مرکز اساسی در زمان امام خمینی (ره) بوده است و امروزه نیز این موضوع به عنوان رکن اساسی نظام مطرح است و همگان وظیفه داریم از آن مراقبت کنیم.

با دستگیرشدگان با رأفت اسلامی برخورد شود

آیت الله امینی در ادامه ضمن تشکر از دستور رئیس قوه قضائیه مبنی بر روشن شدن وضع بازداشت شدگان وقایع اخیر گفت: کاش این دستور زودتر صادر می‌شد و لازم است به آن توجه شود و زودتر وضع زندانیان مشخص شود و خانواده آنها از نگرانی خلاصی یابند و ای کاش آقای شاهرودی در ادامه می‌فرمودند که با دستگیرشدگان و مجرمان با رأفت اسلامی برخورد شود تا به دامان انقلاب برگردند.

وی جوانان را مدافعان انقلاب دانست و گفت: باید جوان را در کنار خود حفظ کرده و حفظ کردن تنها با سخنرانی کردن نیست، بلکه جوان را با عمل خود می‌توانیم برای انقلاب و نظام حفظ کنیم و اگر می‌خواهیم جوانان از انقلاب دفاع کنند باید اسلام واقعی را به آنها نشان دهیم.

به مساجد اهمیت داده شود

وی با اشاره اهمیت کار فرهنگی برای جوانان گفت: برخورد فیزیکی با این موضوع امکان ندارد و مفید نیست و باید جوانان را مصونیت اخلاقی بخشیم و نهادهایی که در این زمینه فعالیت می‌کنند نباید کوتاهی کنند.

امام جمعه قم به تاثیر نهاد مسجد در این زمینه اشاره کرد و گفت: نهاد مسجد در موضوع فرهنگی نیز نقش موثری دارد که نباید از آن غافل بود.

وی افزود: امروزه نیز به مساجد نیاز داریم و باید مساجد را فعال کنیم که متاسفانه مساجد ما فعال نیستند و فعال کردن مساجد نیز به عمران و آبادانی نیاز دارد و باید مجهز به امکانات فرهنگی و امام جماعت باشد.

آیت‌الله امینی با اشاره به آمار مساجد کشور طبق آخرین سرشماری در 18 سال پیش گفت: این آمار توسط وزارت فرهنگ و ارشاد ارائه شده که 79 هزار و 320 مسجد فعال هستند و 17 هزار و 332 ائمه جماعت نیز حضور دارند که 29 درصد مساجد را شامل می‌شود.

وی به وضعیت مساجد در کشورهای دیگر اشاره کرد و گفت: کشورهای دیگر به موضوع مساجد توجه بسیاری دارند و از لحاظ عمرانی، فرهنگی و ....به این اماکن بسیار توجه می‌شود.

آیت الله امینی با اشاره به نقش حوزه‌ها گفت: حوزه‌ها باید آموزش کافی را به ائمه جماعت بدهند و باید دید حوزه ها چه فکری برای مساجد و حضور ائمه جماعات کرده‌اند.

امام جمعه قم بر ساخت مساجد در کشور تاکید کرد و گفت: باید خیرین در این مسیر گام بردارند و با احداث مساجد مشکلات فرهنگی کشور را رفع کنند.

در ۲۲:۳۲
انچه من در اين روزها شاهد بودم حامل عزم و اراده جدي اقشار مختلف مردم براي احقاق حقشان است . اين مردم هنگامي كه كتك مي خوردند حتي دو انگشت خون آلود خود را بالا مي گيرند و مي گويند به سمت مصلي و به مبارزه ادامه مي دهند . مردم را گرفتن و كتك زدن موجب خاموشي آنها نمي شود شايد عده اي از مردم عقب نشيني كنند ولي اين فشارها فضا را بدتر مي كند و به شكل گيري حوادث ناگواري مي شود . برخي از آقايان فكر كرده اند كه با راه اندازي جنجال و هياهو و صحنه سازي در تلويزيون و كشتار مردم مي توانند شرايط را تغيير دهند . اين مردم ديگر عقب نخواهند نشست من به هر جايي كه مي روم چه عروسي و چه عزا مردم تاكيد مي كنند كه تا اخير ايستاده اند و بنابراين فكر مي كنم كه بهتر است مسئولان با بي تدبيري خود يك چاه ويل را درست نكنند و بنابراين من به دست اندركاراران توصيه مي كنم كه اجاره دهند كه همه منتقدان به وضع موجود در فضايي مناسب حرف هاي خود را بيان كنند . من مطمئن هستم كه با چنين برخوردهايي قضايا پيچيده تر و بغرنج تر مي شود و بنابراين بايد عقلا را جمع كنيد و تدبيري بيانديشيد قبل از آنكه خسارات سنگين تري وارد شود و حيثيت اسلام و روحانيت و جمهوري اسلامي ايران خدشه دار شود . بايد در انديشه راه حل معقولي براي خروج از اين بحران بود . به آقايان توصيه مي كنم كه با يك سخنراني و يا خطبه اي در نماز جمعه و يا ارائه تحليلي در صدا وسيما در حمايت از انها مغرور نشوند بلكه فضايي را ايجاد كنند تا همه دلسوزان نظام حرفهايشان را بزنند .
در ۲۲:۲۷

حالا ورق برگشت. زندانیان حوادث پس از انتخابات عزیز و خانواده دار و محترم شده اند. اگر پسر یکی از مسئولان(حسین روح الامینی) در زندان نمرده بود و با نوشته یکی دیگر از مسئولان(سردار حسین علایی) مننژیت و بقیه قضایا لو نرفته بود مطمئنا تا صد سال دیگر هم زندانیان عزیز نمی شدند. بچه های مردم را بی دلیل گرفته و برده اند و هر نوع کتک و تحقیر و رفتاری را نسبت به آنها روا کرده اند و حالا دیگ مهر و محبت شان به جوشش افتاده و صدای قل قلش دنیا را برداشته؛ آنهم با نام رافت اسلامی و به بهانه میلاد امام زمان. اشک ریختن های این روزهای مسئولان برای وضع زندانیان مرا یاد دو فیلم سینمایی موردعلاقه ام و دو شخصیت سینمایی مورد توجهم می اندازد. در فیلم جاده، آنتونی کوئین در قالب شخصیتی بی فرهنگ و خودخواه که جز شکم علیا و شکم سفلی چیز دیگری را نمی شناخت دختری را که به بردگی خریده بود( جلسومینا) اول خوب کتک می زد، بعد به او بشدت مهرورزی(از نوع مرسوم میان یک عدد مرد و یک عدد زن) می کرد و مشابه این مفهوم در فیلم پدرخوانده و مارلون براندو.

الآن اینطوری که همه برای زندانیان دل می سوزانند و اطلاعیه پشت اطلاعیه و نامه پشت نامه از خود صادر می کنند من می ترسم حقوق بشر به ما بدهکار هم بشود. و از همه بامزه تر نامه احمدینژاد به شاهرودی است که در آن از واژه های "رافت اسلامی" و "طعم گوارای محبت دینی و ملی" و "همدلی و مهرورزی" استفاده شده است. لابد یادشان رفته خیلی وقت است که مردم واژه های مقدس را با قاموس اللغات این آقایان معنا نمی کنند. یادشان رفته که دو ماه است جملگی رو در روی مردم نقاب از چهره برداشته اند و رافت اسلامی را قورت داده اند و باتوم را برداشته اند. لابد یادشان رفته که دیگر نمی شود با استفاده از ظاهر کلمات قشنگ کسی را قانع کرد؛ آنهم زمانی که حساب بانکی شان نزد مردم کاملا خالی است. شاید اکنون بهتر باشد که فکری برای نقاب های از چهره افتاده شان بکنند و با اسم امام زمان از آن نوع رافت اسلامی که پس از باتوم لازم می شود دم نزنند و کار میان امام زمان و مردم را به خود مردم وابگذارند و بگذارند مردم خودشان با زبان دل سوخته شان با امام زمان سخن بگویند و به او پناه ببرند. به قول شاعر(وحشی بافقی):

ترسم درین دلهای شب، از سینه آهی سر زند

برقی ز دل بیرون جهد، آتش به جایی در زند

از عهده چون آید برون، گر بر زمین آمد سری

آن نیمه های شب که او با مدعی ساغر زند

کوس نبرد ما مزن، اندیشه کن کز خیل ما

گر یک دعا تازد برون، بر یک جهان لشکر زند

آتشفشانست این هوا، پیرامن ما نگذری

خصمی به بال خود کند، مرغی که اینجا پر زند

می بی صفا، نی بی نوا، وقتست اگر در بزم ما

ساقی می دیگر دهد، مطرب رهی دیگر زند

ما را درین زندان غم، من بعد نتوان داشتن

بندی مگر بر پا نهد، قفلی مگر بر در زند

وحشی ز بس آزردگی، زهر از زبانم می چکد

خواهم دلیری کاین زمان خود را برین خنجر زند

راستی مردم هم تو این دو ماه پس از انتخابات نقاب از چهره انداخته اند و اگر چشم بصیرتی باشد عبرت می گیرد.

در ۱۲:۲۱


در ۱۲:۲۱

گزارش‌هایی به «موج سبز آزادی» رسیده که از رفتارها و برخوردهای نه تنها غیر اسلامی، بلکه غیر انسانی ماموران رسمی و غیر رسمی با منتقدان و مخالفان حکایت می‌کند. هرچند برخی از این گزارش‌ها به دلایل اخلاقی و یا امنیتی قابل انتشار نیست، ولی چند مورد زیر را برای نمونه از ما بپذیرید و حق بدهید که بپرسیم: این کدام دیانت، کدام انسانیت، کدام ولایت و کدام سیاست بیگانه با عدالت است که اجازه‌ی چنین رفتارهایی را با منتقدان می‌دهد.


1. آقای علوی از اعضای مسن نهضت آزادی است. او دیشب در حالی از زندان آزاد شد که برادر خود را چند روز قبل از دست داده بود. در این مدت وکیلش بارها تلاش کرد تا این فعال سیاسی زندانی بتواند برای آخرین بار با برادرش که در آستانه‌ی مرگ بود، دیدار کند. اما این دیدار مجاز نبود، چرا که آقای علوی در بازجویی‌ها مقاومت کرده و به خواسته‌های بازجویان تن نداده بود. نیاز به گفتن نیست که این مقاومت، آزار و اذیتی ناگفتنی را برای این پیرمرد زندانی در پی داشت.


2. عبدالفتاح سلطانی، از وکلای سرشناس دادگستری است. چند سال قبل او دستگیر شده بود، مدتی طولانی در زندان انفرادی بود و سعید مرتضوی به طور علنی او را متهم به «جاسوسی» کرد. اما این جاسوس ساختگی و البته اعتراف نکرده، همچون دیگر جاسوسان دست‌ساخته‌ی جمهوری اسلامی نظیر رکسانا صابری، سیامک پورزند و ...، چیزی نگذشت که از زندان آزاد شد؛ چون اتهام وی تنها هدفی تبلیغاتی است. و اما حالا؛ او این بار هم زندانی شده است، به اتهامی نامشخص. خواهر این وکیل زندانی، روز چهارشنبه از دنیا رفت. اما او حتی اجازه نیافت برای لحظه‌ای در مراسم تدفین خواهرش حضور پیدا کند. ماموران امنیتی زندان اوین که از سعید مرتضوی دستور می‌گیرند، به وی اجازه‌ی حضور در این مراسم را ندادند. هرچند این احتمال هم وجود دارد که در میان 50 زندانی سیاسی باشد که گفته می‌شود قبل از سر رسیدن نمایندگان مجلس برای بازدید از اوین، به اصفهان منتقل شده‌اند.


3. مصطفی تاج زاده دیروز برای اولین بار بعد از 45 روز با همسرش تماس گرفت. آنطور که خانم محتشمی‌پور در وبلاگش نوشته، یکی از مهمترین دغدغه‌های تاج‌زاده در این صحبت کوتاه چند دقیقه‌ای، حال برادرزاده‌اش المیرا بوده است. المیرا از مدت‌ها قبل درگیر بیماری بود و تاج‌زاده قبل از رفتن به زندان، خبر داشت که پزشکان گفته‌اند المیرا رفتنی است. او این جمله را شب آخر قبل از دستگیری، از پزشک المیرا شنید؛ شبی که از بیمارستان به منزل آمد و ساعتی بعد دستگیر شد. او در تماس دیروز با همسرش از حال المیرا پرسیده، و جواب شنیده: نگران نباش، جایش خوب است، و گفته: می‌دانم که فوت کرده، من نگران برادر داغدارم هستم ...


4. چندی پیش میرحسین موسوی با گروهی از استادان دانشگاه جلسه داشت. بلافاصله پس از این جلسه و در همان محل، بیش از 70 تن از استادان دانشگاههای تهران و اعضای انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه ها دستگیر شدند. چند نفر از خانم‌هایی که در این جمع حضور داشتند، پس از دستگیری، در اعتراض به بازرسی کیف ها و اموالشان توسط نیروهای مرد، تذکر می‌دهند و خواهان بازرسی کیف هایشان توسط ضابط زن می‌شوند. اما ماموران جمهوری اسلامی - با تاکید بر روی واژه‌ی اسلامی - در پاسخ به این اعتراض، خطاب به این خانم‌ها می‌گویند: اگر لازم باشد، شما را خودمان بازرسی بدنی هم می‌کنیم.


5. چندی پیش قرار بود مراسم ختم محسن روح‌الامینی در مسجد بلال صدا و سیما برگزار شود، هرچند برنامه از ترس حضور سبزها منتفی و با حاضران در محل نیز با خشونت تمام برخورد شد. در آن زمان برخی از اهالی خیابان ولیعصر در حوالی صدا و سیما، به «موج سبز آزادی» خبر دادند که برخی نیروهای لباس شخصی و بسیجی در تعقیب کسانی که قصد داشتند در مجلس ختم محسن روح الامینی در مسجد بلال شرکت کنند، به صرف یک احتمال و با این بهانه که این افراد در منزل ساکنان این محل پناه گرفته‌اند، بدون اجازه، از دیوارها و بالکن منازل وارد خانه‌ها شدند و در شرایطی که برخی خانه‌ها متعلق به خانم‌های متشرعی بود که در آن زمان در منزل خود بی‌حجاب بودند و لباس خانه به تن داشتند، حضور لباس شخصی‌ها برای ایشان ایجاد مزاحمت و وحشت کرد و شرایطی پیش آمد که می‌توان حدس زد.


6. ...


حالا حق نداریم این اسلام بی‌سلام و این ایمان ضد انسان و این ولایت بری از عدالت و این نظام بی‌نظم و نظام را بیگانه بپنداریم و خود را با آن غریبه بدانیم؟ آیا این بود آنچه از مرام علی به ما می‌آموختند، و آیا از آن مرام، اکنون جز نام و کلام، چیز دیگری هم باقی مانده است
در ۲:۰۸

امروز هشتم مرداد ماه، مردم بیدار اصفهان بار دیگر به کودتاچیان ثابت کردند که هرگز زیر بار زور و استبداد و دروغ نخواهند رفت. امروز همزمان با سراسر شهرهای کشور، اصفهانی ها برای برگزاری مراسم چهلم شهیدان، از جمله ندا آقاسلطان، در سه و سه پل گرد هم آمدند.

