بلاگر فارسی



روز چهارشنبه در دیدار نخبگان با رهبری پس از ایراد سخنان تعریف و تمجید که هرساله در این دیدارها از رهبر انجام می‏شود، یکی از دانشجویان ریاضی دانشگاه شریف و برنده المپیاد جهانی ریاضی با شجاعت از میان جمع برخاسته و خواستار اجازه صحبت در پشت تریبون شده است. علی رغم واکنش منفی گردانندگان برنامه که سعی در ساکت کردن این دانشجو داشتند، بالاخره رهبری به وی اجازه صحبت داد که درادامه این دانشجو حدود 20 دقیقه به انتقادات صریحی از نظام و شخص رهبری پرداخت.


به گزارش موج سبز آزادی این دانشجوی شجاع انتقادهای خود را در چهار بخش دسته بندی کرده بود و در تمام چهار مورد با اظهارات خود شخص رهبری را مورد انتقاد قرار داد. اظهارات وی گاه با تشویق‏های بریده حاضرین همراه بوده که برای مدتی جلسه را از روال «از پیش تعین شده» خارج کرد به طوری که دوربین‏های صداوسیما را نیز برای دقایقی خاموش کردند. انتقادات وی از رهبری شامل چهار بخش زیر بود:

1- انتقاد از صداوسیما بخاطر وارونه جلوه دادن حوادث پس از انتخابات، تحریک هر چه بیشتر مردم و تخریب چهره‏های موجه و مورد علاقه مردم؛ وی با بیان اینکه رییس صداوسیما توسط رهبر انتخاب می‏شود، مسئولیت تمام اشتباهات صداوسیمای میلی را متوجه شخص رهبری دانست.

2- ایجاد فضای امنیتی برای رسانه‏ها و تعطیلی روزنامه‏های منتقد؛ وی با انتقاد از فضای امنیتی حاکم بر رسانه‏ها خواستار توقف روند تعطیلی روزنامه‏های منتقد شد و با بیان اینکه روزنامه‏ها باید بتوانند از رهبر هم انتقاد کنند روند حاکم بر مطبوعات را ویرانگر قلمداد کرد.

3-عدم امکان انتقاد از شخص رهبری در جامعه و اشاره به اینکه رهبر نیز مانند دیگر افراد جایزالخطاست و اینکه باید به متفکرین اجازه داده شود تا بتوانند از رهبر انتقاد کنند؛ وی با بیان اینکه اطرافیان رهبر از وی یک بت بزرگ ساخته اند از این روند به شدت انتقاد کرد.

4- وارد کردن انتقادات جدی به سیکل قدرت در جمهوری اسلامی ایران و ساختار شورای نگهبان و مجلس خبرگان؛ وی با اشاراتی صریح ساختار قدرت در کشور را مورد حمله قرار داد و اظهار داشت که این روند خطر بزرگی برای مردم‏سالاری دینی در جمهوری اسلامی است.

در واقع دلیل اصلی اینکه رهبری در چنین جلسه‏ای مجبور به بیان اظهاراتی در مورد وقایع پس از انتخابات شد انتقادات صریح این دانشجو بوده است. اخبار تایید نشده حاکی از این است که این دانشجو در پایان برنامه با برخورد نیروهای امنیتی مواجه شده است.

دفتر نشر آثار آیت‏الله خامنه‏ای در یادداشتی با عنوان «حواشی» دیدار با نخبگان علمی و فرهنگی در اینباره آورده است:

/...پس از آخرین نفری كه برای مطرح كردن دیدگاه‌های خود نوبت داشت، حاضران منتظر صحبت‌های رهبر انقلاب بودند كه ایشان از مجری برنامه می‌پرسند: «از دوستانی كه قرار بوده صحبت كنند، كسی باقی ماند؟» مجری می‌گوید: «اگر شما اجازه اجازه بدهید، همه‌ی جمع هزار نفره‌ای كه این‌جا هستند، دوست دارند صحبت كنند...» همه می‌خندند. در این میان چند تن از دانشجویان از میان جمعیت، خواستار فرصتی برای بیان صحبت‌هایشان شدند. این حركت با واكنش برخی برگزاركنندگان مراسم روبرو شد كه آن‌‌ها را دعوت به نشستن می‌كردند، اما رهبر با اشاره به یكی از همان جوانها گفتند: «آن آقایی كه ایستاده بودند و نشاندن‌شان! شما بفرمائید...» دانشجوی جوان بلند شد و شروع كرد به حرف زدن. صدایش از آن‌جا به گوش رهبر نمی‌رسید؛ پشت تریبون آمد و پس از معرفی خود، سخنانش را آغاز كرد. حرف‌هایش نسبت به سخنران‌های قبلی رنگ و بوی دیگری داشت.

ابتدا از عملكرد صدا و سیما پیرامون حوادث اخیر انتقاد كرد و با بیان مثالی از رهبر پرسید: «آیا صدا و سیمای ما تصویر درستی از كشور و جهان ارائه می‌دهد یا تصویری غیرواقعی و كاریكاتورگونه؟ آیا صداو سیما به عقاید مختلف اجازه‌ی دفاع از خودشان را می‌دهد؟ عقایدی كه به‌خصوص در همین رسانه مورد نقد و یا حتی حمله قرار می‌گیرد؟
آیا صدا سیمای ما نقل‌قولی كه از افراد می‌كند و یا رویدادهایی كه روایت می‌كند، وفادارانه و منصفانه است؟»

بخش دوم سخنان وی موضوع نقد رهبری بود. «من شاید چهار-‌پنج سال است كه به صورت جدی‌تر روزنامه می‌خوانم و مجلات را مطالعه می‌كنم. این مدت واقعاً به یاد نمی‌آورم كه مطلبی را با عنوان نقد رهبری خوانده باشم ... نقد رهبری را هم به شكل عمومی می‌شود مطرح كرد و هم به صورت خاص در مجلس خبرگان. من احساس می‌كنم اگر چنین نشود، این شرایط منجر به نفاق و كینه می‌شود؛ مثلاً یك چیزی كه در ابتدا یك انتقاد ساده است، چون بستر مناسبی برای بیان پیدا نمی‌كند، ممكن است جنبه‌ی مغرضانه به خود بگیرد و كم‌كم بی‌انصافی هایی پیدا شود.» سخنانش طولانی شده بود. از آقا خواست تا باز هم ادامه دهد و پاسخ شنید: «من موافقم كه شما ادامه بدهید. وقت از اول هم تمام شده بود، ولی شما ادامه بدهید...»

تشكر كرد و این‌بار صحبت‌هایش را با انتقاد از چگونگی برخورد نیروی انتظامی با تجمعات پس از انتخابات ادامه داد: «اگر مقداری روش‌های اقناعی‌تر داشتیم و از خشونت به جز در موارد ضرورت استفاده نمی‌كردیم، نظام ما بقای بهتری نداشت؟ آیا مردم متحدتری نداشتیم؟ چون وحدت واقعی به نظر من بیش از این‌كه با نصیحت حاصل شود نتیجه‌ی رفتار مردم با حكومت و رفتار حكومت با مردم است و رفتار مردم با همدیگر است.».../

سید مصطفی تاج‌زاده در پیام دیگری از زندان اوین اظهار داشت که حاضر است از زندان مستقيم بيايد و در مناظره‌ای شركت كند با موضوع اینکه «چه كسي بيشترين خدمت را طی اين سی سال به آمريكا و اسرائيل كرده است؟»


به گزارش موج سبز آزادی، فخرالسادات محتشمی‌پور در مورد دیدار دوباره با همسرش گفت: "امروز همسرم را دوباره دیدم، وی در این دیدار اظهار داشت شكایتی از كسی ندارم، لازم نیست شكایت كنید. از قول من اما بگویید شریعتمداری اگر اعتماد به نفس لازم را در خود سراغ دارد برای مناظره آماده باشد، در هر مكان، ساعت و با هر شرطی كه بگذارد بنده حاضرم از همین سلول مستقیم بیایم و در این مناظره شركت كنم، موضوع مناظره هم این باشد که «چه كسی بیشترین خدمت را طی این سی سال به آمریكا و اسرائیل كرده است؟»"

معاون وزیر کشور در دولت اصلاحات پیش از این نیز طی پیام دیگری «نظارت استصوابی و حق وتوی جنتی و همكارانش» را «بزرگترین بدعت در انقلاب» خوانده بود و بعد از اینکه از جریان فتنه‌گری‌هایی كه علیه او برای پرونده‌سازی بیشتر در بیرون زندان صورت می‌گیرد آگاه شد با اطمینان از حقانیت خود و با خونسردی و آرامش خاطر از روشن بودن حقایق نزد مردم گفته بود: "اكنون اینان در میدانی بلامنازع و در غیبت ما هرچه می‌خواهند بگویند. بی‌شك فرصت شنیدن حرف‌های ما نیز برای مردم فراهم خواهد آمد."

در ۲۳:۳۲

سومين نشست از سلسله نشست‌هاي "تبيين ديدگاه‌ها و مواضع شخصيت‌ها، احزاب و تشكل‌هاي سياسي، ديني" از سوي نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه تهران با حضور مرتضي نبوي و صادق زيباكلام برگزار شد.

به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين نشست در حالي برگزار شد كه با استقبال زياد دانشجويان همراه بود و تعدادي از دانشجويان به علت پر شدن سالن اجتماعات و اين‌كه امكان حضور در جلسه را پيدا نكرده بودند، مقابل درب اصلي دفتر نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه تهران حضور يافتند.

در آغاز اين جلسه مرتضي نبوي عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام با طرح اين پرسش كه بحث انقلاب رنگي كه در انتخابات اخير مطرح بود، چگونه پديده‌اي است؟ گفت: مبتكر اين بحث غربي‌ها هستند كه در مورد دموكراسي و اين ارزش تاكيد دارند و آن را مهم‌ترين ارزش امروز جهان مي‌دانند.

وي با اشاره به اين‌كه انقلاب اسلامي كه بر اساس آن جمهوري اسلامي ايران تاسيس شد، مردم‌سالاري ديني را مطرح كرد، افزود: جمهوري اسلامي ايران مردم‌سالاري ديني را به عنوان يكي از ابعاد برآمده از تفكر انقلاب اسلامي مطرح كرد و در قانون اساسي به عنوان اصل لايتغير معرفي كرد كه به رسميت شناختن راي مردم و ارزش‌هاي اسلامي تحت عنوان مردم‌سالاري ديني وجود دارد.

نبوي با اشاره به اين‌كه در بسياري از كشورهاي اسلامي ديگر با استفاده از الگوي اسلام‌گرايي فعاليت‌هايي مي‌شود، تصريح كرد: از مسير اسلام‌گرايي در كشورهاي اسلامي عده‌اي به قدرت رسيدند و به نظر مي‌آيد اين پديده كه در ابتدا غرب به عنوان مروج آن بود در كشورهاي اسلامي استفاده مي‌شود و اين موضوع خوشايند غرب نيست و شاهديم كه چند سال گذشته در گفت‌وگويي كه بين هانتينگتون و گيدنز انجام شد، گيدنز از دموكراسي در همه‌ كشورهاي دفاع مي‌كرد در حالي كه هانتينگتون مخالف آن بود؛ چون معتقد بود اگر دموكراسي اسلام‌گرايان روي كار آيد با منافع غرب تضاد دارد.

عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام افزود: در سال‌هاي اخير شاهديم غرب پاتكي عليه دموكراسي مطرح كرد به اسم انقلاب رنگين كه به معني بطلاني بود بر مهم‌ترين ارزشي كه غرب مطرح مي‌كرد. مثلا در انتخابات يك جريان كه بر اساس راي اكثريت راي مي‌آورد، عده‌اي ديگر به نتايج انتخابات اعتراض مي‌كردند و بعد اردوكشي‌هاي خياباني شروع مي‌شد و سعي داشتند نتيجه‌ي انتخابات را زير سوال ببرند و ناامني ايجاد كنند و اين اتفاقات را به جنبش اجتماعي تبديل كنند كه البته مورد حمايت غرب قرار مي‌گيرد و بدين ترتيب انتخابات و نتيجه‌ي آن را كه بر اساس قاعده‌ي دموكراسي اتفاق افتاده بود رد مي‌كنند و كساني كه معترض بودند به اسم انقلاب رنگين با فشار اجتماعي و تظاهرات به مقصد خود مي‌رسيدند كه نمونه‌ي آن را در گرجستان و برخي كشورهاي ديگر شاهد بوده‌ايم.

نبوي اضافه كرد: به نظر من اين قبيل اتفاقات كودتايي است كه غرب عليه دموكراسي انجام مي‌دهد و در واقع پاتكي براي دموكراسي است؛ چرا كه وقتي ديد روش انقلاب اسلامي در كشورهاي اسلامي نيز به رسميت شناخته شده آنها را مغاير با منافع خود دانست.

به گزارش ايسنا، در ادامه صادق زيباكلام با اشاره به بخشي از صحبت‌هاي نبوي گفت: البته نمي‌دانم آقاي نبوي ما را جزو دشمنان مي‌داند يا نه اما به نظر مشكلات جامعه‌ي ما اين مطالبي نيست كه مهندس نبوي مي‌گويد. البته ترديد ندارم كه مهندس و همفكران ايشان واقعا به اين مساله معتقدند اما كاش فقط براي سرگرم كردن ما مي‌گفتند. متاسفانه فاجعه اين است كه واقعا به اين حرف‌ها اعتقاد دارند كه ما با پيشرفتمان خواب خوش را از چشم غربي‌ها ربوده‌ايم.

اين استاد دانشگاه افزود: يكي از مباحثي كه مطرح مي‌شود بحث توهم توطئه است كه نسل اندر نسل مسوولين در ايران آن را مطرح مي‌كنند و مدعي هستند كه غرب دشمن ماست و هر پديده‌ي ناخوشايندي كه در كشور برايشان اتفاق مي‌افتد را وابسته به دشمن مي‌دانند. پس اين حرفي كه مهندس نبوي و همفكرانشان مي‌گويند حرف تازه‌اي نيست.

وي به ماجراي انقلاب مشروطه و تيراندازي به معترضين و غيره اشاره كرد و گفت: شاهديم در آن برهه مظفرالدين شاه مي‌گفت مشتي خائن بي‌وطن و آلت دست انگليس اين اعتراضات را راه انداخته‌اند. در زمان رضا شاه نيز همين اعتقادات وجود داشت كه اعتراضات از ناحيه‌ انگليس هدايت مي‌شود. هم‌چنين محمدرضا شاه نيز با تمام وجود معتقد بود انقلاب ايران كار آمريكا و انگليس است و دلايلي كه مي‌آورد اين بود كه باعث شده قيمت نفت چهار برابر شود، كشور را صنعتي كند و انگليس دارد انتقام مي‌گيرد، چون ما به آمريكا نزديك شده‌ايم و...

زيباكلام در ادامه توضيح داد: بعد از 26 دي 57 كه شاه از كشور خارج شد در تمام مصاحبه‌ها معتقد بود كه اين انقلاب را آمريكا و انگليس به راه انداختند و درحال حاضر من نمي‌دانم شاه در بهشت است يا جهنم!

اين استاد دانشگاه در ادامه بيان كرد: نمي‌خواهم بگويم چوب چه چيز را مي‌خوريم و توهم توطئه ريشه در كجا دارد و چرا در كشورهاي ديگر اين موضوع مطرح نيست اما من معتقدم چون به طرز هولناكي در علوم انساني عقب هستيم، توهم توطئه وجود دارد. بايد بگويم كه علوم انساني باعث بي‌ديني نمي‌شود و متاسفانه در كشور ما علوم انساني آن‌قدر عقب‌مانده و بدبخت است كه محصول آن توهم توطئه است.

زيباكلام با اشاره به اين مطلب كه در دنيا بعضي از رخدادها به عنوان نقطه‌ي عطف مطرح هستند، گفت: من تا قبل از 22 خرداد معتقد بودم اگر مجبور شويم چيزي را به عنوان نقطه‌ عطف در تاريخ جمهوري اسلامي مطرح كنيم مي‌توان از جنگ، پايان جنگ، عزل بني‌صدر، 2 خرداد و 8 سال سازندگي ياد كرد، اما امروز با همه‌ي وجود معتقدم هيچ كدام از اينها به پاي 22 خرداد نمي‌رسند و بعدها در تاريخ مملكت نوشته مي‌شود و خواهيد ديد از 22 خرداد به عنوان مهم‌ترين نقطه عطف جمهوري اسلامي ايران ياد خواهد شد.

وي با بيان اين‌كه انتخابات اخير با تبعات بسيار مهمي روبه‌رو بود، ابراز عقيده كرد: مهم‌ترين و اولين نتيجه اين انتخابات آشكار شدن شكاف دولت و ملت بود؛ چرا كه تا قبل از آن پنهان مي‌شد اما از اين به بعد به روشني آشكار گرديد.

اين استاد دانشگاه افزود: سال‌ها بود ‌گفته مي‌شد مهم‌ترين مساله بحث هسته‌يي، رويارويي با آمريكا و اين است كه بايد از حماس و حزب‌الله حمايت كنيم؛ در حالي كه تنها چيزي كه در اين انتخابات مطرح نشد بحث هسته‌يي بود و در مناظره‌ي موسوي و احمدي‌نژاد يك چهارم بحث هسته‌يي بود. پس برخلاف آن‌چه كه گفته مي‌شود، بحث هسته‌يي مساله‌ي اصلي مردم نيست و موضوع مرگ بر آمريكا گفتن براي مردم خيلي مطرح نيست و متوجه شديم كه مشكل ما آزادي بيان، آزادي مطبوعات، اشتغال و فساد در حوزه اقتصاد است.