من به همراه یکی از دوستانم از حوالی ساعت 5 بعدازظهر، در محل همیشگی تجمعات مردم اصفهان(سی و سه پل) حاضر بودیم. در ابتدا تعدادی از مردم در ابتدای ورودی پل اقدام به نشستن نمودند و با پیوستن جمعی از جوانان با دستبندهای سبز، هسته اولیه تجمع شکل گرفت. ناگهان تعدادی از ماموران نیروی انتظامی با فریاد مردم را مجبور به حرکت کردند. ظرف مدت چند ثانیه جمعیت افزایش پیدا کرد که همگی با بالا بردن دستان به علامت وی، بدون هیچگونه شعاری راهپیمایی سکوت خود را آغاز نمودند. از همان ابتدا تعدادی از ماموران دو آتشه با هدایت دسته های تجمع کنندگان به جهت های مختلف، به خیال خود سعی در از بین بردن نظم راهپیمایی بودند که باید بگویم زهی خیال باطل!

چند دقیقه راهپیمایی با نظمی مثال زدنی بدور از خشونت با شمعهایی در دست ادامه یافت تا اینکه سگها باز شدند و لباس شخصی ها و بسیجی ها با حمله بطرف مردم تعدادی را مضروب نمودند و برای دستگیری چند نفر اقدام کردند که با واکنش صریح مردم مواجه شدند. بعضی ها را می دیدم که می گفتند امروز هیچکس نباید دستگیر شود، هوای همدیگر را داشته باشید و باید بگویم الحق و الانصاف چنین بود. اگر از جایی صدایی بلند میشد همه مردم با هو کردن و گفتن ولش کن ولش کن و هجوم به آن سمت مانع از دستگیری می شدند. بسیجیها که همه زورشان در چماقشان است با دیدن این همبستگی و وحدت مردم از جمعیت خارج می شدند. تا اینجا همه در سکوت بودند و فقط چند بار برای شادی روح شهدا صلوات فرستاده شد. مدام گروه هایی از مردم را متفرق می کردند و مردم پس از چند دقیقه دوباره به هم می پیوستند.

وقتی تعداد باتوم بدستها زیاد شد، جمعیت به سمت پل خواجو به حرکت درآمد. این کار باعث قفل شدن سرتاسر خیابان آبشار گردید. اتومبیلها به شدت بوق می زدند و اعتراض خود را به کودتاچیان نشان می دادند. همه دستها را به نشانه پیروزی بالا برده بودند. در اینجاها بود که سکوت مردم با دیدن برخورد قهرآمیز کودتاچیان شکست و شعارهایی از قبیل "الله اکبر" "برادر شهیدم رایتو پس میگیرم" "میجنگیم، میمیریم، ذلت نمیپذیریم" "مرگ بر روسیه" و ... سر داده شد. در مسیر مردم را دیدم که به سمت گروهی از ماموران گل پرتاب می کردند، گرچه امیدی به برخورد رافت آمیز از طرف آنها نمی رفت.

این وضعیت بیش از 2 ساعت به طول انجامید و حدود ساعت هشت و نیم به پل خواجو رسیدیم که گویا کاسه صبر نیروهای کودتا سر آمد و با موتور به سمت مردم حمله ور شدند و تعدادی از مردم را دیدم که زیر مشت و لگد و ضربات باتوم افتاده بودند. تا ساعت نه و نیم که در محل بودم هنوز ازدحام جمعیت مشاهده میشد. ترافیک تمام خیابانهای اطراف را فرا گرفته بود.

نکته ای که در این تجمع بسیار اهمیت داشت این بود که از همه قشر و سنی در بین مردم بود و مردم اصلا قابل تفکیک به گروه های خاصی نبودند. پیرمردان و پیرزنانی را می دیدم که با همه مشکلات جسمی که داشتند به جمع مردم پیوسته بودند. خانمی را دیدم با بچه شیرخواره که دستان خود را بعلامت پیروزی بالا برده بود. دختران و پسرانی را دیدم که مصمم تر از قبل، طلب حق خود را می کردند و این نوید انزال ناپذیری این جنبش را می داد.

امروز اگرچه از ضربات باتوم کودتاچیان بی نصیب نبودم ولی باید بگویم با دیدن این حضور مردم خیلی کیفور شدم!

به امید پیروزی

در ۱:۱۸
ئیس جمهور سابق کشورمان با تاکید بر رسیدگی هرچه سریعتر به عاملان جنایات اخیر در بازداشتگاه‌هایی که غیراستاندارد عنوان شده‌اند، به نمایندگان مجلس پیشنهاد داد که طرح تحقیق و تفحص از روند برگزاری انتخابات را در دستور کار خود قرار دهند.

به گزارش روابط عمومی دفتر حجت الاسلام سید محمد خاتمی، اعضاء فراکسیون خط امام (ره) مجلس شورای اسلامی با رییس دولت اصلاحات دیدار و گفت و گو کردند.

در این دیدار سیدمحمد خاتمی ضمن خوش آمد گویی به نمایندگان گفت:«در فضای ناگوارموجود، باید از تلاش مجلس به طور عام و فعالیت‌های دلسوزانه و خیرخواهانه اقلیت مجلس به طور خاص تشکر کرد.»

وی تصریح کرد:«اما مساله این است که چرا مجلس که باید در راس امور باشد اقدام هایش به نتیجه نمی رسد؟و چرا دست هیات منتخب مجلس برای رسیدگی به فجایع اخیر بسته می شود؟ و چرا حتی هیات منتخب ریاست محترم قوه قضاییه که دو سه هفته پیش خبر تشکیل آن داده شد اجازه نیافت کاری کند؟»

رئیس بنیاد باران با اشاره به دستور اخیر مقام معظم رهبری اظهار داشت:«به هر حال با دستور ایشان برای برخورد با مسائل و فجایع، موقعیت تازه‌ای پیش آمده است و باید واقعا ابعاد فاجعه را بررسی کرد و با عوامل آن برخورد جدی شود.»

رئیس بنیاد باران سپس به حوادث تلخ بعد از انتخابات اشاره کرد و گفت:«خون‌هایی ریخته شد، به خانواده‌های فراوانی آسیب‌های روحی و مادی وارد آمده است.ملت مورد اهانت قرار گرفته است.رفتارهای بد و غیر قانونی و غیر شرعی با مردم و با بازداشت‌شدگان صورت گرفته است که اینها همه باید ریشه‌یابی و حقیقت هم برای مردم روشن شود و هم با ریشه قضایا برخورد جدی شود.»

رئیس جمهور سابق کشورمان تصریح کرد:«کافی نیست که گفته شود یک بازداشتگاه غیر استاندارد تعطیل شد؛غیر استاندارد یعنی چه؟یعنی مثلا هواکش آن درست نبود یا دستشویی ها تمیز نبوده است؟خیر!جنایت‌هایی رخ داده است؛جان‌هایی باخته شده است و رفتارهایی با جوانان و زنان و مردان عزیز صورت گرفته است که وقتی در زندان‌های در دست بیگانگان صورت می گیرد همه بر آشفته می شوند و فریاد می زنند و امروز باید با این مسائل برخورد شود.»

وی ادامه داد:«در مورد زندانیان و بازداشت‌شدگان هم قضیه به همین صورت است البته که باید آزاد شوند ولی کافی نیست.»

رئیس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها تاکید کرد:«رفتارهای خلاف شرع و عرف و قانون که به هنگام بازداشت با آنها و بستگان آنان شده است و رفتارهای نادرستی که به نام بازجویی شده و می‌شود، اینها همه برای انقلاب و جامعه زیان بار و بر خلاف قانون و انصاف است.»

رئیس دولت اصلاحات ادامه داد:«باید با عاملان این رفتارها و اقدامات برخورد قانونی شود و حق و حرمت‌هایی که مورد تعدی قرار گرفته است جبران شود.»

وی با اشاره به برخی ادعاهایی که از سوی برخی رسانه‌ها و افراد علیه چهره‌های سیاسی بازداشت‌شده مطرح می‌شود، گفت:«اگر جرمی هست اولا باید مدارک دقیق و روشن باشد نه ادعاهایی که می شود یا شایعه‌هایی که درباره اعتراف‌گیری صورت می‌گیرد و در مرحله بعد هم دادگاه صالحه و علنی و با حضور هیات منصفه و وکیل متهم باید به این اتهامات رسیدگی کند.»

خاتمی تصریح کرد:«اگر یک قطره خون هم اگر ریخته شود فاجعه است؛چه رسد به آنچه رخ داده است.»

رئیس جمهور سابق کشورمان یادآور شد:« باید با هر رفتار وحشیانه‌ای که با هر کس شود برخورد شود، ولی مهمتر از اینها لطمه‌ای است که به اعتماد عمومی وارد شده است و باید آن را ترمیم کرد.»

خاتمی تاکید کرد:«برای ترمیم اعتماد عمومی هر هزینه‌ای هم که پرداخت شود زیاد نیست، اما با این حال اگر کسی از سر خیرخواهی پیشنهادی برای رفع ظلم و ترمیم اعتماد عمومی می‌دهد با امواج تهمت و دروغ و نسبت‌های ناروا روبرو می‌شود و اتهام زنندگان و غوغاگران با امنیت خاطر به کار خود ادامه می‌دهند.»

وی با ابراز تاسف شدید از حمله‌های صورت گرفته به برخی شخصیت‌ها، اظهار داشت:«در این مدت ببینید تا چه حد علما و شخصیت‌های موجه و نخبگان و مردم مورد اهانت قرار گرفتند، در حالی‌که باید با افراد و جریان‌های طراح و مجری جنایات برخورد جدی شود.»

رئیس جمهور سابق کشورمان در بخش دیگری از سخنانش گفت:«در نظام و طبق قانون اساسی و همچنین در بیانات حضرت امام خمینی(ره)؛مجلس بالاترین جایگاهها را دارد.تحقیق و تفحص در هر امور،استیضاح وزیران و حتی تصمیم‌گیری درباره صلاحیت و کفایت رییس جمهور از اختیارات مجلس است.»

وی افزود:«با همه این اوصاف می‌بینیم که از بررسی مساله‌ای مثل حمله وحشیانه به خوابگاه دانشجویان یا وضعیت زندانیان توسط مجلس جلوگیری می‌شود،این یعنی انحراف در نظام.»

سید محمد خاتمی تصریح کرد:«چرا اعتراضات و انتقادات مراجع و علماء و نخبگان و افراد جبهه رفته و میلیونها از مردم شریف که رشد و شعور خود را به خوبی نشان داده‌اند به روند انتخابات و وقایع ناگوار پس از آن مورد توجه قرار نمی‌گیرد؟»

وی با بیان اینکه «مجلس در این زمینه مسئولیت سنگینی دارد»، اظهار داشت:«امروز می‌توان تحقیق و تفحص از روند انتخابات را در دستور کار قرار داد و اگر واقعا هیات بیطرفی این کار را عهده‌دار شود، نتیجه کار می‌تواند جهت امور و اتفاقات را خیلی روشن کند.»

رئیس جمهور سابق کشورمان خاطر نشان کرد:«ما دلمان برای انقلاب و نظام و اصول و ارزش‌های آن که متاسفانه مورد تعرض قرار گرفته است و اندیشه های امام و اصول و معیارهایی که قانون اساسی بیانگر آنهاست می‌سوزد و معتقدم با آنچه شد و می‌شود هم نظام و هم مردم زیان می‌بینند.»

به گزارش پارلمان‌نیوز، در این دیدار نمایندگان عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس به ارائه توضیحاتی در خصوص حوادث بعد از انتخابات از جمله اینکه به جهت برخی بی تدبیری و بی‌تحملی‌ها و عدم توجه به خواست مردم اعتماد عمومی میان ملت و حاکمیت آسیب دیده است پرداختند.

آنها تاکید کردند که و تلاش این فراکسیون و بسیاری از نمایندگان بر آن است تا با بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و به رغم عدم همکاری دستگاه‌های ذیربط با بی‌قانونی‌ها و برنامه‌ها و رفتارهای خلاف شرع و قانون و حقوق مردم مقابله و اعتماد آسیب دیده بازسازی و حقوق مردم اداء شود.

محمدرضا تابش دبیر کل فراکسیون خط امام(ره)مجلس شورای اسلامی نیز در این نشست به تشریح اقدام های مجلس و نیز فراکسیون در مورد وقایع پیش آمده پس از انتخابات ریاست جمهوری پرداخت.

وی گفت:«تشکیل کمیته ویِِِِژه بررسی وضعیت بازداشت‌شدگان، طرح سئوال از وزیران ذیربط و نشست‌های متعدد با رییس مجلس شورای اسلامی و همچنین دادستان کل کشور و درخواست از رییس قوه قضاییه برای بازدید از بازداشت‌گاه‌ها و تحقیق از وضعیت زندانیان، پیگیری آزادی آنها از جمله اقدامات این فراکسیون بوده است.»

در ۰:۵۴
آیت‌الله علی‌محمد دستغیب، از مراجع بنام شیراز و از اعضای خانواده‌ی روحانی دستغیب، با صدور پیامی شدیداللحن به نامه‌ی منتسب به اکثریت اعضای مجلس خبرگان رهبری واکنش نشان داد و از آنها خواست عذرخواهی کنند و به خواست ملت برگردند. به گزارش «موج سبز آزادی» متن کامل پیام آیت‌الله دستغیب به نقل از سایت ایشان در ادامه می‌آید: بيانيه‏اى را مشاهده كردم كه جمعى از نمايندگان مجلس خبرگان رهبرى صادر كرده‏اند. اينجانب به عنوان يكى از اعضای خبرگان و منتخب مردم فارس عرض مى‏كنم: مى‏فرماييد چهل ميليون نفر در انتخابات شركت كردند. اما سؤال اينجا است كه سخن اكثريت ايشان اين است كه رأى ما كجا رفت؟ اگر شما به اين خواسته آنها احترام مى‏گذاشتيد و اهميت مى‏داديد كه الان هم دير نشده، چنانچه صندوقى باقى باشد بازشمارى مى‏كرديد، بر شما معلوم مى‏شد كه خواست آنها غير عقلايى نبوده. بعضى افراد فكر مى‏كنند كه دفاع از خطبه روز جمعه 21/4/88 آيةاللَّه هاشمى دفاع از شخص هاشمى و مقابله با مخالفين هاشمى است، در صورتي كه هر شخص فهيم اين خطبه را تقدير مى‏كند و نقطه قوّت جهت استمرار جمهورى اسلامى ايران مى‏داند، چون مطالب جناب آقاى هاشمى همان مطالبات مردم است كه امام امت‏(رحمه الله) براى آنها احترام قائل بود. شما آية اللَّه هاشمى رفسنجانى را نصيحت كرديد، اما ظاهراً فراموش كرده‏ايد كه بعد از فوت امام امت (رحمه الله) بدون فوت وقت و با وجود حضرات آيات صافى گلپايگانى و اردبيلى و مشكينى و امينى و ديگر بزرگان از علما، ايشان براى حفظ نظام همه توان خود را گذاشت و با سخنان خود خبرگان را آماده كرد كه به حضرت آيةاللَّه خامنه‏اى رأى بدهند، با آن حساسيت زمانى كه يقيناً مكتوب است، آنگاه كسى نگفت خلاف نظام سخن مى‏گويد و خلاف نظام عمل مى‏كند، موجب تفرقه شده، اما اكنون كه حقايقى بر خلاف ميل شما مى‏گويد و بر همه شما خوب واضح است كه حقيقت چيست، حالت اعتراض داريد. اين انصاف است؟ پس غرض از اين بيانيه حفظ نظام نيست
در ۰:۲۱
روزنامه تایمز چاپ لندن در شماره پنجشبنه، 30 ژوئیه (8 مرداد) به مناسبت برنامه بزرگداشت کشته شدگان حوادث بعد از انتخابات ایران مجموعه گزارش هایی را به وضعیت کنونی جمهوری اسلامی اختصاص داده است.