زيباكلام در ادامه به بخشي از صحبت‌هاي مهندس نبوي اشاره كرد و گفت: قبول دارم كه مهندس آدمي ارزشي و متدين است، پس رياكار نيست و اگر لازم باشد پشت او نماز مي‌خوانم اما كاش فكر مي‌كردم اين حرف‌ها را براي شما مي‌زند و شايد آن‌وقت راحت‌تر مي‌خوابيدم اما متاسفانه مهندس نبوي به اين حرف‌ها اعتقاد دارد كه ما خاري در چشم آمريكا و اتحاديه اروپا شده‌ايم. از ايشان مي‌پرسم به چه خاطر اين اعتقاد را دارند؟ آيا به خاطر صادرات و وارداتمان است كه تصور مي‌كنند ما خار چشم آمريكايي‌ها و اروپايي‌ها شده‌ايم؟

وي در ادامه افزود: پيشرفت‌هاي هسته‌يي، هوا و فضا، موشك‌ها چه نتيجه‌اي خواهد داشت؟ و آيا اينها توانست اتحاد شوروي را حفظ كند و نگه دارد؟ پس اين‌كه براي خودمان دسته گل مي‌فرستيم باعث شده خيلي از چيزهايي را كه مي‌گوييم خودمان نيز باور كنيم.

به گزارش خبرنگار ايسنا، در ادامه‌ي اين نشست، مرتضوي نبوي در پاسخ به صحبت‌هاي زيباكلام گفت: نمي‌گويم حرف‌هاي زيباكلام خيلي بي‌ربط بود اما ارتباطي به صحبت‌هاي من نداشت و بهتر بود ايشان به عنوان شخصي دانشگاهي، در حوزه‌اي كه من حرف زدم سخن مي‌گفت. پس به نظر من مطالب ايشان ارتباطي با عرايض من نداشت.

عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام در ادامه با تاكيد بر اين نكته كه ما به جمهوري اسلامي ايران افتخار مي‌كنيم، گفت: دلايل زيادي براي افتخار به جمهوري اسلامي ايران داريم و فكر مي‌كنم استاد زيباكلام بيش از همه دچار توهم توطئه است كه فكر مي‌كند ما ايشان را دشمن مي‌دانيم.

وي در ادامه به بيان وقايع تظاهرات چين پرداخت و گفت: 18 تير تا 23 تير و حوادث اخير همه توهماتي بود و هيچ اتفاقي نيفتاد و از شيوه‌ي انقلاب رنگين استفاده نشد. اما سوال من از غرب اين است شما كه اين‌قدر بر دموكراسي تاكيد داريد چطور اين موضوع را در كشورهاي ديگر به رسميت نمي‌شناسيد، به اين دليل كه منافع شما را تامين نمي‌كند و شاهديم كه الجزاير و فرانسه به توپ بسته شد و از نيروهاي ارتشي براي نابود كردن افرادي كه بر اساس راي بالا آمده بودند استفاده شد.

نبوي با تاكيد بر اين‌كه بحث انرژي هسته‌يي و حزب‌الله لبنان در انتخابات اخير از موضوعات مطرح بوده است، گفت: به نظرم استاد زيباكلام فرصت نكردند بشنوند وگرنه اين موضوعات از مباحث مطرح بوده است و ما ركورد خوب هسته‌يي داشتيم و الگوي ايران باعث موفقيت لبنان و بحث‌هاي وحدت ملي لبنان شد و الان از طرفداران آزادي و استقلال هستند.

وي افزود: امروز مي‌بينيم الگوي انقلاب اسلامي و اسلام‌گرايي حتي يك كشور لائيك مثل تركيه را نيز تحت تاثير قرار داده است و دولتي كه در تركيه سر كار آمده براي اين‌كه افكار عمومي ملت خود را حفظ كند به اين نتيجه رسيده كه بايد از حماس و آرمان آزادي فلسطين دفاع كند. پس اين ديگر توهم نيست و امروز در دنيا روشن شده است جنايات رژيم صهيونيستي، انسانيت انسان را تحريك مي‌كند و اين موضوع در جامعه‌ي بين‌الملل مورد قبول است كه اين رژيم جنايتكار است اما نمي‌دام چرا استاد زيباكلام در اين رابطه هيچ حساسيتي ندارند و هيچ جايشان درد نمي‌كند كه رژيم صهيونيستي اين همه انسان را بكشد. آيا بشريت مساله‌ي ما نيست و دموكراسي توهم است؟ پس اعتقاد دارم كه صحبت‌هاي آقاي زيباكلام ارتباطي به عرايض من نداشت.

به گزارش ايسنا، در ادامه صادق زيباكلام در پاسخ به نبوي گفت: براي من هم انسان‌ها مطرحند اما من انسان‌ها را فقط به لحاظ سياسي و ابزار سياسي نمي‌دانم و همان‌قدر كه مسلمانان فلسطين برايم مهم هستند، مسلمانان چچن و همه‌ دنيا برايم مهم هستند، اما براي شما و همفكران شما فقط بهره‌برداري سياسي مهم است.

وي با بيان اين اعتقاد ‌كه «اصولگرايان افراطي تندرو خود را قيم همه چيز مي‌دانند»، گفت: اين دسته طوري رفتار مي‌كنند انگار كه جنگ و انقلاب همه به دست آنها اتفاق افتاده و 70 ميليون بقيه در جنگ و انقلاب نبودند و حق ديگران را به رسميت نمي‌شناسند.

اين استاد دانشگاه در رابطه با اين‌كه انقلاب اسلامي در مورد ديگر كشورهاي اسلامي چقدر تاثيرگذار بوده است؟ گفت: تركيه و مالزي كه در انتخابات آنها مسلمانان پيروز شدند و اين‌كه چقدر تحت تاثير ايران اين اتفاق افتاده است جاي بحث دارد و مي‌توان پرسيد اگر رفتار اصولگرايان تندرو تا اين اندازه قابل سرمشق بوده، چرا دانشجويان، نخبگان و 13 ميليون ايراني را تحت تاثير قرار نداده و چطور مسلمانان تركيه الهام گرفتند اما دانشجويان كشور خودمان خير؟

وي در ادامه با اشاره به اين نكته كه در مورد انتخابات حرف اساسي «اصولگرايان تندرو» بعد از 22 خرداد اين است كه غرب دموكراسي را قبول ندارد، توضيح داد: اصولگرايان تندرو معتقدند ما انتخابات كرديم و 24 ميليون راي آورديم و طرف مقابل 13 ميليون راي آورد. پس ديگر چرا زير قاعده‌ بازي مي‌زنيد و شلوغ مي‌كنيد؟

اين استاد دانشگاه افزود: بعد از مطالعات زياد در زمينه‌ انتخابات اخير به جاي مطمئني نرسيدم و اگر كسي به من بگويد ما در نتيجه‌ انتخابات واقعا 24 ميليون راي آورده‌ايم من مي‌پذيرم، چون ممكن است اين اتفاق افتاده باشد و خيلي‌ها را ديدم كه به احمدي‌نژاد راي دادند اما بدبختي من از آن‌جا است كه اگر كسي بگويد واقعا احمدي‌نژاد راي نياورده است باز مي‌پذيرم، پس به من به عنوان يك الگوي علوم سياسي بخنديد كه شرايط به نحوي است كه نمي‌توانم بگويم كدام گروه حرف درست را مي‌زند.

زيباكلام در ادامه اظهار كرد: در همه‌ انتخابات دنيا يك نهاد مستقل و معتبر مورد پذيرش مردم وجود دارد كه اگر بگويد تقلب شده يا نشده مردم مي‌پذيرند اما بدبختانه ما اين نهاد را در كشورمان نداريم؛ چون من اين‌قدر خلاف در مسائل سياسي از شوراي نگهبان ديده‌ام كه آن را باور ندارم و در انتخابات اخير نيز شاهد دفاع اين نهاد از احمدي‌نژاد بوديم. پس آن را به عنوان نهادي مستقل نمي‌شناسم.

وي با اشاره به اين مطلب كه بر اساس قاعده دموكراسي كسي كه راي مي‌آورد طرف مقابل بايد در برابر او سر تعظيم فرود آورد، تصريح كرد: اولين كسي كه به اوباما تبريك گفت مك كين بود و بايد بگويم كه ما به اندازه‌ي افغانستان نيز دموكراسي‌مان توسعه‌يافته نيست و هم‌چنين بايد تاكيد كنم كه آمريكا بيشتر از همه مي‌خواست زودتر اين غائله پايان يابد تا بالاخره با يك نفر روبه‌رو شود.

اين استاد دانشگاه خطاب به مهندس نبوي گفت: شما يك نهاد مستقل در جامعه ايجاد كنيد كه اعلام كند احمدي‌نژاد واقعا 24 ميليون راي آورده است و تا وقتي كه نهادي مستقل و مورد اعتماد نصف به اضافه يك جامعه ايجاد نشود آدم‌ها شك دارند. پس اين نهاد معتبر را ايجاد كنيد و مطمئن باشيد كه مردم ديگر به خيابان‌ها نمي‌ريزند.

به گزارش خبرنگار ايسنا، در ادامه‌ي اين جلسه، مرتضي نبوي گفت: خوشحاليم كه استاد زيباكلام سريعا تغيير موضع دادند و تغيير موضع ايشان را به او تبريك مي‌گويم. در حالي كه گفته بودند مساله‌ حماس مطرح نيست.

زيباكلام در پاسخ به او گفت: لطفا حرف توي دهان من نگذاريد، من تنها گفتم كه از مسلمانان بهره‌برداري سياسي نكنيد.

به گزارش ايسنا نبوي ادامه داد: استاد زيباكلام بالاخره طرفدار مسلمانان ومظلومان فلسطين شدند. پس فكر مي‌كنم حمايت از آرمان‌هاي فلسطين و لبنان يك ارزش است كه قابل خدشه نيست اما اين‌كه بهره‌برداري سياسي از مسلمانان لبنان و فلسطين مي‌شود قضاوت روشن است و كساني كه در فلسطين و لبنان از حقوق خود دفاع مي‌كنند چنين برداشتي ندارند.

وي به استفاده‌ي زيباكلام از لفظ اصولگرايان تندرو اشاره كرد و گفت: اين‌كه اصولگرايان تندرو حق ديگران را به رسميت نمي‌شناسند به نظر من هركسي در ايران زندگي مي‌كند حق و حقوق قانوني دارد و شاهديم كه در انتخابات اخير عده‌اي اعلام حضور كردند و به طور مثال در نماز جمعه هاشمي و روز قدس حضور يافتند و ابايي نداشتند كه روزه‌خواري كنند. هم‌چنين با صراحت شعار جمهوري ايراني، نه غزه نه لبنان و مرگ بر روسيه را سر دادند. بايد بگويم كه ما حتي حقوق اينها را نيز به رسميت مي‌شناسيم و در جامعه‌ي ما تحصيل‌كرده‌هايي هستند كه جمهوري اسلامي و قانون اساسي و امام (ره) را قبول ندارند اما به هر حال بايد حقوقشان را طبق قانون رعايت كرد؛ در حالي كه آنها نيز بايد مطابق قانون رفتار كنند.

اين عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام تصريح كرد: در مورد انتخابات كشورمان بعضي جريانات سياسي شيوه‌شان اين بود كه نهادهاي قانوني را در صورتي كه قضاوتشان به نفع آنها نبود جانبدار و غيرمستقل معرفي كنند و اگر به سال 76 نيز مراجعه كنيم شاهديم كه شايعه شد مي‌نويسيم خاتمي مي‌خوانند ناطق نوري. اما نتيجه‌ي انتخابات طور ديگري رقم خورد. در حالي كه در آن مقطع نيز شوراي نگهبان حضور داشت و اين انتخابات اولين انتخابات در جمهوري اسلامي نيست بلكه ما 30 انتخابات را پشت سر گذاشته‌ايم كه در هر دوره اكثريت مجلس به دست راست يا چپ بوده و رياست جمهوري نيز به همين ترتيب. پس متاسفم جرياني آن‌قدر منافع گروهي برايش اهميت دارد كه اگر در انتخابات مردم به آن جريان راي ندهند نتيجه‌ي انتخابات و نهادهاي قانوني را زير سوال مي‌برد و معتقد است فقط بايد يك جريان در انتخابات راي آورد، پس به دست به دست شدن قدرت و تغيير نظر مردم اهميت نمي‌دهد كه به نظر من اين اهانت به مردم است.

نبوي با اشاره به اين نكته كه مشاركت در سطح بالا در انتخابات اخير بي‌ترديد است، گفت: همه شاهد مشاركت 85 درصدي بودند كه 2/13 درصد به موسوي و 5/24 درصد به احمدي‌نژاد راي دادند و نظرسنجي‌ها حتي در خارج از كشور قبل از انتخابات حاكي از اين مساله بود كه نسبت راي 2 به يك است.

وي در ادامه به اعلام آمادگي شوراي نگهبان براي رسيدگي به اعتراضات اشاره كرد و گفت: محتشمي‌پور و موسوي لاري دو وزير كشور سابق بودند كه نامه‌اي را با تمامي موارد احتمالي تقلب در انتخابات تنظيم كردند اما آقاي موسوي آن را نپذيرفت و متاسفم كه اين منطق حاكم نبود كه بپذيرد بررسي‌ها انجام شود.

اين عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام هم‌چنين با ابراز تاسف از اين‌كه زيباكلام دموكراسي ما را با افغانستان مقايسه كرده است، گفت:به نظر من استاد زيباكلام از عرق ملي هم برخوردار نيستند و چوب حراج به نتايج انقلاب اسلامي و زحمات 30 ساله‌ ملت مي‌زنند و آرزوي سرنوشتي مثل افغانستان را مي‌كنند. از زيباكلام مي‌پرسم آيا يادتان رفته است در آمريكا در زمان بوش پسر مجموع آرايش از رقيب كمتر بود اما دادگاه اعلام كرد كه بوش راي آورده و رقيبش پذيرفت و به او تبريك گفت.

وي در ادامه افزود: مردم كشورهاي ديگر كه نهاد مستقل دارند، آن‌قدر بلوغ سياسي دارند كه حرمت نهادها را نگه دارند و بايد بگويم كه اكثريت قاطع مردم ما نيز نتيجه انتخابات را قبول دارند. البته اقليتي هم هستند كه واقعيت دارند و تفكر امام (ره) و انقلاب اسلامي و قانون اساسي را قبول ندارند و حاضر مي‌شوند و شعار جمهوري ايراني مي‌دهند.

نبوي در ادامه خطاب به زيباكلام پرسيد موضعتان را نسبت به اين جرياناتي كه شعار جمهوري ايراني و نه غزه نه لبنان مي‌دهند روشن كنيد.

به گزارش ايسنا، صادق زيباكلام در جواب نبوي گفت: به اين‌جا نيامده‌ايم كه يكديگر را سين جيم كنيم و اگر قرار است اين اتفاق بيفتد من خيلي سوال‌ها از شما دارم؛ اين‌كه چطور به خط امامي بودن اعتقاد داريد و به خاندان امام (ره) توهين مي‌كنيد؟ و چطور شماري از صديق‌ترين، قديمي‌ترين و باارزش‌ترين ياران امام (ره) را تار و مار مي‌كنيد كه از سال 42 با امام (ره) بوده‌اند و آنها را خانه‌نشين مي‌كنيد؟ و چطور با اين وجود هنوز مي‌توانيد بگوييد به خط امام (ره) وفادار هستيد؟

زيباكلام در ادامه پرسيد: مي‌خواهم بپرسم جرم رمضان‌زاده و محسن ميردامادي چه بوده است كه بايد ماه‌ها در زندان باشند؟ و بپرسم چرا وقتي 60-70 نفر در خانه‌اي دعاي كميل مي‌خوانند بايد دستگير شوند؟ اما نمي‌خواهم شما را سين جيم كنم.

اين استاد دانشگاه گفت: من واقعا نمي‌دانم احمدي‌نژاد 24 ميليون راي آورده است يا نه، چرا كه اين‌قدر ادله له و عليه اين موضوع وجود دارد كه نمي‌توانم نظر قطعي دهم اما خوش به حال مهندس نبوي كه به اين راحتي اين موضوع برايش حل شده است و در مورد محتشمي‌پور و موسوي بايد بگويم كه اينها پرونده‌ گذشته‌شان روشن است و نمي‌شود آنها را به طاغوتي و ليبرالي و فاسدان بست و تخريب كرد.

زيباكلام در ادامه گفت: مي‌پرسم آقاي احمدي‌نژاد چطور 24 ميليون راي آورد در حالي كه در آخرين انتخابات يعني سال 84 در مقابل هاشمي 17 ميليون راي آورده بود؟ كه با 10 ميليون راي هاشمي مجموع آرا 27 ميليون مي‌شد؛ درحالي كه در تير 84 واجدين شرايط 27 ميليون نفر نبودند و نزديك به 45 ميليون نفر مي‌شدند. پس حدود 20 ميليون در تير 84 به نشانه‌ي اعتراض در انتخابات شركت نكردند كه البته معتقدم كارشان غلط بوده و باعث شدند احمدي‌نژاد برنده شود.