مارتین فلچر در گزارشی با عنوان "در تهران، مردگان رژیم سرکوبگر را فریاد می زنند" می نویسد که چهل روز پس از مرگ نداد آقا سلطان، هنوز هم تظاهرکنندگان در برابر سفارتخانه های ایران در سرتاسر جهان تصاویر او را با خود حمل می کنند و تی شرت هایی بر تن دارند که روی آنها نوشته شده است: "ندا، هیچ چیز جز دموکراسی قابل قبول نیست."

این مقاله یادآور می شود که سیلی از پیام های تسلیت، شعر و آهنگ در ستایش و یاد این زن جوان در شبکه اینترنت به راه افتاده و نام او حتی باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، گوردون براون، نخست وزیر بریتانیا، و رهبران بسیاری دیگر از کشورهای جهان را تحت تاثیر قرار داده و اینک ندا به نماد جهانی آزادی و دموکراسی و پاسخی کوبنده به رژیمی تبدیل شده است که هموار مدعی برتری اخلاقی بوده است.

به نوشته تایمز، رژیم ایران به انواع و اقسام وسایل متوسل شد تا چنین القا کند که خانم آقا سلطان را سایر تظاهرکنندگان، یا ماموران خارجی به گلوله بستند و حتی ادعا کرد که بی بی سی به منظور بهره برداری تبلیغاتی، قتل او را سازمان داد و در عین حال، مقامات دولتی مانع از آن شدند تا خانواده ندا به برگزاری مراسم یادبود برای فرزندشان مبادرت ورزند و با رسانه های مصاحبه کنند اما همه این اقدامات بیهوده و بی نتیجه بوده و تمامی ایرانیان می دانند ندا آقا سلطان که بود و چگونه کشته شد.

این روزنامه می افزاید که میرحسین موسوی و سایر رهبران مخالف دولت مرگ او را نمونه ای از وحشیگری رژیم و خیانت به ارزش های اسلامی دانسته اند و مردم عادی نیز می خواهند از مزار او دیدن کنند اما مادر ندا از ارعاب توسط ماموران دولتی خبر می دهد.

تایمز می نویسد که ندا آقا سلطان کانون تظاهرات روز پنجشنبه تهران است که به یاد قربانیان تظاهرات عظیم مردم در روز 20 ژوئن برگزار خواهد شد و آقای موسوی شخصا در برابر مزار این زن ادای احترام خواهد کرد و هزاران شمع به یاد او برافروخته خواهد شد اما در داخل ایران، محسن روح الامینی و سهراب اعرابی نیز به عنوان نمادهای نیرومند دیگری از وحشیگری رژیم ظهور کرده اند.

تایمز: ایرانیان می دانند ندا آقا سلطان که بوده و چگونه کشته شده است
این روزنامه با یادآوری نحوه کشته شدن این دو تن به نقل از مادر سهراب اعرابی می نویسد که در حالیکه فرزندش کشته شده بود، مقامات دولتی او را به بازی گرفتند و در مورد محسن روح الامینی هم می نویسد که ماموران دولتی در زندان کهریزک تهران این جوان بیست و پنج ساله را طی دو هفته بازداشت، زیر کتک گرفتند و در حالیکه مقامات قضایی جمهوری اسلامی اعلام داشته اند که او به خاطر ابتلای به مننژیت جان خود را از دست داد، خانواده روح الامینی گفته اند که فرزندشان در نتیجه ایست قلبی و خونریزی ریوی از پای درآمد.

تایمز با اشاره به موقعیت پدر محسن روح الامینی در تشکیلات حکومتی ایران، یادآور می شود که هرچند ماجرای قتل محسن روح الامینی بر نوار ویدیویی ضبظ نشد، اما تاثیر مرگ او می تواند حتی بیشتر باشد.

صدای همچنان رسای مخالفان
روزنامه تایمز در مطلب دیگری با عنوان "صدای مخالفان همچنان رساست" می نویسد که پیش بینی در مورد تحولات سیاسی ایران اقدامی نابخرادنه بوده است و قبل از انتخابات اخیر، کمتر کسی می توانست حمایت گسترده از میرحسین موسوی در انتخابات ماه ژوئن، یا تقلب فاحش رژیم در این انتخابات و اعتراضات پس از آن را پیش بینی کند و کسی هم نمی توانست پیش بینی کند که با گذشت شش هفته، مخالفان هنوز هم با تحرک، و رژیم در پراکندگی باشد.

تایمز: سرنوشت احمدی نژاد و آیت الله خامنه ای به هم گره خورده است
این گزارش می افزاید که دولتی که ادعای قهرمانی ارزش های اسلامی را داشت با رسوایی بدتر از زندان ابوغریب دست به گریبان است و در برابر چشم همه، به فجایعی دست زده که رژیم شاه به خاطر ارتکاب برخی از آنها سرنگون شد.

تایمز می نویسد که در همانحال، محمود احمدی نژاد با نادیده گرفتن دستور آیت الله خامنه ای، رهبر ارشد و حامی خود، برای برکناری یکی از خویشانش از سمت معاونت رئیس جمهوری، یاران محافظه کار خود را به خشم آورده است و در حالیکه روزنامه نگاران خارجی از ایران اخراج شده اند، درک وقایع تهران و قم به تخصص کسانی نیاز دارد که در زمان شوروی سابق، به بررسی وقایع درونی رژیم کمونیستی می پرداختند.

این روزنامه در ادامه می نویسد که با اینهمه، اینک نمی توان این سئوال را که آیا آقای احمدی نژاد از این حوادث جان به در می برد سئوالی مهمل تصور کرد.

به نوشته تایمز، تا کنون نیروهای امنیتی قادر به سرکوب مخالفان نبوده اند و آقای موسوی از تشکیل یک جبهه سیاسی فراگیر برای طرح مطالبات مردم در زمینه عدالت و آزادی سخن گفته است و در عین حال، محمود احمدی نژاد بخشی از حمایت مجلس را از دست داده، در داخل دستگاه حکومتی برای خود دشمنان نیرومندی ساخته و با شرایط اقتصادی دشواری مواجه است که اگر بحران هسته ای ایران حل و فصل نشود، با تشدید تحریم های بین المللی در سال آینده بدتر هم خواهد شد.

تایمز می نویسد که با اینهمه، احمدی نژاد می داند که سرنوشت او و رهبر ارشد رژیم به یکدیگر گره خورده زیرا آیت الله خامنه ای، با حمایت آشکار از محمود احمدی نژاد و دفاعی جانانه از انتخاب مجدد او چنان از خود مایه گذاشته و امتیازات خود را قربانی کرده که کنار انداختن این سوگلی نافرمان احتمالا به نابودی هر دو نفر خواهد انجامید.

الهام بخشی دختر مقتول
تایمز در گزارش دیگری تحت عنوان "یاد دختر مقتول الهام بخش قیام" می نویسد که امروز، پنجشنبه، مخالفان چالشگر رژیم، که از افشای آزار زندانیان و فوران اختلاف بین احمدی نژاد و بنیادگرایان حامی او به هیجان آمده اند، بار دیگر به خیابان های تهران می ریزند تا چهلمین روز قتل ندا آقا سلطان به دست نیروهای امنیتی را گرامی دارند.

این روزنامه یادآور می شود که درخواست مجوز برگزاری مراسم چهلم کشته شدگان تظاهرات پس از انتخابات از سوی مقامات دولتی رد شد و در نتیجه، مخالفان در نظر دارند دست کم از نه نقطه مختلف پایتخت دست به راهیپمیایی بزنند و مهدی کروبی و میرحسین موسوی نیز گفته اند بر مزار کسانی که در جریان اعتراضات مردمی کشته شدند حضور خواهند یافت.

این روزنامه می نویسد که برگزاری چهلم درگذشتگان برای مردم ایران یادآور اعتراضات زمان شاه است که مخالفان دولت وقت از این مراسم به عنوان بهانه ای برای ادامه تظاهرات استفاده می کردند، در جریان این تظاهرات کسان دیگری کشته می شدند، چهلم آنان به تظاهرات دیگری منجر می شد و این دور تا سقوط نهایی رژیم ادامه یافت.

'ماجرای شکنجه و قتل زندانیان بر مشکلات رژیم افزوده است'
تایمز می نویسد که انتظار می رود هزاران نفر در روز پنجشنبه به خیابان ها بیایند و قطعا نیروهای امنیتی در صدد سرکوب آنان برخواهند آمد اما تظاهرکنندگان در خلال هفته های اخیر آبدیده و از شکاف در هیات حاکمه دلگرم شده اند.

این روزنامه سپس به بررسی تحولات هفته گذشته پرداخته و به خصوص با یادآوری ماجرای انتصاب و برکناری رحیم مشائی، و تحولات پس از آن می نویسد که محمود احمدی نژاد با این اقدامات، عمدا محافظه کاران حامی خود را تحریک کرده و به خشم آورده است.

به نوشته تایمز، ماجرای شکنجه و قتل زندانیان و شرایط زندان ها هم بر مشکلات رژیم افزوده و اظهارات زندانیان در مورد رفتار ماموران و زندانبانان، از جمله اینکه زندانیان را به نوشیدن آب توالت مجبور می کردند، آنان را در فضاهای تنگ جای می دادند، برای اخذ اعتراف ساختگی شکنجه می دادند و دست کم چهار نفر را زیر شکنجه به قتل رساندند، خشم مردم را برانگیخته است.

در ادامه این گزارش، مطالبی که خانواده زندانیان در مورد مراجعه به سردخانه های موقت پر از اجساد و نحوه شناسایی قربانیان گفته اند یادآوری شده و آمده است که حتی برخی از نمایندگان مجلس هم خواستار رسیدگی به این وضعیت و شناسایی و مجازات مرتکبین این قبیل اقدامات شده اند و یکی از آنان گفته است که کسانی که این مملکت را به یک حکومت پلیسی تبدیل کرده اند باید پاسخگو باشند.

تایمز به نقل از یک تحلیلگر سیاسی در ایران می گوید که بسیاری از محافظه کاران آنچه را که وقوع یافته باورکردنی نمی دانند و رژیم که از سنگینی اتهامات علیه خود آگاهی دارد، به امتیازدهی روی آورده و از جمله یکصد و چهل زندانی را آزاد کرده و آیت الله خامنه ای دستور تعطیلی بازداشتگاه مخوف کهریزک را داده و رئیس قوه قضائیه نیز گفته است که به پرونده بازداشتیان ظرف یک هفته رسیدگی می شود.

این روزنامه می افزاید که با توجه به این وقایع، انتظار می رود میرحسین موسوی تشکیل یک جبهه سیاسی را تا قبل از تحلیف احمدی نژاد اعلام کند.

به نوشته تایمز، در چنین شرایطی، می توان گفت که اینها فقط آغاز دشواری های محمود احمدی نژاد است و در حالیکه حتی رئیس مجلس هم به یکی از منتقدان او تبدیل شده، رئیس جمهوری نمی تواند به کسب سهل و آسان رای اعتماد مجلس به کابینه اطمینان داشته باشد.

این روزنامه با اشاره به مشکلات سنگین اقتصادی که پیش روی دولت قرار دارد، می نویسد که علاوه بر همه اینها، بخش عظیمی از مردم، شامل شماری از روحانیون و سیاسیون ارشد، دولت محمود احمدی نژاد را نامشروع می دانند و به نقل از یک تحلیلگر ایرانی می نویسد"احمدی نژاد در مخمصه ای سخت گیر افتاده، و اگرچه هنوز از پای درنیامده، اما به شدت زخم خورده و باید او را کالای معیوب دانست
برچسب‌ها: در ۰:۱۸
آقای خامنه ای! ده سال بیشتر است که عادت کرده ام که هر روز طنزی بنویسم، و به برکت اوضاع احمقانه کشور که تحت عنایات خاصه حضرتعالی اداره می شود، همیشه آنقدر سوژه در دست و بال مان هست که بتوانیم بنویسیم چیزی که مردم بخندند، بخندند و بتوانند کمی نیرو بگیرند تا بار دشوار زندگی تلخی را که حکومت شما بر شانه های شان گذاشته تحمل کنند. امروز هم می خواستم چیزی بنویسم که نامه عزت ضرغامی را خواندم، هنوز تمام نشده حرف های قالیباف را که پس از مدتها منتشر شده شنیدم، و هنوز زمانی نگذشته تصاویر شکنجه شده های کهریزک را دیدم. روزگار زشت و تلخی است اینکه این روزها می رود و می گذرد که خنده شرم دارد از آنکه بر لب بنشیند و خنداندن معصیتی است که به دشواری می توان نزدیکش شد. آیا می فهمید دارید چه می کنید؟ آیا تصاویر آن همه کشتگان معصوم را دیده اید؟ آیا می دانید که دستبوسان و کاسه لیسان آستان ولایت تان دارند چگونه فرزندان این کشور را با زشت ترین شیوه ها و غیر انسانی ترین رفتارها نابود می کنند؟ اگر نمی دانید، بگوئید آنان که می دانند برایتان بگویند و اگر می دانید وای بر شما که شرم از رهبری این مملکت ندارید
در ۰:۰۶


برچسب‌ها: در ۲۳:۵۳
حجت‌الاسلام و المسلمین محمد مطهری، فرزند شهید مرتضی مطهری، طی یادداشتی که در سایت تابناک منتشر شده انتقاداتی بی‌سابقه نسبت به شرایط کنونی مطرح کرده است . متن یادداشت به شرح زیر است :

دفاع از نظام اسلامی به هر وسیله؟!!


به جرأت می‌توان گفت که قاطبه افراد غیرمغرضی که در سی سال گذشته با انقلاب قهر کرده‌اند، به دلیل یک واژه سه حرفی بوده است: «ظلم». این افراد، یا ظلمی بر خودشان رفته و فریادرسی ندیده‌اند، و یا ظلمی آشکار در حق یک فرد ـ مانند آنچه در جریان بازجویی وحشتناک بر همسر سعید امامی رفت ـ شاهد بوده‌اند، ولی هر چه به انتظار نشسته‌اند آب از آب تکان نخورده است. درد و سخن در این زمینه بسیار است؛ تنها به ذکر چند نکته بسنده می‌کنم.

1. دفاع از یک نظام اسلامی با توسل به شیوه‌های غیراسلامی و بلکه غیرانسانی، همان قدر موفقیت آمیز است که کسی بخواهد با شرابخواری از سنت نبوی پاسداری کند. برخی رفتارها مخصوصا با بازداشت شدگان وقایع اخیر و خانواده هایشان گواهی می‌دهد که گروهی پرنفوذ ـ که حفظ آبرویشان تضمین شده است ـ برای اینکه به خیال خودشان چشم فتنه را در بیاورند مجاز به هر نوع ظلمی هستند حتی اگر چیزی از آبروی انقلاب و امام باقی نگذارند.