وي اضافه كرد: اگر در نظر بگيريم كه 17 ميليون راي سال 84 احمدي‌نژاد به دليل كارنامه‌ درخشان چهار ساله‌ي ايشان اين بار نيز به او راي داده‌اند، اين سوال مطرح مي‌شود كه 7 ميليون اضافه آن از كجا آمده است؟ آيا از 10 ميليون راي هاشمي آمده يا از 20 ميليوني كه در اعتراض سكوت كرده بودند و در انتخابات حاضر نشده بودند؟

اين استاد دانشگاه در ادامه ابراز اميدواري كرد: اميدوارم نهاد يا دستگاهي مستقل انتخابات را مجددا بررسي كند؛ چون خيلي ادله از سوي هر دو طرف مطرح مي‌شود اما اشكال اين‌جاست كه نهادي مستقل براي بررسي آنها وجود ندارد. هم‌چنين بايد بگويم كه من افغانستان و آمريكا را توي سر ايران نكوبيدم بلكه گفتم در افغانستان نهادي مستقل و قابل پذيرش مردم وجود دارد كه وقتي مي‌گويد در انتخابات تقلب نشده است دو سوم مردم مي‌پذيرند.

به گزارش ايسنا، در ادامه‌ي اين جلسه، نبوي با اشاره به بحث‌هاي زيباكلام در مورد فساد حكومتي گفت: معتقدم مساله‌ي عدالت از دغدغه‌هاي مهم مردم است كه در صحبت‌هاي زيباكلام مورد غفلت بود و احمدي‌نژاد نيز در بين مردم به عدالت‌خواهي شناخته مي‌شود و در سال 84 وعده داد كه دست اشرافي‌گري را از كشور قطع كند و اين كار را انجام داد و كساني كه به عنوان پديده‌ي اشرافي‌گري شناخته مي‌شدند را معرفي كرد.

وي افزود: آقاي احمدي‌نژاد چهار سال شبانه‌روز در مبارزه با فساد و در مسير عدالت تلاش كرد و مردم مشاهده كردند كه او در مسير مبارزه با اشرافي‌گري حركت مي‌كند و افرادي را كه جا خوش كرده بودند تغيير داد و اعلام كرد كه مي‌خواهد دستش را در لانه‌ي زنبور فرو كند و به وعده‌ي خود وفا كرد. پس توانست با مردم ارتباط برقرار كند؛ چرا كه اكثريت جامعه به دنبال عدالت و مبارزه با فساد بودند و به اين نگرش راي دادند.

نبوي در ادامه با بيان اين نكته كه شكاف دولت و ملت در زمان احمدي‌نژاد ايجاد نشده است و احمدي‌نژاد توانست اين شكاف را ترميم كند، گفت: به علت اين‌كه احمدي‌نژاد از جنس مردم بود و از قبل انتخابات رياست جمهوري نمي‌خواست جيب خود و طرفداران خود را پر كند لذا با مردم پيوند برقرار و شكاف ملت و دولت را ترميم كرد.

اين عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام افزود: بعد از مناظره‌ي اول موسوي و احمدي‌نژاد شاهد بوديم كه اين شعار مطرح شد كه موسوي كم آورده است و تعداد زيادي حتي از تيپ جوانان امروزي عكس موسوي را پاره كردند و عكس احمدي‌نژاد را گرفتند. پس مقدار زيادي از آراي موسوي به نفع احمدي‌نژاد ريخت و احمدي‌نژاد ماهرانه موسوي را منتسب به اشرافي‌گري كه البته مورد حمايت آنها بود و عكس مشترك با آنها گرفته بود.

وي با ابراز تاسف از اين‌كه در اين انتخابات شكافي بين طرفداران آزادي و طرفداران عدالت ايجاد شده است، گفت: اين شكاف در جمهوري اسلامي بي‌معني است؛ چون شعار ما استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي و نبايد بين طرفداران آزادي و عدالت شكاف ايجاد شود. پس روشن است به دليل عدالت‌خواهي احمدي‌نژاد و مبارزه با فساد از سوي او آرا به او اختصاص پيدا كرد.

نبوي هم‌چنين در رابطه با خانواده‌ي امام (ره) گفت: خانواده‌ي امام (ره) مي‌توانند آدم‌هاي صالحي باشند و مي‌توانند در مسير امام (ره) حركت كنند يا نه. البته در هر صورت حقوق آنها بايد رعايت شود.

اين عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام هم‌چنين با اشاره به اعترافات سعيد حجاريان گفت: سعيد حجاريان با صراحت گفت كه حرف‌هايش بدون فشار در زندان مطرح شده و معتقد است كه در مسير انحرافي قرار گرفته است.

نبوي در پايان با اشاره به مشاركت بالا در انتخابات اخير گفت: شاهديم كه در اين دوره همه‌ي سياسيون حتي از خارج از كشور در انتخابات شركت كردند و كسي انتخابات را تحريم نكرد. پس سطح مشاركت نسبت به 24 ميليون راي احمدي‌نژاد بالا آمده است.

به گزارش ايسنا، به علت استقبال زياد دانشجويان و عدم مطرح شدن سوالات آنها به علت كمبود وقت، قرار بر اين شد كه ادامه‌ي جلسه به صورت پرسش و پاسخ هفته‌ي آينده با حضور مرتضي نبوي و صادق زيباكلام برگزار شود.

در ۲۳:۲۶


در ۶:۲۹
قبل از انقلاب مردم آنقدر به شعار " جاوید شاه" عادت کرده بودند که بعد از اینکه موج انقلاب شروع شد، شعار می دادند " جاوید شاه خائن" اصولا شعار همینطوری است، آدم ها در مورد آن فکر نمی کنند، با بدن شان شعار می دهند، نه با مغزشان و فکرشان. بعد از جنبش سبز، مردم عادت کردند از فکرشان و هنرشان برای شعار دادن استفاده کنند، به همین دلیل شعارهای بامعنی ایجاد شد. مثلا " دروغگو دروغگو، شصت و سه درصدت کو؟" یعنی ای آقایی که آمار غلط می دهی و تقلب می کنی و می گوئی شصت و سه درصد رای آوردی، حالا که می بینی ما که دو میلیون نفر هستیم، در یک راهپیمایی دو میلیون و نیمی، مخالف توایم، پس تو دروغ می گویی که شصت و سه درصد رای آوردی وگرنه 63 درصد مردم طرفدار تو بودند نه ده درصد.

این می شود شعار با معنا، ولی اگر کسی از آن طرفی ها بگوید " موسوی دروغگو، شصت و سه درصدت کو؟" این شعار احمقانه است، چون موسوی نه دروغگوست، نه گفته است 63 درصد رای آوردم. امروز علیرضا بهشتی به نمایشگاه مطبوعات رفت. یک گروهی از طرفدارانش شعار می دادند " یا حسین میرحسین" و " صل علی محمد بوی بهشتی آمد." تا اینجا قضیه قابل فهم است. اما شعارهای حامیان حکومت و گردانندگان نمایشگاه، این بود " بهشتی دروغگو" و " دیکتاتور واقعی، موسوی و خاتمی" و " بهشتی ننگ بهشتی شده."


ببین! برادر من! دیکتاتور معنی دارد، با پدرسگ و کره خر و بی شرف هم فرق دارد، دیکتاتور کسی است که قدرت دارد و به دیگران چیزی را دیکته می کند. آدمی که قدرت ندارد که نمی تواند دیکتاتور باشد، آن هم دیکتاتور واقعی. شعار هم که فحش نیست که من بگویم پدرسگ، شما هم بگوئی خودتی. وقتی سبزها به احمدی نژاد می گویند دیکتاتور، طرفداران احمدی نژاد هم باید به موسوی بگویند " مخالف مردمی" یا " مهندس معماری" یا مثلا " چیز چیز کن" یا یک چیزی که جور باشد، آدم که نمی تواند فقط بخاطر قافیه دروغ بگوید. خاتمی هشت سال رئیس دولت بوده، یک نفر سه تا دلیل بیاورد که خاتمی دیکتاتور است. الکی که نیست، در حالی که حداکثر 48 ساعت بعد از اعلام نتایج انتخابات خرداد 88 هر کسی می توانست سی دلیل بیاورد که احمدی نژاد در همان دو روز دیکتاتور بوده. یا مثلا وقتی کسی می گوید " بهشتی ننگ بهشتی شده" باید یک دلیل هم داشته باشد. مثل ما که برای هر توهینی به احمدی نژاد دلیل داریم. مثلا برای مواردی مثل " کوتوله دروغگو"، " قاتل دروغگو"، " کوتوله بی لیاقت" و مواردی از این دست من می توانم تا صبح یک میلیون دلیل که نه، ولی سی تا دلیل بیاورم.