2. به نظر می‌رسد که در کشور ما همه مسائل، جز یک مسأله، قابل چشم پوشی و یا اهمال است حتی آنجا که پای یک حکم اسلامی و یا روحانیت در میان باشد. آن استثنا آنجاست که مساله، نام «امنیتی» به خود بگیرد، به طوری که تقاضای اجرای عدالت در مورد یک مساله امنیتی از سوی هر کس، مساوی است با همسو خوانده شدن با اسرائیل.

به همین دلیل است که برای آزرده نشدن برادران اروپایی حکم قطع دست سارق (در شرایط خاص) که در قرآن هم آمده اجرا نمی‌شود و حتی در مورد اعدام شروران متجاوز به عنف به کودکان و نوامیس مردم به خاطر اعتراض کشورهای غربی کوتاهی صورت می‌گیرد (چون این مسائل «امنیتی» نیست و بنابراین می‌توان کوتاه آمد)، اما در مورد مرگ افرادی چون زهرا بنی یعقوب در زندان اگر تمام آبروی اسلام و نظام و انقلاب هم فدا شود مسأله‌ای نیست چون پای دردانه‌های امنیتی در میان است. باز از همین روست که فیلم «مارمولک» با اینکه شائبه به ملعبه درآمدن روحانیت را داشت از سوی کارشناسان امنیتی بی اشکال اعلام شد اما فیلم «به رنگ ارغوان» که در مورد یک مأمور امنیتی است به خاطر ممانعت آنان جواز نمایش نمی‌گیرد.

3. هنوز پس از سی سال معلوم نیست که وظیفه نخبگان و مردم در قبال ظلمهای مشهود در نظام اسلامی چیست؟ من نمی‌دانم که چرا باید درباره رابطه میان جمهوریت و اسلامیت صدها کتاب و مقاله نوشته شود اما موضوع مهمی مانند وظیفه مسئولان، علما و مردم در قبال ظلمها در یک نظام اسلامی، مورد توجه قرار نگیرد؟ حضرت امام (ره) در وصیتنامه خویش در مورد ترویج فساد چنین هشدار دادند که «مردم به دستگاه‌های مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان مکلف به جلوگیری هستند». البته به مخیله امام هم خطور نمی‌کرد که بتوان برخی افراد بازداشتی در جمهوری اسلامی را به بهانه شرایط امنیتی، بدون محاکمه مستقیما از اتاق بازجویی روانه قبرستان کرد و الاّ چه بسا امام در وصیت نامه خود راه حلهایی در این مورد ارائه می‌داد.

4. افراد بازداشت شده حتی اگر مرتد و منافق و محارب هم بودند نباید با خانواده هایشان چنین رفتار می‌شد. این دیگر چه صیغه‌ای است که وقتی کسی بازداشت می‌شود افراد خانواده اش باید گاهی تا چند هفته سراسیمه در بیمارستانها و پزشکی قانونی سرگردان باشند و یا در اطراف زندانها تنها برای گرفتن کوچکترین اطلاعی از محل نگهداری آنان ضجه زده و التماس کنند و کسی پاسخگو نباشد و نهایتا منتظر تماس یک فرد ناشناس بمانند؟ (مگر آنکه قصدی در تکثیر مخالفان نظام در میان باشد).

در مقابل، وقتی گروهی از نمایندگان مجلس، در سایت خود از خانواده‌های بازداشت شدگان می‌خواهند به آنان مراجعه کرده شاید بتوانند آنها را در پیداکردن عزیزانشان یاری کنند بلافاصله آن سایت فیلتر می‌شود! آیا این همان "آزادی تقریبا مطلق" در ایران است که چندی پیش رئیس جمهور در جواب خبرنگار خارجی از آن سخن می‌گفت؟ داستان مکرر چگونگی رفتار با خانواده‌های جان باختگان و تعهدات اجباری هنگام تحویل جنازه از جمله اینکه «هیچ شکایتی نداریم»، خود حکایت جانسوز دیگری است.

5. عمل به قانون هم مثل خیلی چیزهای دیگر جناحی شده است. خلاف قانون، فقط این نیست که کاندیدایی به حکم شورای نگهبان تمکین نکند. نمی‌شود در این مورد فریاد را به عرش رساند اما در قبال هرگونه رفتار غیرقانونی با مردم معترض ـ که با اندک محبتی می‌توانستند قاطبه آنان را جذب کنند ـ سکوت کرد. چنانکه پیش از این نیز گفته ام اگر نظام ما با برخی از آنچه تحت لوای «حفظ نظام» صورت می‌گیرد سقوط نکند بسیار بعید است که با عامل دیگری، حتی حمله نظامی از پا درآید.

6. میان «جمع کردن» یک بحران با «حل کردن» آن تفاوت بسیار است. اولی از کسانی برمی آید که به هر مساله تنها به دید امنیتی می‌نگرند و دومی کار افراد بصیر و دلسوزی است که دیدی جامع به مسائل داشته و راه حلهای امنیتی را آنهم بدون وقوع هیچ ظلمی آخرین گزینه می‌دانند نه اولین گزینه. با ظلم می‌توان یک مسأله را جمع کرد اما نمی‌توان آن را حل کرد. در یک نظام مردمی همیشه راه حل غیر امنیتی مقدم و بسیار کارساز است.

روشن نیست افرادی که خود را «دشمن شناس» می‌دانند چگونه درباره این کارخانه‌های بزرگ ضد انقلاب سازی که حتی از به کام مرگ فرستادن فرزند یک مقام مسئول در بازداشتگاه هم ابایی ندارند، از رد پای دشمن در بازداشتگاهها سخن به میان نمی‌آورند؟ به راستی کسانی که با فرزند یک مقام مسئول این می‌کنند با جوانان بی نام و نشان چه می‌کنند؟

این را هم باید اضافه کرد که ما امروز «دشمن شناس» خودخوانده زیاد داریم. عده‌ای توجه ندارند که به ویژه در هنگام بحران‌ها، دشمن‌شناسی تنها از معدود افراد بصیر، عالم و متقی بر می‌آید و نباید اجازه داد یکی با دسترسی به شنود، دیگری با خواندن چند بولتن محرمانه، سومی برای تسویه حساب‌های شخصی، چهارمی با تفسیرهای سودجویانه تحلیل‌های بیگانگان و پنجمی برای خودشیرینی یا شهوت پست و مقام، خود را «دشمن شناس» جا بزنند.

این به اصطلاح دشمن شناسان، که اخیرا آیت الله استادی گروهی از آنان را به نقد کشید، به دلیل قضاوت بر اساس جناح بازی ـ که به عقیده من نوعی شرک است ـ عملا بسیاری از طرفداران واقعی انقلاب اسلامی، از مردم عادی گرفته تا دیگران را نه تنها از انقلاب که گاهی از اسلام هم بیزار کرده و می‌کنند و در عمل ولو با نیت خیر، خیانتی را انجام می‌دهند که از هیچ دشمنی بر نمی‌آید.

7. کسی نمی‌تواند خود را پیرو ولایت فقیه بداند و در عین حال در مورد ظلمهایی که نهایتا کل نظام اسلامی را به نابودی خواهد کشاند بی تفاوت بماند، مگر آنکه پیامبر (ص) را ـ نعوذ بالله ـ دروغگو بپندارد. به فرموده پیامبر (ص)، ظلم یک حکومت را نابود می‌کند و حتی کفر چنین اثری ندارد. بنابراین هر کس نسبت به رهبر انقلاب ارادت بیشتری دارد باید نسبت به ظلم به مردم که در واقع، خطری است که رهبری و کل نظام را تهدید می‌کند بیشتر فریاد بزند. کسی که در شرایط فعلی تنها دم از اطاعت از رهبری می‌زند و در عین حال بر این ظلم‌ها چشم می‌بندد چاپلوس رهبری است نه مطیع و مرید او.

چه اتفاقی باید بیفتد که قاطبه علما که خود نیز برای استقرار و دوام نظام زحمتها کشیده‌اند فارغ از جناح بندیها و دعواهای انتخاباتی در مقابل این ظلمها واکنش جدی نشان دهند؟ آیا برای مردم قابل قبول است که برای فوت یک عالم دست چندم ـ که البته تکریمشان واجب است ـ چندین اطلاعیه از سوی علما در کمتر از 24 ساعت صادر شود ولی برای مرگ چند جوان در بازداشتگاه‌هایی که هیچ کس مسؤولیت آن را نمی‌پذیرد سکوت پیشه شود؟ نقش روحانیت در نظام اسلامی تملق گویی نسبت به نظام نیست، بلکه همان طور که شهید مطهری تاکید داشت ـ و البته تا حد زیادی مغفول ماند ـ رویکردی نظارتی و منتقدانه با تکیه بر عدالت است.

در اینجا ذکر دو مطلب لازم است. اول آنکه آنچه گفته شد، نه به معنای نادیده گرفتن خدمات قاطبه دست اندرکاران امنیت کشور است که بدون توسل به ظلم، خدمات زیادی برای مردم انجام داده و می‌دهند و نه به معنای عدم لزوم مجازات سنگین برای آشوبگران واقعی که بسیار هم اندک بوده‌اند. دیگر آنکه راه حلهایی از قبیل تشکیل چند کمیته رسیدگی ـ که متاسفانه تا قبل از کشته شدن فرزند یکی از مسئولان صورت نگرفت ـ اگر قرار است نهایتا به تهیه چند گزارش «خیلی محرمانه» و ارسال آن برای مسئولان بینجامد، هیچ کمکی به باور مردم به مقابله جدی با این فجایع نخواهد کرد و شاید تشکیل ندادنش مفیدتر باشد زیرا برای مردم امید واهی ایجاد می‌کند.

روشن است که مرحوم محسن روح الامینی تنها مقتول مظلوم نبود گر چه اکثر صداها تنها پس از مرگ او درآمد. ما به جز چند نام دیگر مانند سهراب و اشکان نشنیده‌ایم، اما آنچه مسلم است هر کس به ظلم کشته شده باشد در قیامت کبری با کفن خونین راه را بر مسببان و نیز سکوت کنندگانی مانند نویسنده خواهد بست. به سبب سیاست خبری موجود، کسی نمی‌داند آیا مثلا آنچه در مورد افراد بی‌کسی مانند «ترانه موسوی» دهان به دهان می‌گردد راست است؟ خانواده وی که ظاهرا در اطراف مسجد قبا دستگیر شده به کجا باید مراجعه کنند؟ متأسفانه سیاست خبری رسانه ملی هر خبری را باورپذیر کرده است.

آیا رسانه ملی در مورد آنچه بر او گذشته است خبر موثقی خواهد داد و در صورت اثبات جرم، مجرمین را معرفی خواهد کرد؟ اگر چنین باشد امیدی به عدم تکرار اینگونه فجایع هست اما به نظر می‌رسد این رسانه، فعلا موظف به رصد کردن ظلم در جهان به جز ایران است آنهم در مورد کشورهایی که با ایران مشکل سیاسی دارند.

شربینی که توسط یک «شهروند» آلمانی در یک کشور سکولار کشته شد و در بیش از 200 بخش خبری در کشورمان از او یاد شد بسیار مظلوم بود، اما آیا یک جوان ایرانی که در یک اعتراض آرام خیابانی دستگیر شده و بعد جنازه اش در سانسور کامل خبری ـ آن هم در کشوری که خود را پرچمدار استقرار عدالت در جهان می‌داند ـ از بازداشتگاه بیرون می‌آید صدها بار مظلومتر از شربینی نیست؟

اینکه بیگانگان در حوادث اخیر دست داشتند یا نداشتند، نقشه قبلی یا انقلاب مخملی در کار بود یا نبود، نظام در خطر بود یا نبود، مسبب اولیه و ثانویه این بود یا آن، اینها بر فرض صحت، هیچ‌کدام مجوز سر سوزنی ظلم به کسی نمی‌شود. در اسلام رعایت عدالت نسبت به قاتل امیر المؤمنین (ع) هم واجب است.
آیت‌الله حسینعلی منتظری، تعطیلی بازداشتگاه کهریزک به دستور آیت‌الله علی خامنه‌ای را اقدامی در جهت «اغفال مردم» دانست و گفت که نمی‌توان با تعطیلی یک بازداشتگاه، «تمام گناه را به گردن یک ساختمان» انداخت. آقای منتظری امروز چهارشنبه در پاسخ به نامه میرحسین موسوی، محمد خاتمی و مهدی کروبی به مقام‌های جمهوری هشدار داد که هرچه سریع‌تر «رشته امور» را از دست «یک عده افراد نامتعادل و اسیر توهمات و تمایلات خطى و گروهى» خارج کنند. منتظری با «بحرانی» خواندن وضعیت کنونی ایران، «ندانم‌کاری و بی‌تدبیری بعضی مسئولان» را عامل آن دانسته و از چنین شرایطی به شدت ابراز نگرانی کرده است. به نوشته این مرجع شیعه، چنین وضعیتی موجب نارضایتی «اکثریت قاطع مردم» از حاکمیت شده و فاصله آنها را با نظام جمهوری اسلامی بیشتر کرده است. در بخش دیگر این نامه، از مقام‌های جمهوری اسلامی خواسته شده که عوامل «بحرانی» کنونی را شناسایی کنند و با دادن پاسخی «معقول و قانع کننده» نارضایتی مردم را برطرف کنند. آقای منتظری تاکید کرده که مردم ایران «فهیم و دانا» هستند و در صورتی که «خطاکاران واقعا مجازات نشوند، قانع نخواهند شد.»این مرجع شیعه همچنین از «واداشتن» نیرو‌های بسیج و سپاه برای «برادرکشی و سرکوب مردم» در جمهوری اسلامی انتقاد کرده و پرسیده است: «آیا هدف از تشکیل سپاه و بسیج براى‏ ‏برادرکشى و سرکوب مردم بود؟». وی باردیگر، اعتراف‌ها از بازداشت‌شدگان اخیر که «تحت شکنجه و زور» اخذ شده است را «فاقد» مبنای شرعی و قانونی اعلام کرد و خواستار محاکمه علنی عاملان این اقدامات در دادگاهی «عادل و بی‌طرف» شد
در ۲۳:۳۲

در دسامبر ۲۰۰۸ در حالی‌ که ترکیه در اوج بحران اقتصادی به سر میبرد، اردوغان نخست وزیر این کشور خبر از وارد شدن مبلغی بالغ بر ۱۸.۵ میلیارد دلار داد بدون اشاره به منبع پول. حالا پس از گذشت ماهها یک تاجر(!) ایرانی به نام اسماعیل صفریان نصب مدعی پولها شده است. گفتنی است این مبلغ هنگفت به صورت ۷.۵ میلیارد دلار پول نقد در ساک‌های دستی‌ و ۲۰ تن شمش طلا به وسیله کانتینر با کامیون وارد این کشور شده است. وکیل آقای صفریان نصب با داشتن مدارکی قانونی‌ از دولت ایران به خبرنگار کانال خبری ترکیه گفت که تمامی‌ کدها و ارقام متعلق با آقای صفریان نصب می‌باشد و از بانک مرکزی ترکیه اخذ شده است.شایان ذکر است که دولت ترکیه هم اکنون پولها را توقیف و آنها را در بانک مرکزی نگهداری می‌کند

Untitled

Untitled.jpg1

..