ابراهیم نبوی


در ۰:۵۹


در ۲۱:۰۹
به گزارش سرویس ورزشی جهان ، در این برنامه که حمید قاسمی سرپرست اداره کل روابط عمومی و روابط بین‌الملل سازمان تربیت‌بدنی که مسوولیت اجرای این برنامه زنده تلویزیونی را بر عهده داشت در خصوص موضوع بازگشت محمد دادکان سوالات را مطرح کرد تا محمد دادکان بدون هیچ واسطه‌ای سخنان خود را با مردم و فوتبالدوستان ایران مطرح کند.

دادکان دربرنامه توپ طلایی در قسمتی از صحبتها گفت :
همه مردم رادرمدت کوتاهی میشودفریب داد،بخشی ازآنهارابرای مدت زیادی میشودفریب داد،اماهمه مردم رابرای همیشه نمیشود فریب داد.

چرا باید در برنامه ها نون به هم قرض بدیم چرا نباید کمبودها رو گفت؟ چرا نباید گفت که استقلال و پرسپولیس بهترین امکانات ورزشی را داشته اند که در این 30 سال ما آنها را ازشون گرفته ایم و به بخش های دیگر تزریق کرده ایم ، چرا باید از دهن مردم سیستان و بلوچشتان و لرستان بگریم و در شکم فوتبال بریزیم و آخرش هم هیچ ؟ ما چند استادیوم ورزشی داریم که بتونیم چند تا مسابقه رسمی درشون برگزار کنیم ؟

چرا باید مدیرهای غیر ورزشی در رأس امور باشند ؟ چرا بحرین با 150 هزار نفر باید به جام جهانی بره ولی ما با 70 میلیون نفر باید از جام جا بمونیم و رنکینگ ما در فیفا بشه 63 ؟ چرا باید مدال نقره من رو که فیفا به من جایزه داده بود با پیک موتوری به در دفتر من بیارن و همون مدال رو به مدیر ژاپنی میدن ولی اونا این مدال رو با مراسم و تشریفات بهش اعطاء می کنند؟

و ... در همین موقع بود که با حرفهای تند دادکان مجری برنامه (قاسمی ) مجبور شد که وقت مانده برای آقای دادکان را 2 دقیقه اعلام کند که دادکان هم یا یک کار زیبا و انتقادی گفت این 2 دقیقه هم من به شما می بخشم !

وی همچنین درمورد سعیدلو اظهار داشت :
آقای سعیدلو بر اساس کدام معیار و تخصص برای ورزش آمده و ایشان بر اساس کدام توانایی ورزشی آمده‌اند که این معاونت مهم را اداره کنند.» جمله‌ای که رنگ از رخسار مجری برنامه، حمید قاسمی که همزمان با این برنامه تلویزیونی مدیریت مسئولی روزنامه ایران ورزشی، دبیری شورای برون‌مرزی، مدیریت روابط بین‌الملل و سخنگویی سازمان ورزش را بر عهده دارد، پراند.

او به قدری واضح از گفته دادکان شوکه شده بود که رئیس سابق فوتبال با شیطنتی خاص سعی کرد این اتفاق را به بینندگان تلویزیونی القا کند؛ «انگار زیاده‌روی کردم؟ منظورم این است که برای هر مدیری سه اصل اساسی وجود دارد، دانش، تخصص و تجربه. حالا به این ملاک‌ها در جمهوری اسلامی پیش‌شرط اصولگرایی و تعهد را هم اضافه می‌کنیم. اما من از شما و از همه بینندگان محترم‌تان می‌پرسم، آقای سعیدلو و انتصاب‌های جدید کدام یک از این سه شرط اساسی را غیر از شروط اصولگرایی دارند؟»

او پس از این شروع توفانی ادامه داد: «من نظام و انقلاب را دوست دارم و اگر انقلابی‌تر از اینها نباشم کمتر هم نیستم. تاکنون اکثر مدیرانی که سکان هدایت ورزش را بر عهده گرفته‌اند، از تخصص در این حوزه به دور بوده‌اند.
در ۱۴:۵۰


عسگر اولادی گفته بود که اگر زندانیان با ولایت فقیه هماهنگ بشوند، ایشان نمی گذارد به آنان ظلم شود. به همین دلیل کلی فکر کردم، با میرزا یوهانسعلی خان مشاور موسیقی خودمان هم مشورت کردیم، قرار شد هر زندانی یا هر سیاستمدار، یا هر کسی از چپ و راست یک ترانه را با آهنگ ولی فقیه بخواند و هماهنگ شود، شاید زودتر آزاد شوند یا مشکلات حل شود و بقول عسگراولادی به آنان که تا بحال ظلم می شد، ظلم نشود

- مکن ای دوست مکن( ترانه برای هماهنگی زندانیان کهریزک)

- امشب شب مهتابه، حبیبم رو می خوام( اصولا برای هماهنگی با حبیب الله عسگراولادی)

- یک حمومی من بسازم( برای رئیس جمهور که حداقل به بهانه کار واجبی حمام هم برود)

- من از روز ازل دیوانه بودم( برای هماهنگی الفنون با مصباح یزدی)

- آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود( برای هماهنگی هاشمی و الفنون در نماز جمعه)

- شد خزان گلشن آشنایی( برای هماهنگی بهزاد نبوی سخنگوی دولت اسبق با خامنه ای)

- دیدی که رسوا شد دلم( برای هماهنگی کردان با دانشگاه آکسفورد)

- الهه ناز( برای هماهنگی بیشتر کلهر با رئیس جمهور)

- رفتم و بار سفر بستم( برای هماهنگی مازیار بهاری با ولایت فقیه)

- مجنون تو( سرود ملی رحیمی برای کلیه مسوولان وقت)

- عاشق شیدا من، واله و رسوا من( برای هماهنگی کامل شریعتمداری با ولی فقیه)

- از برت دامن کشان رفتم ای نامهربان( نوری زاد برای ولایت فقیه )

- عشق خود حاشا مکن( برای هماهنگی کردان با هیات دولت)

- بگذر از کوی ما( برای هماهنگی دانشجویان زندانی کوی دانشگاه برای رهبری)

- اشکم دونه دونه، رو گونه روونه( برای هماهنگی رهبری برای دانشجویان بعد از حمله)

- مراببوس( برای هماهنگی احمدی نژاد با کفشهای ولایت فقیه)

- بلبل به چمن با ناز آمد( سرود متن لحظه ورود احمد خاتمی به نماز جمعه)

- دم گاراژ بودم یارم سوار شد( سرود هماهنگی برای سفر چاوز به حرم امام رضا)

- بابا رو بوس کن که تو رویای منی( سرود هماهنگی احمدی نژاد و جنتی)

- مرداب پیر( سرود هماهنگی زندانیان بطور عمومی با ولایت فقیه)

- دل من یه روز به دریا زد و رفت( سرود هماهنگی موسوی با رهبری)

- دلی داریم و دلداری نداریم کیجا( سرود هماهنگی رهبری و هنرمندان)

- مجنون نبودم، مجنونم کردی( سرود هماهنگی ابطحی با ولایت فقیه)

- آسمان می گرید امشب( سرود هماهنگی حجاریان با رهبری)

- ما دو تا ماهی بودیم....( سرود هماهنگی هاشمی و رهبری)

- اونجا کیه کیه پشت دیوار کیه( سرود هماهنگی زندانیان با مرتضوی)

- دنیای زندونی دیواره( سرود هماهنگی عمومی زندانیان)

- بین ما هر چی بوده تموم شده( سرود هماهنگی بهزاد نبوی و ولایت فقیه)

- جمعه ها خون جای بارون می کشه( برای هماهنگی با احمد خاتمی)

- گفتنی ها کم نیست( برای هماهنگی مصطفی تاج زاده با ولایت فقیه)

- بسوزان، نامه هایم را بسوزان( سرود هماهنگی اکبر گنجی برای خامنه ای)

- من تو رو می خوام با همه ناز و ادایت بخدا(سرود ملی شریفی نیا برای ولایت فقیه)

- عشوه های پنهانی(سرود ملی برای احمد خاتمی)