حالا سوال اینجاست که دولت ایران چگونه مجوز خروج چنین مبلغ هنگفتی را به همین راحتی‌‌ داده، و این تاجر میلیاردر چگونه۲۰ تن طلا و ۷.۵ میلیارد دلار پول را به همین سادگی‌ به ترکیه وارد کرده و چرا دولت ایران سکوت کرده.و اصلا چطور خبری در این مورد در خبرگزاریهای انتشار نیافت

و از همه مهمتر سوال اصلی‌ این است که در ایرانی‌ که برای یک میلیون دلار باید جواب اصل ۴۹ رو پس بدی آقای صفاریان نصب چگونه و از چه راهی‌ این مبلغ رو کسب کرده، البته به نظر این جانب چنین شخصی‌ وجود خارجی‌ نداره.

.

ویدیو اصل خبر را که به زبان ترکی‌ می‌باشد میتوانید اینجا دنبال کنید.


برچسب‌ها: در ۲۳:۲۵
پاسخ آيت الله العظمى منتظرى به نامه جمعى از نخبگان و شخصيت هاى فرهنگى و سياسى

بسم الله الرحمن الرحيم ‏

‏ حضرات آقايان حجة الاسلام والمسلمين حاج شيخ مهدى كروبى و حجة الاسلام والمسلمين سيد محمد خاتمى و‏ ‏مهندس ميرحسين موسوى و ساير نخبگان و شخصيت هاى فرهنگى و سياسى امضاءكننده نامه مورخ 3/5/1388 دامت بركاتهم

‏ ‏پس از سلام و تحيت و آرزوى سلامتى و توفيق بيشتر براى شما عزيزانى كه با احساس وظيفه شرعى و ملى گوشه اى از‏ ‏حوادث تلخ و مظالم جارى را متذكر شده بوديد يادآور مى‎شوم :

‏ ‏اين جانب نيز مانند شما آقايان از اوضاع جارى و بحرانى كنونى كه در اثر ندانم كارى و بى تدبيرى بعضى از مسئولين براى‏ ‏جمهورى اسلامى پيش آمده سخت نگرانم ، و آنچه را وظيفه شرعى و ملى خود تشخيص مى‎دادم در پيام ها و نوشته هاى‏ ‏قبلى تذكر داده ام و الان نيز متذكر مى‎شوم كه :

‏ ‏حاكميت تاكنون چه نفعى از بحرانى كه به وجود آورد برده است ؟ جز اين كه اكثريت قاطع مردم عزيز را ناراضى و‏ ‏خشمگين نموده و فاصله خود را با آنان بيش از پيش كرده و جايگاه نظام جمهورى اسلامى را در دنيا ضعيف نمود و‏ ‏حساسيت و بدبينى بسيارى از مردم كشورهاى ديگر و سازمانهاى جهانى حقوق بشر را بيش از پيش برانگيخته است ؟

‏ ‏تصميم گيرندگان حوادث و فجايع اخير آيا تجربه حكومت شاه و ساير رژيم هاى استبدادى را از ياد برده اند؟ مگر رژيم‏ ‏شاه با ايجاد خفقان و رعب و سركوب آزادى خواهان و سانسور رسانه ها و زندانى و شكنجه نمودن فعالان سياسى و‏ ‏معترضين و اعتراف گيرى از آنان و پرونده سازى و تبليغات دروغ توانست در مقابل موج اعتراضات و نارضايتى هاى‏ ‏مردم مقاومت كند؟

‏ ‏چرا عقلاى قوم كارها را به دست يك عده افراد نامتعادل و اسير توهمات و تمايلات خطى و گروهى داده اند، تا همه چيز‏ ‏و از جمله مشروعيت نظامى كه تاكنون براى آن اين همه سرمايه گذارى شده است را زير سوال ببرند و زمينه بدبينى و‏ ‏بى اعتقادى به اصل اسلام و انقلاب را بين نسل جوان تقويت نمايند و آنان را نسبت به حاكميت دينى متزلزل سازند؟

‏ ‏چرا نيروهاى نظامى و انتظامى و بسيج را به برادركشى و سركوب مردم وامى دارند؟ آيا هدف از تشكيل سپاه و بسيج براى‏ ‏برادركشى و سركوب مردم بود؟

‏ ‏عزيزانى كه اكنون در زندان ها اسير هستند و از آنان با زور و شكنجه اعتراف و مصاحبه مى‎گيرند و هر روز جنازه يكى از‏ ‏آن عزيزان را به خانواده ها تحويل مى‎دهند چه گناهى كرده اند؟ جز اين كه به تخلفات عديده و تقلب در انتخابات به طور‏ ‏مسالمت آميز و آرام اعتراض داشتند و خواستار احقاق حقوق از دست رفته خود بودند؟

‏ ‏اين گونه اعترافات هيچ مبناى شرعى و قانونى ندارد و آمرين و عاملين آن مرتكب جرمى بزرگ شده اند و بايد در دادگاهى‏ ‏عادل و بى طرف و علنى محاكمه شوند تا مردم واقعا احساس كنند به حقوقشان توجه شده است و به آينده اميدوار شوند،‏ ‏نه اين كه در صدد اغفال مردم باشند و مثلا با تعطيلى يك بازداشتگاه تمام گناه را به گردن يك ساختمان بيندازند.

‏ ‏اين جانب مجددا به تصميم گيرندگان تذكر و هشدار مى‎دهم تا بحران كنونى عميق تر نشده و رشته كارها از دست آنان‏ ‏خارج نگشته ، عقل و شرع و منطق را حكم قرار دهند و موجبات و عوامل اين بحران و نارضايتى مردم را از بين ببرند و‏ ‏عملا پاسخى معقول و قانع كننده به مردم بدهند، و توجه داشته باشند كه مردم ايران بسيار فهيم و دانا هستند و اگر‏ ‏خطاكاران واقعا مجازات نشوند قانع نمى شوند.

‏ ‏در خاتمه سلامتى شما عزيزان و مجد و عظمت اسلام عزيز و ملت شريف ايران و توانايى براى احقاق حقوق تضييع‏ ‏شده و آزادى زندانيان حوادث اخير كه به اتهامهاى واهى دستگير شده اند را از خداوند قادر متعال مسألت دارم .

‏ ‏والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته .



‏حسينعلى منتظرى ‏
‏‏1388/5/7‏‏

سلام:اگر می توانستند این بارهم مانند قضیه سعید اسلامی می گفتند کشته شدگان از داروی نظافت استفاده کردند. ادعای انقلاب مخملی سبب ضعیف نشان داده شدن دستگاه‌های امنیتی داخلی و قدرت دادن به خارجی‌ها می‌شود.

جوانان و دانشجویان اعتماد ملی به دیدار مهدی کروبی دبیرکل حزب خود رفتند تا ضمن دیدار با وی شرایط پس از انتخابات و رویکرد جدید حزب را از وی جویا شوند. در این دیدار کروبی ضمن خوشامدگویی به جوانان و دانشجویان حزب گفت: حقیقت این است که پس از انتخابات، کشور وارد فضای جدیدی شده است. در قبل از انتخابات همه تلاش کاندیداها و طرفداران آنها آوردن مردم به پای صندوق و ایجاد فضای پرشور انتخاباتی بود. مردم نیز با وعده تغییر شرایط موجود به پای صندوق های رای آمدند ولی متاسفانه جریانی در انتخابات پیش آمد که مردم احساس کردند رای آنها نتیجه لازم را نداده است و به نوعی رای آنها دزدیده شده است. این در حالی است که همیشه در انتخابات حدود 60 درصد واجدین شرکت می کنند ولی این بار با وجود نزدیک به شرکت 85 درصدی که اضافه بر دوره های قبل شرکت کرده اند به احمدی نژاد رای داده اند به طوری که طبق اعلام نتیجه انتخابات توسط نهادهای مشخص شده از 17 میلیون به 5/24 میلیون رسیده است.
مهدی کروبی در ادامه با اشاره به حوادث پس از انتخابات و ادعای انقلاب مخملی گفت: هیچ گروهی قدرت سازماندهی و بسیج این جمعیت عظیم در کشور را ندارند ، چه نیروها و گروه های داخلی و چه خارجی. در حقیقت ادعای انقلاب مخملی و اداره ی اعتراضات از سوی خارج از کشور نه تنها سودی برای کشور ندارد بلکه به ضرر کشور نیز می باشد. به این معنا که آنقدر بیگانگان در ایران نفوذ دارند که می توانند این جمعیت میلیونی را بسیج کنند. این نشانه ضعف اقتدار ملی و دستگاه های امنیتی است. این حرف اهانت به مردم و دادن قدرت به خارجی ها است به طوری که آنان هر لحظه که اراده کنند می توانند مردم را به صحنه بیاورند. در حقیقت این اعتراضات توسط مردمی انجام شد که احساس کرده بودند به شعور آنان توهین شده است. هر چقدر هم بیشتر در رسانه های خود دروغ بگویند احساسات مردم بیشتر تحریک می شود.
کاندیدای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری افزود: موضوع مننژیت در زندان‌ها به مانند قضیه سعید اسلامی است. اگر آن افشاگری ها در مورد ماجرای داروی نظافت سعید اسلامی روی نمی داد، حتماً این بار هم می گفتند که کسانی که در زندان جان سپرده اند از این طریق بوده است.
مهدی کروبی در ادامه با اشاره به کار حزبی خود افزود: ما باید کار خود را ادامه دهیم چه آرایی که اعلام کرده اند 300 هزار باشد و چه 13 میلیون رای. اتفاقاً هرچه تعداد رای کمتر اعلام کنند دروغ آنها غیر عادی تر و مردم هم متوجه این دروغ می شوند. مثل دروغی که عمروعاص می گوید که پیچیده است و فهمیدن دروغ بودن آنها مشکل و چه دروغی که ابوموسی اشعری می گوید که مشخص و ساده است. در برهه کنونی نیز نباید ناامید و خسته شویم و باید کار حزبی خود را در چارچوب آرمان های امام (ره) و مردم ایران و کشور ادامه دهیم. نیروهای خوب را جذب کرده و با تدوین برنامه های منسجم، کار حزبی و تشکیلاتی خود را قوی تر به پیش ببریم و اگر پیروز شدیم نباید مغرور شویم و واقعیات را نبینیم. ما در حزب و تشکیلات خود هرکس که مرامنامه و اساسنامه حزب را قبول داشته می پذیریم.
دبیر کل اعتماد ملی در ادامه با اشاره به مشکلات پیش رو افزود: در این سالها و پس از رحلت امام (ره) با مشکلات فراوانی رو به رو شدیم ولی هیچ گاه نباید خسته و نا امید شد و میدان را خالی کرد بلکه با سعه صدر و تلاش، سعی در بهبود شرایط داشته باشیم. من نیز در طول این 20 سال در حوادث گوناگون حضور داشته و در قضایای مختلف از رد صلاحیت ها تا پیگیری آزادی زندانیان به اندازه توان خود سعی کرده ام که اثر گذار باشم.
مهدی کروبی در پایان پیشنهادی نیز به جوانان و دانشجویان حزب داد و گفت: من پیشنهاد می کنم که مجموعه دانشجویان و جوانان حزب به عنوان نخبگان به بازشناسی، جریان شناسی و واکاوی حوادث 20 سال گذشته پرداخته و نقش افراد ، گروهها و جریانات آنان در حوادث مختلف را بررسی کنن

افشاگر سبز:طی روزهای اخیر، فایل صوتی و متن سخنان دکتر محمدباقر قالیباف در انتقاد از دولت احمدی نژاد در برخی وب سایت های منتشر شده و ادعا شده این اظهارات اخیراً در جمع برخی نمایندگان مجلس بیان شده است.

اما خبرنگار لحظه نیوز ( Lahzenews.com) که "فایل صوتی" مذکور را در فضای اینترنت یافت و با دقت به سخنان قالیباف گوش داد، کسب اطلاع کرد: این اظهارات 7 ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری در جمع اعضای ستاد انتخاباتی اش بیان شده. وی حتی در این اظهارات خطاب به اعضای ستاد انتخاباتی اش می گوید: اعضای ستاد من باید بدانند که ستاد من ستاد قالیباف نیست، بلکه باید ستاد "انقلاب" باشد.

قالیباف در این اظهارات که به صورت یک "فایل صوتی" منتشر شده ضمن انتقاد شدید از احمدی نژاد با بیان این مطلب که " علاقه ای به همکاری با احمدی نژاد ندارم" اشاره می کند که رهبر انقلاب از احمدی نژاد خواسته قالیباف را به کابینه بیاورد اما احمدی نژاد این توصیه را نپذیرفته است.

لحظه نیوز بخش هایی کوتاه از اظهارات دکتر قالیباف که کمتر جنجالی و بحث برانگیز است، در پی می آورد :

احمدی نژاد را آدم سالم و صادقی در کار نمی دونم، انقلابی هم نمیشناسمش،راستگو هم در کارش نمیشناس، سرباز ولایت هم نمیدونمش

یکی از وزرای رئیس جمهور همسر فرانسوی دارد./ یکی از وزرای کابینه شُرب خمر می کند

پرفسور مولانا بورسیه پنتاگون است

مشایی منافق بود و همسرش هم جزء منافقین بوده و بعدها که بازجوی او در زندان می شود با اهمسرش ازدواج می کند

احمدی نژاد برای انقلاب خطر است

آقا با نصب مشایی مخالف بوده و آقای احمدی نژاد با انتصاب ایشان آقا را در مقابل عمل انجام شده قرار داده اند

آقای احمدی نژاد حتی سابقه یک ساعت و یک روز جبهه را ندارند.

احمدی نژاد حتی یک روز سابقه ی قبل از انقلاب ندارد، حتی یک سیلی در راه انقلاب نخورده است، اگر بوده بیاید بگوید/ احمدی نژاد اگر یک روز در جبهه بوده تاحالا هزار بار گفته بود

احمدی نژاد در دوران تسخیر لانه ی جاسوسی خطاب به دانشجویان می گوید که "چرا رفتد سفارت امریکا را تسخیر کردید و حتی او ، پس از تایید امام (ره) در مورد قضایای تسخیر لانه ی جاسوسی می گوید: این چه کاری بود که امام آمد کرد و این کار غلط را تایید کرد؟!

اگر نفت به زیر ۵۰ دلار برسد کشور به لحاظ اقتصادی کاملا” فلج شده و در حالی که با آقای مفیدی که حاضر در جلسه بوده اند هم سخن می شود می فرماید آقای مفیدی شما کارشناس امور برقابی هستید وقتی کشور را آقای احمدی نژاد تحویل گرفت چقدر برق داشتیم ؟ و آقای مفیدی جواب می دهند ۳۶ هزار مگاوات.در صورتیکه آقای احمدی نژاد در حضور آقا اعلام کردند ۱۲ هزار مگا وات اضافه تولید نسبت به گذشته داریم یعنی ۴۸ هزار مگاوات . اگر چنین باشد ما نباید مشکل برق داشته باشیم و از اطرافیان آنرا می پرسند و ادامه می دهند در حالیکه حتی اگر خشکسالی هم موجب کمبود برق باشد ما فقط ۹ درصد تولید برق از طریق سدها داریم من در جلسه ای که آقای احمدی نژاد توضیح می داد می دیدم که همه در گوشی صحبت می کنند و لبخند می زنند.

آقای رحیمی بسیار بدتر از کردان است . رفته بودند به رحیمی گفته بودند که یک چیزی مدرکی علیه قالیباف پیدا و منتشر کن. به آقای رحیمی گفتم : من که مدار کم رو است بیائید ببرید، ولی اگر مصلحت باشد تمام کارهای تو و امثال تو را رو می کنم.

کردان به خاطر ......... که کرده بود، حتی بچه اش و زنش هم نمی خواستن ببیندش

این آقای هوشنگ امیراحمدی که یکی از .... است به دستور آقا ممنوع الورود شده در دولت اخیر، 5 بار با آقای احمدی نژاد دیدار داشته است. برای اینکه با ذلت با امریکا مذاکره کنیم. اینهایی که گفته می شود شعار مبارزه و مخالفت با آمریکا همش کذب و دروغگویی هست.

اگر من بیایم از دزدی هایی که در شهرداری آقای احمدی نژاد شده بگویم که ... از کارچاق کن هایی که آقا ی احمدی نژاد داشته والان اون کارچاق کن شده استانئدار ایشان

اگر نبود دفاع های مقام معظم رهبری از دولت، تاحالا بارها مجلس هشتم طرح عدم کافتی احمدی نژاد را وسط اورده بود.

نباید حمایت های رهبری از دولت احمدی نژاد را به حساب قوی بودن دولت ایشان بگذاریم بلکه باید به حساب ضعف ایشان بگذاریم.

اگر روزی قرار باشد این مسائل را بگویم، همه ی این مسائل را با صراحت کامل می گویم


امروز سارقان حرفه ای آرای مردم آیت الله محمد یزدی را به میدان فرستاده ودست به یک ضد حمله برعلیه مردمی زدند که برای نشان دادن عزم جزم خود برای دفاع ازآرای به سرقت رفته خویش، دیروز جمعه، قلب تهران را برای ساعتها در ابعاد میلیونی ازآن خود ساختند. آیت الله یزدی امروز در مصاحبه خویش فرمودند که آقای خامنه ای نماینده خدا بر روی زمین بوده وآرای مردم محلی از اعراب در امارت ایران اسلامی به رهبری آقای خامنه ای ندارد. برای شناخت مجدداین وجود مبارک و" میمون" طالبانی، ذیلا توجه همگان را به بخشی از پرونده دزدیهای کلان او که قبلا توسط آقای عباس پالیزدارافشا گردید، جلب میکنیم تا معلوم شود که او به چه دلیلی از نظامی غیر پاسخگو ومطلقا بی اعتنا به خواست واراده وآرای مردم، این چنین دفاع میکند.

1-بخشی از افشاگری عباس پالیزدار، رئیس امور زیربنایی مركز پژوهش‌های مجلس روز شنبه 14 اردیبهشت 87 در جمع دانشجویان همدانی

...بعد از چند وقت هم دیدیم که کارخانه در بورس مطرح شد و فروخته شد به پشت پرده هایی که این ها را هدایت می کنند. کسانی مثل گنجی [منظور اکبر گنجی، فعالی سیاسی نیست.] صاحب کارخانه مهرام، صاحب تمام کارخانه های شرکت سرمایه گذاری بانک ملت، صاحب سرمایه گذاری های بانک صادرات است و ... این آیت اللهی که می خواستم نام شان را عرض کنم که برای یک دانشکده درخواست یک کارخانه کردند، این شخص آیت الله یزدی رئیس سابق قوه قضاییه [محمد یزدی در زمان ریاست بر قوه قضائیه این اقدام را انجام داد] دبیر فعلی جامعه روحانیت مبارز، و آقای محمد علی شرعی نماینده مجلس خبرگان از قم بودند.

مجددا آیت الله یزدی نامه نوشت؛ آقای فروزش، حمیدمان بیکار است، ترتیبی اتخاذ فرمایید تا از جنگل های شمال، جهت صادرات چوب بهره مند گردد! همان زمان آقای حمید یزدی مدیرکل حوزه ریاست قوه قضائیه بود! این کار هم انجام شد و جنگل های شمال به تاراج رفت. بعد رفتند مردم بومی شمال را که حالا شاید به اندازه هیزمشان چوب انبار کرده بودند بازداشت کردند که باعث شلوغی جلوی بازداشتگاه در شمال شد. کسی پرونده را به مردم لو داده بود، و گفته بود آقای حمید یزدی چوب های جنگل های شمال را می برند. خانواده شهدا اعتراض کردند، ما نمی توانیم برای نیازمان چوب برداریم اما اقای یزدی می تواند صادر کند؟ دیدند قضیه در حال لو رفتن است، بازداشت شدگان را آزاد کردند.

این ها اسنادش هست، همین جا، اگر لازم شد نشان می دهیم،چون دوستان وزارت اطلاعات گفتند اسناد محرمانه را چرا به مردم نشان دادید.

عباس پالیزدار، دبیر و سخنگوی سابق خانه صنعتكاران، با بیان اینکه هر کارخانه ماشین سازی یک سری از ماشین های تولیدی اش بر اثر رعایت نکردن مسائل فنی و ایمنی دچار مشکلی یا شکستگی جک ها، نقص در بدنه و شیشه و همچنین خط خوردگی می شوند،[خودروهای کارشناسی شده] اظهار داشت: کارخانه های ماشین سازی موظفند این ماشین ها را با قیمت پایین و به صورت مزایده به مردم واگذار کنند اما غروی و مدیران قبلی ایران خودرو این کار را انجام نمی دادند و این ماشین ها را در اختیار دوستان خود قرار می دادند.

وی اضافه کرد: ایران خودرو در اقدامی به تمام کارکنان قوه قضاییه یک دستگاه ماشین صفر کیلومتر را به عنوان ماشین کارشناسی شده تحویل داد، کارخانه ایران خوردو بدون هیچ ضابطه ای به قضات قوه قضاییه ماشین پرشیا به نصف قیمت داد و بقیه اش را هم به اقساط که خیلی که ماشین به نامشان شد این قسط را هم نپرداختند. اما همین بذل و بخشش باعث شد صدای خیلی ها در بیاید.

مثلا یکباره بنیادی به نام بنیاد نهج البلاغه آمد گفت که اقا ما هم 500 تا ماشین با این تسهیلات می خواهیم. دوباره چند وقت بعد گفتند 517 خودروی دیگر نیز می خواهیم، حالا فکر می کنید چه کسان اعضای این بنیاد نهج البلاغه هستند؟ آقایان علی اکبر ناطق نوری، رفیق دوست ،عسگر اولادی، حسین دین پرور، معزی.

بعد از این ماجرا باشگاه پرسپولیس به سرپرستی عابدینی 2 هزار خودرو می گیرد.و بنیادی به نام "همگرایی اندیشه" هم صدایشان در آمد که آقا ما هم از این ماشین ها می خواهیم. لازم به گفتن است که بنیاد “همگرایی اندیشه” متعلق به حجت الاسلام فلاحیان وزیر اسبق اطلاعات و ایت الله علم الهدی [امام جمعه بسیار معتقد و نگران اسلام مشهد] است. تعاونی وزارت کشور 2000 دستگاه، تعاونی صنایع وزارت دفاع فلان قدر، موشک کروز فلان قدر، یک لیست 20-30 عنوانه، ماشین دریافت می کنند اما به اسم کارشناسی، اما در واقع غیر از تعدادی از سری اول همه ماشین های صفر کیلومتر سالم.

شروع با ماشین کارشناسی بود اما بعد ماشین های صفر کیلومتر را دادند به آقایان. ماشین پرشیایی 17 میلیونی را با بهای 8-9 میلیون تومان می دادند به آقایان از دم قسط، آن ها هم چون ماشین به نام شان شده بود، چند قسط را پرداخت می کردند و مابقی را بیخیال می شدند.

اما ماجرا کجا مشخص شد؟ بالاخره این ماشین های کارشناسی شده، که طبق مدارک باید فروخته می شد و در واقع ماشین صفر کیلومتر جای ان تحویل داده شده بود، باید فکری به حال شان می شد. چون طبق اسناد اینها یعنی ماشین های کارشناسی را به نصف قیمت داده بودند و نمی توانستند بگویند که ماشین کارشناسی داریم. آمدند ماشین خراب و کارشناسی شده را بعنوان صفر دادند به مردم. شما حتما بین نزدیکانتان کسانی را می شناسید که خودروی صفر تحویل گرفتند اما هنوز راه نرفته که مشکل پیدا می کند، داخلش درب و داغان است، خط خوردگی دارد و مواردی از این قبیل.

رئیس دفتر ادبی ،مدیر فروش وقت ایران خودرو، در سازمان بازرسی اعتراف کرد که ادبی به من گفت ماشینی را ببرم بدهم به آقای ایکس از معاونین سازمان بازرسی، برای اینکه ماشین جز موارد کارشناسی شده به حساب آید، یک برف پاک کن اش را بشکنم و یک برف پاک کن سالم بگذارم در ماشین!

ببینید با مردم چگونه بازی می کنند. مردم صدایشان درامد. صاحبان 1300 خودرو دنبال مطالباتشان رفتند. رفتند شکایت سازمان بازرسی، سازمان بازرسی هم گفت ای بابا این همان پرونده ای است که ما خودمان گند زدیم. نه می توانیم باز کنیم پرونده را نه ببندیم. بدلیل شاکیان زیاد( 1300-1400 نفر)، مجبور شدند پرونده را ادامه بدهند، پرونده را می برند جلو، همه چیز رو می شود، مسئولین ایران خودرو میایند می گویند به چه کسانی تحویل دادیم و پرونده .ماست مالی می شود...




*******************************************************
2-
آیت الشیطان یزدی، آیا پرونده اختلاس فرزند دلبندتان حمید یزدی در رابطه با کارخانه لاستیک سازی دنا و شش دارو سازی بزرگ ایران و اخذ وام سه میلیارد تومانی از بانک ملت که با اسم جعلی و اسناد جعلی اقدام به اخذ وام کرد که پس از پیگیریهای وزرات اطلاعات مشخص شد که در تمام پروندها جناب عالی‌ پشت پرده هستین و امر چنین اعمال زشتی رو به فرزندتان داده بودین. همچنین اخذ رشوه‌های کلان در دفتر بازرسی ویژه و پیگیری قوهٔ قضایه توسط پسرتان، بالا کشیدن کارخانه پارچه بافی‌ کرمان که صاحب کارخانه رو به خاک سیاه نشوندید و پرونده ایران مارین سرویس که با همکاری گروهی از مدیران وقت وزارت اطلاعات و فلاحیان بالا کشیدید و میلیاردها دلار به بیت المال ضرر زدین،آیا ساکت کردن جمال بهادری معاون بازرسی ویژه پیگیری قوهٔ قضایه که الان در زندان اوین می‌باشد در این راستا نیست؟چرا که جما ل بهادری تهدید به افشا تمام اسناد و مدارک شما کرده بود?.آیا همه این اعمال فرموده امام زمان شما بود?، امیدوارم به علت ترس از افشا این پرونده‌ها ارادت قلبی خود به احمدی نژاد را اعلام نکرده باشید، وگرنه این همه ارادت به احمدی‌نژاد چه توجیهی‌ دارد؟ انسانهای فاسق مانند تو زیاد هست اما پرونده تو نزد ملت ایران مختوم نخواهد شد و روزی تو و خانوادت در دادگاه ملت ایران محکوم خواهید شد، به امید آن روز.



******************************************************************************

3-

آیت الشیطان یزدی، محمد به کمرت بزنه، ما هی‌ حیا میکنیم، که فسادهای اخلاقی‌ تو و خونوادت رو نگیم اما مجبورمون میکنی‌ که عنوان کنیم.

تو دفتر بازرسی ویژه تو فردی بود به نام مشهدی که مستقیم برا تو کار میکرد و فرد شناخته شده‌ای هم هست الان هم در قوه قضایه حضور داره، پرونده فردی به نام آقای رنجبر که یکی‌ از کارخانه داران قم بود برای رسیدگی به تخلفات دادگاه به دستش رسید,‌ پیگیر کننده پرونده همسر آقای رنجبر بود، که در برجهای سامان سکونت داشت, خانمی فوق العاده زیبا با دو فرزند، چند بار که به دفتر جناب عالی‌ با هماهنگی‌ مشهدی مراجعه کرد شما به ایشان گفتین این مرد لایق تو نیست، که نوار مکالمات شما هنوز در وزارت اطلاعات موجود هست، اگر کسی‌ در اون وزارت شرف داشته باشه این نوارها رو افشا می‌کنه، و بالاخره زندانی رو مجبور به طلاق از همسرشون کردین که به صیغه شما در بیاد..

روز‌های پنج شنبه بعد از ظهر پس از اقامه نمازتان در یکی‌ از مساجد شمیران به اتفاق راننده به منزل این خانوم تشریف میبردین و شوهر بی‌ نوا نیز در زندان دچار جنون شد، اون وقت شما دم از ولایت خدا میزنید؟ آیا میدانید رنجبر حالا در یکی‌ از بیمارستنهای روانی‌ تهران بستری هست، شما پس از یکی‌ دو سال رابطه با همسر ایشون بعد از این که فهمیدین وزارت پیگیر ماجرا هست با قول، دادن بخشی از سهام کارخانه لاستیک سازی دنا ایشون رو رها کردین ولی‌ نه از سهم دنا خبری شد نه از وعده شما، که بعد هم تهدیدش کردین و پسرتون حمید یزدی رو به سراغ خانوم فرستادین.