به این ترانه ها چیزهای دیگری هم که دوست دارید اضافه کنید

شکایت طلاب و نمایندگان از موسوی

من کاری به غیرت برادران طلبه ندارم، ولی قضیه بودار است، بدجوری هم بودار است. یک سال قبل اگر یک حکومتی در یک جای دنیا یک نمازگزار را کتک می زدند، یا دور از جان اسرائیلی ها و آمریکایی ها به یک زندانی تجاوز می کردند، یا مثلا حقوق هسته ای مملکت را غلفتی می دادند دست روس ها، یعنی همین کاری که امروز دولت ایران با روسیه کرد، یا مثلا اسم خلیج فارس را به جای خالد مشعل، آقای جرج بوش می گفت خلیج عربی، الآن خشتک شان را طلاب به باد داده بودند، یا فرضا اگر این حجم سنگینی که برادران دینی بازجوی کیهان به مراجع تقلید شیعه توهین کردند، یک هزارمش را نه به مصداق، بلکه به مفهوم هم هاشم آغاجری توهین نکرده بود، ولی طلاب کشور همه داشتند می جهنمیدند و تمام مملکت را روی سرشان گذاشته بودند. حالا کجا هستند طلاب غیور که فقط بلدند به میرحسین موسوی که تنها مشکلش این است که می گوید " در انتخابات چیز شده" خوب چیز شده دیگر، این هم اعتراض دارد، هم تقلب می کنید هم اعتراض؟ اینها به کنار، صد تا نماینده چه می گویند که به میرحسین موسوی اعتراض کردند. البته آمار اعتراض صد نماینده بسیار خوب است، یعنی 170 نماینده مخالف احمدی نژادند، خودش برای " تصویب طرح عدم کفایت سیاسی" کافی است. البته معلوم نیست چرا حسینیان گفته صد نفر هم بیشترند، اگر بیشترند چرا امضا نمی کنند؟

در ۱:۱۸

دکتر علی مطهری در گفتگو با خبرنگارمهر با اشاره به مخالفان طرح وحدت ملی اظهارداشت: گروهی از اصولگریان و به ویژه طرفداران متعصب دولت معتقدند تا زمانیکه عاملان اصلی فتنه به اشتباهات خود اعتراف نکنند و از مردم عذر خواهی نکنند و یا محاکمه و مجازات نشوند صحبت از وحدت ملی حرف بی معناست چرا که در این صورت وحدت ملی به معنای آنچه آنان "نجات سران فتنه" می خوانند خواهد بود.

وی ادامه داد : اما این دوستان توجه ندارند که احمدی نژاد هم به هر حال در این فتنه نقشی داشته و این حکم هم در مورد ایشان جاری است.

عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی افزود: به نظر من رئیس جمهور با نحوه خاص مناظره خود و وارد کردن اتهامات به افراد غایب در مناظره ها آغاز کننده این فتنه بود و بعد از پیروزی هم تحریک کننده معترضان بود.

وی با اشاره به ضرورت عذرخواهی دو طرف اصلی ماجرا از مردم خاطرنشان کرد: بنابراین برای التیام وحدت ملی همانطور که موسوی باید به اشتباهات خود اعتراف کرده و از مردم عذرخواهی کند احمدی نژاد هم باید این کار را انجام دهد. درغیر این صورت این فتنه همچنان باقی خواهد ماند.

عضوفراکسیون اصولگرایان مجلس افزود: بر این اساس دوستان اصولگرای ما باید به اشتباهات طرف خودی نیز توجه داشته باشند، با بیطرفی به ماجرا بنگرند و قضاوت منصفانه داشته باشند.

مطهری مخالفان طرح وحدت ملی را در دو دسته اصلی برشمرد و یادآورشد: برخی از این افراد از روی اعتقاد اینگونه اظهارنظر می کنند و برخی دیگر به دلیل اینکه ادامه این فتنه و وجود این شرایط نامتعادل به نفع آنها خواهد بود با طرح آشتی ملی به مخالفت برخاسته اند زیرا این افراد در چنین شرایطی راحت تر به اهداف خود می رسند.

در ۱:۱۶



پدر معنوی کودتاگران خواستار استفاده از "سلاح"برای برخورد با مخالفانی شد که با مجازات تنبیه نمی شوند شبکه جنبش راه سبز(جرس): محمد تقی مصباح یزدی در اظهاراتی جدید مدعی شد که"قانون اساسي به تاييد و امضاي ولي فقيه اعتبار پيدا مي‌كند، نه اينكه آن گونه كه بعضي تصور كرده‌اند اعتبار ولايت فقيه به قانون اساسي باشد. وی با تاکید براینکه"قانون اساسي بدون امضاي ولي فقيه اعتباري ندارد" گفت که"رييس جمهور، بدون نصب از طرف ولي فقيه، طاغوت است." مصباح یزدی که در هفته های اخیر به صورت روزانه بری اعضای سپاه پاسداران،بسیج،نیروی انتظامی و سایر نهادهای حکومتی سخنرانی می کند همچنین خواستار استفاده از آهن و سلاح در مقابله با کسانی شد که به ادعای وی در مقابل"عدالت" مقاومت می کنند و گفت"هميشه كساني مانع برقراري عدالت هستند و جز با مجازات تسليم نمي‌شوند از همين رو قرآن اجراي عدالت را متوقف بر آهن و سلاح دانسته است." این روحانی تندرو که از او به عنوان"تئوریسین خشونت" نامبرده می شود همچنین گفت که"برقراري نظام عادلانه بدون يك مجري كه مانع تخلفات و تجاوزات شود، امكان پذير نيست گفت"ممكن است خداوند به كسي اجازه دهد كه از طرف او اعمال حاكميت كند كه در اين صورت بر اساس خواست و اراده خدا، اين فرد از قدرت حاكميت برخوردار مي‌شود قدرتي كه در طول قدرت خداست و لحظه به لحظه از طرف خدا به او داده مي‌شود." مصباح یزدی در عین حل گفت که"هيچ كس حق حاكميت و امر و نهي به ديگر انسان‌ها را ندارد مگر اينكه اين حق از طرف خدا به او اعطا شود. در اين صورت، اين حاكميت خداست كه از مجراي وجود اين شخص اجرا مي شود." مصباح یزدی تاکید کرد" اگر پيامبران الهي فقط پيام آور بودند، اطاعت شان لازم نبود، اما چون خداوند حق حاكميت را به آنها عطا كرده، بايد دستورات ايشان را كه فرامين الهي است، اطاعت كرد." این روحانی تندرو که از تئوری پردازان خشونت دینی به شمار می رود و پدر معنوی جناح حاکم و به وِزه تیم احمدی نژاد و حامیان اوست از زمان انتخابات مجلس خبرگان در سال 85 که به نوشته روزنامه جمهوری اسلامی حرکت خزنده او و شاگردانش برای در اختیار گرفتن کامل مجلس خبرگان با واکنش آیت الله خامنه ای مواجه و به رد صلاحیت پسرش و تعدادی دیگر از شاگردانش برای نامزدی در انتخابات مجلس خبرگان منجر شد،تلاش می کزرد کمتر سخنان جنجال برانگیز بگوید
در ۱:۱۳


چند ساعت پیش یکی از دوستان اهل رامسر (که اتفاقا از اردوی هواداران سینه چاک ولایت و دولت مهرورز می باشد) در گفتگویی به ماجرای جالبی اشاره کرد که چند شب پیش اتفاق افتاده بود. این دوست ادعا می کرد که شب سه شنبه (دو روز پیش)، رحیم اسفندیار مشایی رئیس دفتر احمدی نژاد در یک مهمانی خصوصی اظهار کرده است که بمباران موشکی کره ماه که هفته پیش توسط آمریکا انجام شد در حقیقت یک پوشش و یک عملیان انحرافی بر یک توطئه بر علیه اسلام بوده است و هدف اصلی این موشک باران (که در آن بیش از 40 موشک شلیک شده است) نابود کردن بقایای باقیمانده از معجزه شق القمر حضرت پیامبر اسلام بوده است و تحقیقات علمی تنها قسمتی از این پروژه را شامل می بوده است. به گفته این دوست بسیجی مشایی ادعا می کرد که با توجه به پیشرفت های جدید کشورهای اسلامی و خصوصا ایران در علوم فضایی و اینکه احتمال فتح ماه توسط مسلمانان در ده سال آینده بسیار زیاد است، آمریکا با همکاری صهیونیست ها اقدام به نابود کردن آثار معجزه عظیم پیامبر در ماه نموده اند تا از مشاهده و اثبات علمی این معجزه حضرت محمد و قدرت گیری مسلمانان در جهان جلوگیری نمایند
در ۱۹:۳۷


در ۱۹:۳۲



مهدی رستم پور


۱۳۸۸/۰۷/۲۱مهدی رستم پور، مجری نام آشنای تلویزیون دولتی ایران که همراه تیم کشتی این کشور برای شرکت در مسابقات جهانی، به دانمارک رفته بود اکنون شایعه پناهندگی اش را تایید می کند.

شایعه ای که مقامات رسمی فدراسیون کشتی جمهوری اسلامی ایران آن را رد می کردند. او که صاحب امتیاز و مدیر مسئول مجله ورزشی دنیای کشتی است – مجله ای که چندی پیش به دلیل مشکلات مالی از انتشار بازماند- برای اولین بار در گفت و گویی بی پرده با رادیو فردا از پشت پرده سیاست های ورزشی و رسانه ای تلویزیون دولتی ایران میگوید.