اگر بخواهیم تمام کثافت کاری‌هایی‌ شما رو بنویسم، هزاران تن پرونده در جاهای مختلف از قوه قضایه، وزارت اطلاعات، حفاظت فلان و... از شما و فرزندتان موجود است که متاسفانه به خاطر این پرونده ها، دولت کودتا از شما در حال سؤ استفاده هست، مرد باش و اون لباس رو در بیار و بیا در حضور مردم اعلام کن که اشتباه کردی، یا اینکه منتظر بمان تا مردم ایران امثال تو رو محاکمه و به سزای عمل ننگینتون برسونند، تف به تو و وجدان کثیفت
برچسب‌ها: در ۲۳:۱۷
در جريان خيزش انقلابی مردم در ايران نيروهای سركوبگر رژيم جنايتكار اسلامی به وحشيانه ترين شكلی دست به قتل عام مردم چه در خيابانها و چه در بازداشتگاهها زدند. كشتار مردم معترض و به تنگ آمده از حكومت اسلامی به ويژه بعد از سخنرانی علی خامنه ای ولی فقیه رژيم در ٢٩ خردادماه كه رسما فرمان سركوب خونين اعتراضات مردم را صادر كرد، ابعاد به مراتب گسترده تری يافت. بر اساس گزارشات تكميلی رسيده بخش زيادی از جان باختگان در روزهای بعد از ٢٩ خردادتوسط نيروهای نظامی جمهوری اسلامی به قتل رسيده اند. جمهوری اسلامی در عين حال به طور وسيع و سازمان يافته تلاش ميكند افكار عمومی ايران و جهان را از ميزان قربانيان جنايت شان بی اطلاع سازد. طبق گزارشات رسيده ماموران نظامی جمهوری اسلامی با مراجعه به بيمارستانها و هر جايی كه امكان نگهداشتن زخمی ها و كشته ها بود بزور آنها را ربوده و در موارد زيادی خود به خاك ميسپردند. از سوی ديگر رفتار مامورين سركوبگر باخانواده ها ی جانباختگان را ه آزادی تماما غير انسانی و توهين آميز بود. مامورين وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی با تحت فشار قرار دادن خانواده های قربانيان رويدادهای اخير، تنها با قيد تعهد و شروط تعيين شده توسط مقامات جمهوری اسلامی حاضر به تحويل دادن اجساد عزيزان شان ميشدند. بخشی از شروطی كه مامورين وزارت اطلاعات در تعهد ها نوشته اند به قرار زير می ياشد:
مامورين وزارت اطلاعات تلاش گسترده ای را بكار می برند تا از انتشار اسامی و عكس جان باختگان جلوگيری كنند. آنها حداكثر فشار را بر روی خانواده های قربانيان بكار می برند تا بتوانند جنايت مرتكب شده را بپوشانند و مردم ايران و جهانيان و بخصوص سازمانهای حقوق بشری از آن بی اطلاع بمانند. عليرغم تهديدات و فشارهای مامورين وزارت اطلاعات اسامی اين اسامی تاكنون به همت برخی از خانواده ها و فعالين دفاع از آزادی و حقوق انسانی تهیه شده است. همينجا ما همه مردم ايران را فرا ميخوانيم تا در تهیه اسامی و عكسهای كلیه جان باختگان رويدادهای اخير به هر شكل ممكن ما را ياری دهند. برای تماس و ارائه اطلاعات بيشتر لطفا با فرشاد حسينی تماس بگيريد. (farshadhoseini@yahoo.com, ۰۰۳۱۶۳۳۶۰۲۶۲۷)

اسامی و اطلاعات بدست آمده از جان باختگان:
شد و به شهادت رسيد. يعقوب بروایه فرزند دوم يك خانواده پنج نفری و اهل اهواز بود. وی متولد تيرماه ١٣۶١ بوده و در هنگام مرگ تنها ٢٧ سال سن داشت.به نوشته برخی سايت های خبری يعقوب بروایه كه در كنترل كامل مامورين تحت مداوا قرار داشت، از اين حادثه جان سالم به در نبرد. او تنها دقايقی پيش از مرگ چشم گشود، دستان مادرش را گرفت و زير لب گفت: مادر من برای آزادی كشته شدم.... و چشم فروبست. گفته ميشود ماموران امنيتی پيكر بی جان يعقوب را تحويل گرفتند و به محل نامعلومی بردند و سرانجام بعد از ٤٨ ساعت به خانواده او اطلاع دادند جسد يعقوب به خاك سپرده شده است. ماموران از خانواده او تعهد گرفته اند كه از هرگونه اطلاع رسانی و برگزاری مراسم برای او خودداری كنند.
كميته بين المللی علیه اعدام
١- مراسم بی سر و صدا و فقط با حضور افراد نزديك خانواده صورت بگيرد ٢- در مراسم هيچ گونه شعار و تبليغ علیه حكومت و سخنرانی انجام نشود. ٣- در مراسم و روی سنگ قبر علت مرگ نوشته نشود.


۱ - ندا صالحی آقا سلطان، در جريان اعتراضات مردمی در روز شنبه ٣٠ خرداد ١٣٨٨در محلھٔ امير آباد تهران (خيابان كارگر شمالی، تقاطع خيابان صالحی و كوچه خسروی) به ضرب گلوله كشته شد. انتشار فيلم كوتاهی از لحظات جان سپردن وی بازتابهای فراوانی در رسانه های جهان به دنبال داشت. محل دفن: بهشت زهرا قطعه ٢۵٧ رديف ۴١ شماره
۲ - اشكان سهرابی، ١٨ ساله،دانش آموز(پشت كنكوری)، محل فوت : تقاطع بوستان سعدی و رودكی (سلسبيل). وی به گواه شاهدان توسط نيروهای لباس شخصی در حين تظاهرات علیه جمهوری اسلامی به ضرب گلوله به قتل رسيد.محل دفن: قطعه ٢۵٧ بهشت زهرا رديف ۵٠ شماره
١٩ ۳ - بهمن جنابی ٢٠ ساله، شاغل در مغازه نصب و تعميرات شوفاژ. وی به گواه شاهدان توسط نيروهای لباس شخصی در حين تظاهرات علیه جمهوری اسلامی به ضرب گلوله به قتل رسيد.
۴ - حسين طهماسبی جوان ٢۵ ساله می باشد كه در جريان تجمعات اعتراضی روز دوشنبه ٢۵ خرداد ماه در خيابان نوبهار كرمانشاه مورد حمله ی مأموران مسلح وابسته به دولت قرار گرفته و در اثر ضربات وارده به قتل رسيده است. حسين طهماسبی بر اثر ضربات متعدد باتوم و اصابت اين ضربات به سر توسط نيروهای انتظامی جمهوری اسلامی كشته شد.. حسين به هيچيك از كانديداها رأی نداده بود و آن روز برای اعتراض به خفقان و يكی از دوستان حسين می گويد صدها تن از مردم از نزديك شاهد مرگ وی بودند. استبداد جمهوری اسلامی به خيابان آمده بود.
۵ - كيانوش آسا، دانشجوی كارشناسی ارشد رشته مهندسی شيمی در دانشگاه علم و صنعت ايران بود. او در جريان تظاهرات روز دوشنبه ٢۵ خرداد ١٣٨٨ در ميدان آزادی تهران ناپديد شد و روز ٣ تير ماه ١٣٨٨ در حاليكه تمام بدن او به علت ضربه های باتوم كبود شده بود، در سردخانه پزشكی قانونی تهران توسط خانواده اش شناسايی شد. پيكر كيانوش در شهر كرمانشاه به خاك سپرده شد. مراسمی به مناسبت يادبود اين جان باخته در دانشگاه علم و صنعت ايران در ٧ تير با وجود تهديد گسترده مسئولان دانشگاه و وزارت اطلاعات برگزار شد.
۶ - مهدی كرمی، مهدی كرمی ٢۵ ساله كه در ٢۵ خرداد در تقاطع جنت آباد وخيابان كاشانی در اثر اصابت گلوله به گلو.
۷ - مصطفی غنيان دانشجوی مهندسی دانشگاه شريف كه با تيراندازی نيروهای بسيج به قتل رسيد. دانشجوی مقطع كارشناسی ارشد دانشگاه تهران. شب دوشنبه ٢۵ خرداد كوی دانشگاه تهران. محل دفن: مشهد
۸ - ناصر امير نژاد (متولد: ١٣۶٢ - درگذشت: ٢۵ خرداد ١٣٨٨ ، تهران ) دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقيقات تهران در رشته هوا-فضا بود كه در جريان راهپيمايی مردم تهران در ميدان آزادی (در ابتدای خيابان محمد علی جناح در تيراندازی از ساختمان بسيج) در ٢۵ خرداد ١٣٨٨ كشته شد. پيكر اين دانشجو در ٢٩ خرداد ١٣٨٨ در ياسوج تشيع و به خاك سپرده شد.
۹ - محمد حسين برزگر ٢۵ ساله، ديپلم شغل آزاد به دليل اصابت گلوله به سر در تاريخ چهارشنبه ٢٧ خرداد در ميدان هفت تير جان باخت و در يكشنبه ٣١ خرداد بعد از تعهد گرفتن از خانواده در قطعه ٣٠٢ به خاك سپرده شد.
۱۰ - سيد رضا طباطبايی ٣٠ ساله ليسانس حسابداری ، كارمند به دليل اصابت گلوله به سر در ٣٠ خرداد در خيابان آذربايجان جان باخت و چهارشنبه ٣ تيربعد از تعهد گرفتن از خانواده در قطعه ٢۵٩ به خاك سپرده شد.
۱۱ - ايمان هاشمی ٢٧ ساله شغل آزاد به دليل اصابت گلوله به چشم شنبه ٣٠ خرداد در خيابان آزادی جان باخت و چهارشنبه ٣ تير در قطعه ٢۵٩ به خاك سپرده شد.
۱۲ - پريسا كلی ٢۵ ساله فارغ التحصيل رشته ادبيات به دليل اصابت گلوله به گردن در يكشنبه ٣١ خرداد در بلوار كشاورز جان باخت و سه شنبه ٢ تير در قطعه ٢۵٩ به خاك سپرده شد
۱۳ - محسن حدادی ٢۴ ساله طراح برنامه های كامپيوتری شنبه ٣٠ خرداد به دليل اصابت گلوله بر پيشانی در خيابان نصرت جان باخت و سه شنبه ٢ تير در قطعه ٢۶٢ به خاك سپرده شد.
۱۴ - محمد نيكزادی ٢٢ ساله فارغ التحصيل عمران در سه شنبه ٢۶ خرداد به دليل اصابت گلوله به سينه در ميدان ونك جان باخت و شنبه ٣٠ خرداد در قطعه ٢۵٧ به خاك سپرده شد.
۱۵ - علی شاهدی ٢۴ ساله بعد از دستگيری و انتقال به كلانتری در تهرانپارس يكشنبه ٣١ خرداد به دلايل نامعلوم در كلانتری جان باخت پزشكی قانونی علت مرگ وی را نامشخص اعلام كرده اما خانواده وی معتقدند به علت ضربات باتوم در كلانتری جان باخته است. وی ۴ تيردر قطعه ٢۵٧ به خاك سپرده شد.
۱۶ - واحد اكبری ٣۴ ساله شغل ازاد و متاهل دارای يك دختر ٣ ساله در شنبه ٣٠ خرداد به دليل اصابت گلوله به پهلو در خيابان ونك جان باخت و سه شنبه ٢ تير در قطعه ٢۶١ به خاك سپرده شد.
۱۷ - ابوالفضل عبدالهی ٢١ ساله فوق ديپلم برق ٣٠ خرداد در مقابل دانشگاه صنعتی شريف به دليل اصابت گلوله به پشت سرجان باخت و سه شنبه ٢ تير در قطعه ٢۴٨ به خاك سپرده شد.
۱۸ - سالار طهماسبی ٢٧ ساله دانشجوی كارشناسی مديريت بازرگانی رشت شنبه ٣٠ خرداد در خيابان جمهوری به دليل اصابت گلوله به پيشانی جان باخت ودوشنبه ٢ تير در قطعه ٢۵۴ به خاك سپرده شد.
۱۹ - فهيمه سلحشور ٢۵ ساله ديپلم يكشنبه ٢۴ خرداد به دليل اصابت باتوم به سر و خونريزی داخلی در ميدان ولی عصر بعد از انتقال به بيمارستان در تاريخ ٢۵ خرداد جان باخت و ٢٧ خرداد در قطعه ٢۶۶ به خاك سپرده شد.
۲۰ - وحيد رضا طباطبايی ٢٩ ساله ليسانس زبان انگليسی چهارشنبه ٣ تير در بهارستان به دليل اصابت گلوله به سر جان باخت و ۶ تير در قطعه ٣٠٨ به خاك سپرده شد.
۲۱ - فرزاد جشنی جوانی ايلامی فرزند سيد جعفر، اهل شهرستان آبدانان ايلام، كه برای امرار معاش در تهران به سر می برده است، در اثر حمله ی نيروهای رژيم جان خود را از دست داد. پيكر فرزاد با تدابير امنيتی و با جلوگيری از اطلاع رسانی، در ١٩ ماه ژوئن، در شهر آبدانان به خاك سپرده شد .
۲۲ - شلير خِضری، دانشجو، اهل شهر پيرانشهر، روز ١۶ ماه ژوئن، به هنگام حمله و يورش نيروهای رژيم به دانشگاه تهران، جان خود را از دست داده است. پيكر شلير در شهر پيرانشهر، از سوی خانواده اش به خاك سپرده می شود.
۲۳ - يعقوب بروایه، دانشجوی كارشناسی ارشد رشته تئاتر در دانشكده هنر ومعماری دانشگاه تهران، روز چهارم تير ماه توسط نيروهای بسيج از بام مسجد لولاگر مورد اصابت گلوله قرار گرفت، از ناحیه سر مجروح شد و بلافاصله توسط دوستانش به بيمارستان لقمان انتقال يافت اما به رغم تلاش پزشكان برای جان وی، در نهايت دچار مرگ مغزی
۲۴ - كاوه علی پور، ١٩ ساله، شنبه ٣٠ خردادماه در تهران به قتل رسيد. بنا به گزارش وال استريت ژورنال: حكومت برای پس دادن جنازه كاوه علی پور معادل ٣٠٠٠ دلار پول گلوله از خانواده اش خواسته است!
۲۵ - سعيد عباسی فر گلچی، ٢۴ ساله، فروشنده كيف و كفش، كسبه ساكن خيابان رودكی (سرسبيل)، مجرد، هويت يكی ديگر از جان باختگان اعتراضات روز شنبه در تهران است. سعيد در خيابان رودكی تقاطع بوستان سعدی مقابل بانك پاسارگاد مورد اثابت گلوله قرار گرفته و جان ميسپارد. وی كارگر كفش آرام در خيابان رودكی جنوب خيابان دامپزشكی بوده است ويدئويی از پيكر بی جان وی را اينجا مشاهده نماييد. در ٢٠ جون در خيابان رودكی به قتل رسید.
۲۶ - مبينا احترامی، دانشجوی بهبهانی دانشگاه تهران در جريان حمله انصار حزب الله و لباس شخصی ها به كوی دانشگاه در شامگاه ٢۴ خرداد مورد حمله وضرب و شتم قرار گرفته و جان خود را از دست داد. بهبهان شنبه ٣٠ خرداد در سوگ مبينا نشست و خانواده داغدارش را ياری نمود. مادر مبينا ديروز در ميان ضجه هايی جانسوز گناه كشته شدن عزيز خود را از مسئولان می پرسيد و از مردم می خواست نگذارند خون عزيزش اينگونه پايمال شود.. منبع دفتر تحكيم وحدت
۲۷ - فاطمه براتی، در جريان حمله انصار حزب الله و لباس شخصی ها به كوی دانشگاه در شامگاه ٢۴ خرداد مورد حمله وضرب و شتم قرار گرفته و جان خود را ازدست داد. گفته ميشود پيكر اين دانشجويان بدون اطلاع به خانواده ايشان و مخفيانه در گورستان بهشت زهرای تهران به خاك سپرده شدند. منبع دفتر تحكيم وحدت
۲۸ - كسری شرفی، در جريان حمله انصار حزب الله و لباس شخصی ها به كوی دانشگاه در شامگاه ٢۴ خرداد مورد حمله وضرب و شتم قرار گرفته جان خود را از دست داد. گفته ميشود پيكر اين دانشجو بدون اطلاع به خانواده ايشان و مخفيانه در گورستان بهشت زهرای تهران به خاك سپرده شده است. منبع دفتر تحكيم وحدت
۲۹ - كامبيز شعاعی، در جريان حمله انصار حزب الله و لباس شخصی ها به كوی دانشگاه در شامگاه ٢۴ خرداد مورد حمله وضرب و شتم قرار گرفته و جان خود را از دست داد. گفته ميشود پيكر اين دانشجو بدون اطلاع به خانواده ايشان و مخفيانه در گورستان بهشت زهرای تهران به خاك سپرده شده است. منبع دفتر تحكيم وحدت
٣۰ - محسن ايمانی، در جريان حمله انصار حزب الله و لباس شخصی ها به كوی دانشگاه در شامگاه ٢۴ خرداد مورد حمله وضرب و شتم قرار گرفته و در اين بين جان خود را از دست داد. گفته ميشود پيكر اين دانشجو بدون اطلاع به خانواده ايشان و مخفيانه در گورستان بهشت زهرای تهران به خاك سپرده شده است. منبع دفتر تحكيم وحدت
٣۱ - فاطمه رجب پور ٣٨ ساله كه به اتفاق مادرش سرور برومند در جريان تيراندازی نيروهای نظامی به مردم در تاريخ خردادماه در خيابان محمدعلی جناح جان باخت. پدر فاطمه ابراهيم رجب پور می گويد: به كمر و گلوی زن و دخترم تير زده بودند. وقتی رسيديم هردو غرق خون بودند. تشخيص پزشكان اين است كه در همان لحظه اصابت گلوله كشته شده اند.
٣۲ - سرور برومند ۵٨ ساله كه به اتفاق دخترش فاطمه رجب پور در جريان تيراندازی نيروهای نظامی به مردم در تاريخ ٢۵ خردادماه در خيابان محمدعلی جناح جان باخت. همسرش ابراهيم رجب پور می گويد: به كمر و گلوی زن و دخترم تير زده بودند. وقتی رسيديم هردو غرق خون بودند. تشخيص پزشكان اين است كه در همان لحظه اصابت گلوله كشته شده اند.
٣٣ - عليرضا افتخاری، ٢۴ ساله خبرنگار ابرار اقتصادی. جسد عليرضا افتخاری، كه در جريان جنبش اخير مفقود شده بود؛ بعد از ٢۵ روز بی اطلاعی خانواده اش؛ روز دوشنبه ٢٢ تير تحويل خانواده اش داده شده است.
۳۴ - احمد نعيم آبادی، او توسط قاتلان گردان ١١٧ عاشورا در ميدان آزادی به ضرب گلوله به قتل رسيد و جسد وی را روز ٣١ خرداد به خانواده اش تحويل دادند.
٣۵ - نادر ناصری، ٣٠ خردادماه در خيابان خوش جان باخت، محل دفن بابل
٣۶ - مسعود خسروی، در ٢۵ خردادماه در ميدان آزادی جان باخت، مدفون در بهشت زهرا
٣٧ - مسعود هاشم زاده، در ٣٠ خرداد ماه در تهران جان باخت، وی به همراه خانواده اش در منطقه ستارخان تهران زندگی ميكردند و در همان محل نيز توسط شليك مستقيم نيروهای نظامی جان باخت اما به علت اينكه به خانواده اجازه دفن در تهران را ندادند, خانواده مجبور به انتقال ايشان به روستای مادريشان در گيلان (روستای ولی آباد خشك بيجار) شدند.
٣٨ - ايمان نمازی دانشجوی رشته عمران دانشگاه تهران، ٢۵ خردادماه ، كوی دانشگاه
٣٩ - سالار قربانی پارام ، ٢٢ ساله، بود در تظاهراتهای اخير جان باخت.جمهوری اسلامی علت فوت را تصادف اعلام كرده است.پدر ايشان در ميدان انقلاب جنب بانك رفاه مغازه لباس فروشی دارد. در ميرداماد مراسمی برای بزرگداشت وی برگزار شد.
۴٠ - حسين طوفان پور درتظاهرات روز ٣٠ خرداد توسط نيروهای امنيتی در خيابان دستگير شد. بر اساس اظهارات شاهدان عينی مزدوران ابتدا به شدت با چماق به دستش ميزنند به شكلی كه دستش كاملا شكسته و از بدن آويزان ميشود.سپس با گلوله به سرش شليك كرده و اين جوان را در اين تظاهرات به قتل ميرسانند. محل دفن حسين درقطعه ٢٣٣ بهشت زهرا ثبت شده است .از خانواده طوفان پور ٢۴ ميليون تومان پول تير خواسته اند اما آنها قبول نكرده و به مزدوران گفته اند ما چنين پولی را پرداخت نميكنيم هر جا خودتون خواستيد دفن كنيد.
۴١ - تينا سودی، دانشجو، روز شنبه ٣٠ خرداد توسط گلوله ای در ميدان انقلاب به قتل ميرسد. اما ماموران مزدور به خانواده سودی گفته اند كه اگر می خواهيد جسدش را بگيريد بايد بگوئيد كه با مرگ طبيعی مرده است.
۴٢ - حسين اخترزند، يكی ازجانباختگان حوادث اخيردراصفهان، محله مسجد لنبان، فردی به نام ميباشدكه مجردبوده است ودرعين حال نان آورخانواده وخواهران وبرادرانش بوده است..
۴٣ - جعفر بروایه، استاد دانشگاه چمران اهواز و دانشجوی مقطع دكترای دانشگاه تهران كه برای شركت در متحانات به تهران رفته بود ٢٨ جون، ٧ تير در تظاهرات ميدان بهارستان شركت ميكند واز ناحیه سرمورد اصابت يك گلوله قرار ميگيرد كه بعد از آن به يكی از بيمارستانها ی تهران منتقل وقبل از رسيدن به بيمارستان جان ميبازد. جسد وی توسط يكی از دوستان وی شناسايی وبه اهواز منتقل وتحويل خانواده وی شد. مراسم دفن جعفر در حضور نيروهای امنيتی رژيم انجام گرفت.
۴۴ - حميد مداح شورچه، دانشجو،ی همراه با گروهی در صحن مسجد گوهرشاد دست به تحصن زد كه توسط نيروهای امنيتی دستگير شد. او در مدت بازداشت تحت شكنجه قرار گرفت تا در روز آزادی وی به دليل شدت جراحات وارده جان سپرد.پزشكی قانونی علت مرگ وی را خونريزی مغزی اعلام كرده است.گفتنی است مراسم يادبود او روز يكشنبه ١۴ تير برگزار شد.
۴۵ - مريم مهر آذين ٢۴ ساله در خيابان آزادی با شليك گلوله جان باخت.
۴۶ - ميلاد يزدان پناه ٣٠ سال در خيابان آزادی با شليك گلوله جان باخت.
۴٧ - حامد بشارتی ٢۶ ساله در خيابان آزادی با شليك گلوله جان باخت.
۴٨ - بابك سپهر ٣۵ ساله در خيابان آزادی با شليك گلوله جان باخت. ۴٩ - ندا اسدی
۵٠ - امير كويری . فارغ التحصيل از دبيرستان تطبيقی تهران
۵١ - فرزاد هشتی
۵٢ - امير طوفانپور، (نيازمند تاييد)

53- محمد، ١٢ ساله، (نيازمند تاييد)
۵۴ - محرم چگينی قشلاقی فرزند ميرزا قلی ٣۴ ساله – قطعه ٢۵۶ بهشت زهرا رديف ١۴۶ شماره
۵۵ - محمد حسين فيضی فرزند غلامرضا ٢۶ ساله – قطعه ٢۵٧ بهشت زهرا رديف ٣١ شماره
۵۶ - رامين رمضانی فرزند مهدی ٢٢ ساله – قطعه ٢۵٧ بهشت زهرا رديف ۴۶ شماره ٣٢
۵٧ - سهراب اعرابی ١٩ ساله كه در زندان اوين زير شكنجه جان باخت. سهراب اعرابی ١٩ ساله سال آخر دبيرستان و آماده برای امتحان كنكور در جريان خيزش انقلابی خرداد در ٣٠ خرداد روز شنبه بازداشت و به مكان نامعلومی منتقل می شود . بعد از پيگيریهای پی در پی خانواده بخصوص مادرش متوجه می شوند كه وی در زندان اوين است, مادر اين جوان در روز سه شنبه ١۶ تير با گذاشتن كفالت در دادگاه انقلاب هر روز بعد از ظهر منتظر آزادی فرزند ش بود, با وجود اين كه اين مادر می دانست كه فرزندش در زندان اوين است ولی خيلی نگران بود و می گفت می ترسم بچه ام را بكشند. اين مادر عكسی از فرزندش تهیه كرده بود و به هر زندانی كه آزاد می شد عكس عزيزش را نشان می داد و از آنها می پرسيد كه آيا او را می شناسند و يا در زندان ديده اند؟ او می گفت به هر كجا و هر كسی مراجعه می كنم جواب نمی دهند و ميگويند صبر كن آزاد ميشود. اين مادر كارش از صبح تا شب جلو زندان ماندن شده بود تا اينكه يك دفعه از طرف قاضی مر تضوی خبر آمد كه سهراب اعرابی در زندان درگذشته است. خانواده اش را خبر كنيد تا جنازه فرزندشان را تحويل بگيرند.
۵٨ - داود صدری، ٢٧ ساله روز ٢۵ خرداد در جريان تظاهرات ميليونی مردم تهران تير خورده و به بيمارستان امام علی منتقل ميشود. روز شنبه ٣١ خرداد خانواده برای آوردن داود به خانه به بيمارستان رفته كه مطلع ميشوند فرزندشان درگذشته است. روز يكشنبه ١ تير در قبرستان بهشت شهدای ملارد دن ميشود. گزارش شده كه مقامات جمهوری اسلامی ٣۵٠ هزار تومن بابت پول تير و ۶ ميليون هم بابت تحويل تحويل جنازه از خانواده داود درخواست كرده اند. همچنين گزارشات حاكی از آن بوده كه به خانواده داود توصیه كرده اند كه اعلام كند داود بسيجی بوده و توسط مردم به قتل رسيده است.
۵٩ - آرمان استخری پور، ١٨ ساله از شيراز كه در درگيری های چند روز اخير(زمان مجروح شدن نامعلوم است) شيراز در محله ابيوردی مورد اصابت باتوم قرار گرفته و به كما رفته بود. او كه به منزل پيرزنی در حوالی درگيریها پناه برده بود روز دوشنبه ٢٢ تير جان باخت و پيكر اين عزيز جان باخته سه شنبه ٢٣ تير برابر با ١۴ جولای در دارالرحمه شيراز به خاك سپرده شد. گفتنی است كه پزشك آرمان علت مرگ وی را مرگ مغزی اعلام كرد.
۶٠ - سعيد اسماعيلی خان ببين، ٢٣ ساله كه بر اثر وارد شدن ضربه به سرش در حوادث تهران كشته شده است، در شهر خان ببين (استان گلستان) به خاك سپرده شده است. (جزئيات دقيق تر هنوز دريافت نشده است).
۶١ - مهرداد حيدری، روزنامه نگار مشهدی كشته شد ، مهرداد نقدهای تندی بر وزارت اطلاعات و نيروهای امنيتی در روز شنبه ٢٠ تير نوشته بود و نسبت به فشار بر جوانان برای اعتراف گيری اعتراضات شديدی كرده بود روز يكشنبه ٢١ تير به طرز مشكوكی در مشهد به قتل رسيد . به گزارش سايتهای انترنتی ، حيدری كه پيشتر در روزنامه خراسان فعاليت داشت بنا به دلايلی به هفته نامه نسيم مشهد رفت و در آن نشریه در محيطی استانی به نوشتن پرداخت . وی خرداد ماه ، با دعوت روزنامه خراسان رضوی به آن روزنامه رفت و در يادداشت های ثابت روزنامه حضوری فعال به هم رساند . مهرداد حيدری در آخرين يادداشت خود ضمن انتقاد از وزارت اطلاعات در كسب اطلاعاتی ساختگی ، اين وزرات خانه را محكوم به نداشتن اطلاعاتی كرد كه با فشار بر جوانان قصد به دست آوردن آن را دارد .حيدری در اين يادداشت ضمن برشمردن نكات منفی جريانات اخير ايران ، آنها را دستمایه افرادی دانست كه هميشه حق به جانب گرفته و بر دفاع از مردم حكايت می كنند.
۶٢ - علی فتحعليان. محل جان باختن: روبروی مسجد لولاگرمحل سكونت: خيابان رودكی، خيابان شكوفه (خمسه).
۶٣ - ترانه موسوی، دختر جوانی كه در تجمع مسجد قبا توسط نيروهای لباس شخصی و بسيجی بازداشت شده بود پس از چند هفته بی خبری سرانجام پيدا شد. از ترانه جز جسد سوخته ای در حوالی قزوين چيزی باقی نمانده است و نيروی انتظامی خانواده او را با تهديد و ارعاب وادار به سكوت كرده اند. ترانه موسوی آخرين بار بنا بر شهادت چند بازداشتی ديگر، آخرين بار در مقر پايگاه بسيج در حين بازجويی ديده شده است. نيروی بسيجی پس از آن اين دختر جوان را از ديگر بازداشتيان جدا كردند و به او تجاوز جنسی كردند. ترانه موسوی چندين بار و توسط چندين بسيجی به وحشيانه ترين شكل ممكن مورد تجاوز قرار گرفت. بر اثر شدت جراحات وارده به رحم و مهبل بیهوش شد. بسيجيان كه ديدند كار به جای باريك كشيده است بدن نيمه جان او را به بيمارستان امام خمينی كرج بردند به اين اميد كه پارگی ی رحم و مهبل و مقعد او را به سانحه تصادف رانندگی نسبت دهند. در بيمارستان اما با معاينه پزشك معلوم می شود كه علت جراحات وارده نه سانحه تصادف بلكه تجاوز جنسی بوده است. نيروهای بسيجی كه به شدت سراسيمه و نگران شده بودند با مشورت و هماهنگی مقامات بالاتر خود پيكر نيمه جان و بیهوش ترانه را از بيمارستان خارج می كنند و به كلیه پرسنل بيمارستان دستور اكيد می دهند در اين باره سكوت كنند و با احدی صحبت نكنند. پرستاری كه نمی خواهد نامش فاش شود اما ترانه موسوی را بشناسايی می كند. نيروهای بسيجی او را به يكی از بيابانهای خلوت اطراف قزوين می‌برند. در همان حال كه بی هوش بوده مجدد به او تجاوز می كنند و بعد بر روی تن نيمه جانش بنزين ريخته و او را به آتش می كشند. به اميد اينكه كلیه آثار و نشانه های تجاوز را از بين ببرند.
۶۴ - حسن كاظمينی، پدر بزرگ وی به نام علی كاظمينی طی نامه سرگشاده ای به مطبعات نوشته است: چند روز قبل نوه ١٩ ساله ام حسن، به خيابان انقلاب رفت تا به همراه همفكرانش برعلیه حقی كه از كف داده بود، تظاهرات كند. در جمعی كه برای آن مجوز نداده بودند حاضرشد و عواملی به ادعای آنكه تجمع غيرقانونی است با جمعيت حاضر برخورد كردند و حسن ديگربه خانه برنگشت.
۶۵ - آقای معزز ٢٧ ساله يكی از جانباختگانی است كه در اعتراضات گسترده و خونين مردم تهران در ٣٠ خرداد ماه شركت كرده بود. او حوالی ميدان آزادی با اصابت گلوله به چشمش جان خود را فدای راه آزادی مردم ايران كرد.
۶۶ - محمد كامرانی، طبق گفته خانواده وی، محمد را در حاليكه تقريبا نيمه جان بوده و سراسر بدنش علائم باتوم و شكنجه بوده به تخت بيمارستان بسته بودند تا امكان فرار نداشته باشد . با تلاش خانواده بالاخره می توانند محمد را از بيمارستان لقمان مرخص و بلافاصله به بيمارستان مهر منتقل می كنند اما در آنجا پزشكان متخصص می گويند با توجه به اينكه عفونت تقريبا تمام بدن را فراگرفته اميدی در بهبود نيست و محمد ظرف كمتر از ٣ ساعت در تاريخ ٢۵ تير جان ميبازد. ٣ جولای
طراحی شده توسط زنورس | تبدیل شده توسط قالبهای پلاس