* رادیو فردا: آقای رستم پور، آیا برنامه ریزی قبلی کرده بودید که به این سفر بیایید و این آخرین دیدارتان با ایران باشد؟ و پس از آن دیگر به ایران بازنگردید؟


همه چیز بعد از انتخابات ۲۲ خرداد اتفاق افتاد و در ذهنم شکل گرفت. بعد از آن وقایع وحشتناکی که در ایران رخ داد. مسابقات جهانی دانمارک در پیش بود.

من هم یکی از اعضا تیم اعزامی ایران بودم. کاروان تقریبا پر تعدادی در قالب تماشاچی، همراه، خبرنگار و دو تیم کشتی آزاد و فرنگی بودیم. آمدیم به کشور دانمارک. من به هر حال تا روز آخر در کنار تیم ملی ماندم.

سعی کردم ماموریت اداری ام را مثل همیشه به طورکامل انجام دهم. هر دو تیم نتایج بسیار خوبی گرفتند. سوای مسئولیت خبرنگاری که داشتم تا جایی که می توانستم در قالب کمک فکری به بچه های تیم و تشویق و تهییج آنها،هر کاری که ازدستم برمی آمد را انجام دادم.

ولی وقتی رقابت ها به پایان رسید از مجموعه تیم جدا شدم و همراه با کاروانی که ازایران آمده بود برنگشتم .

* رفتید جایی پنهان شدید؟ و یا اینکه دیگر با آنها نبودید؟ آیا می دانستند که مهدی رستم پور تصمیم گرفته است دیگر به ایران بازنگردد؟


واقعا هیچ کس مطلع نبود. چه در ایران و چه در دانمارک. تصمیم فوق العاده سختی بود.

* چرا؟


دور شدن از وطن. آنهم با این وضعیت ،طبیعتا مشقات بسیار زیادی خواهد داشت. که در همین مدت کوتاه، شاهد گوشه هایی از آن بودهام. اما واقعا از این تصمیم پشیمان نیستم. برای اینکه فکر می کنم دستکم اینکارم پیامی برای آقای احمدی نژاد و مسئولین جمهوری اسلامی ایران به همراه داشته باشد مبنی بر اینکه واقعا بیایند و این نارضایتی را در تمام سطوح جامعه مشاهده کنند.

این نارضایتی به یک قشر خاصی محدود نیست. اینکه با پخش کردن چند اعتراف (اجباری ) و مقصر دانستن علوم انسانی و رسانه های – به قول خودشان – بیگانه، نمی شود پاسخ مطالبات مردم را داد.

من هم از عرصه ورزش که حرفهای ناگفته بسیاری دارد و کمتر به آن پرداخته شده است به عنوان یک خبرنگار با اینکارم می خواهم اعتراضم را نشان دهم.

* من در نهایت متوجه نشدم که آیا تصمیم شما آنی بود؟


واقعیت قضیه این است که نه کسی برای من دعوت نامه فرستاده بود و نه کسی تشویقم کرده بود. این یک تصمیم شخصی بود. با هیچ کس هم در میانش نگذاشتم. کسی هم در صدد نبود که مرا وسوسه کند. یا وعده ای به من داده باشد. این تصمیمی بود که پس از فضای انتخابات و محدودیت های روز به روز عرصه خبر – که هر روز تنگ تر و تنگ تر می شد- در من ایجاد شد.

«ورزش ما محدود به زمین بازی نیست»

* اما من فکر نمیکنم این محدودیت فضای رسانهای در حوزه ورزش هم نمود عینی داشته باشد؟


اتفاقا این قضیه نکته مهمی است . کما اینکه من دیدم در رسانه های ایرانی خارج از کشور هم که به شدت مورد استقبال مردم هستند ، محدودیت هایی که در حوزه سیاسی و اجتماعی و معضلات اقتصادی و حتی زیست محیطی وجود دارند مورد ارزیابی و بررسی قرار می گیرند.

ولی وقتی صحبت به ورزش می رسد صرفا به اعلام نتایج مسابقات ورزشی اکتفا می کنند- یعنی آنچه که بر روی تلکس های داخلی هم می شود دید- به طور مثال شما در جمهوری چک ساکن هستید. خبر این است که تیم اسپارتا پراگ چند گل زد و چند گل خورد. ولی ورزش ما به هیچ وجه محدود به نتایجی که در زمین بازی گرفته می شود نیست .

* شما میخواهید بگویید که پشت پرده ورزش، مسائل پنهان بسیاری وجود دارد که گفته نمی شود؟


طبیعتاً همین طور است. به طور مثال آقای علی آبادی به عنوان یکی از نزدیکان آقای احمدی نژاد و رییس سازمان ورزش، بعد از چهار سال با نتایج بسیار ضعیف و اتفاقات بی سابقه ای درحوزه مسائل کاری اش از کار کناره گرفت – این حرف را صرفا به عنوان یک خبرنگار یا مفسر ورزشی نمی زنم بلکه به عنوان یک آرشیوویست ورزش که نسبت به تاریخ ورزش ایران آگاهی داشته و علاقهمند هستم میگویم – آقای علی آبادی رفت.

ولی دریغ از یک فرصت کوتاه برای نقد عملکرد او ! که خطاها، اشتباهات و تناقضات بسیاری طی دوره چهار ساله مدیریت او وجود داشت. ایشان به سادگی رفت و پرونده عملکرد چهارساله شان بسته شد. در این زمینه هیچ صحبتی در رسانه های فراگیر مطرح نگردید.

* پس مجموعه این مسائل شما را به این تصمیم رساند؟


بله . من از ایران تصمیم گرفته بودم. وقتی مسابقات به پایان رسید و همه تیم مهیای بازگشت شدند من از مجموعه تیم جدا شدم.

* اعضای تیم کنجکاو نشدند که مهدی رستم پور که با ما بود کجا رفت؟ حتما رسانه های داخلی را در این مدت مطالعه کرده اید؟آقای یزدانی خرم گفته است که مهدی رستم پور یک خبرنگار بوده و خبرنگاران الزامی ندارند که حتما با تیم برگردند. می توانند دیرتر برگردند. یعنی اینکه توجیه می کنند که شما ممکن است دیرتر بازگردید؟


فکر می کنم بازنگشتن من به ایران با این مصاحبه دیگر جنبه رسمی پیدا می کند. این اولین گفت و گوی رسانه ای است که من در خارج از ایران داشته ام . و فکر می کنم از این پس باید واکنش ها را بررسی کرد.

* چه پاسخی برای آقای یزدانی خرم دارید که گفته بودند شما قطعا پناهنده نشده اید؟


طبیعتا این اقدام من برای هر کسی که در عرصه ورزش ایران فعال است غیر منتظره بود. در بین اعضا تیم در دانمارک هم کمترین ظن به من می رفت. البته موضوع پناهنده شدن اعضا تیم های ورزشی امروز دیگر فراگیر شده است . به این دلیل است که با تیم های ورزشی در هنگام اعزام سختگیری زیادی می شود. صرف نظر از اینکه کلا اخذ ویزا مشکل است . خود فدراسیونها هم ناگزیر به سخت گیری هستند.

* چگونه؟


مثلا با اخذ وجه و ضمان و چک و سفته. عین یک معامله ملکی که انجام می شود خروج از کشور نیز مشمول این مقررات شده است.

* ولی شما برای خروجتان هیچ وجه ضمانی نپرداخته اید؟


من قبلا چندین بار برای مسابقات مختلف از ایران خارج شده بودم . هیچ وقت هم چنین ذهنیتی برای ماندگاری نداشتم . ولی فضا به قدری ناگهانی در ایران تغییر کرد که تصمیمات آنی هم در پی آن تغییرات اتخاذ شد.

«دگردیسی جمهوری اسلامی»

* خانواده شما چطور؟ چون آقای یزدانی خرم گفته بودند که اگر رستم پور قصد پناهندگی داشت حتما همسرش را هم با خودش می برد؟

من تا لحظه ای که از ایران خارج شدم به یاد ندارم که همسری داشته باشم یا ازدواج کرده باشم . این صحبتی است که بعد از خروج من از ایران مطرح شد و من آن را تکذیب می کنم.

تا جایی که من می دانم مهدی رستم پور ، وقتی در ایران بود، جزو سه نفر تحلیل گر برتر کشتی بود که در ایران فعالیت داشت . مجله ای برای خودش تحت عنوان دنیای کشتی منتشر می کرد . چرا آدمی که چنین گذشته ای دارد . در یک سیستم جا افتاده و شناخته شده است . می تواند رشد کند و ببالد . تصمیم می گیرد همه این گذشته را تخریب کند. بیاید به خارج از کشور. و همه چیز را از صفر شروع کند؟
تمام سیستم های برقرار در نظام جمهوری اسلامی ایران بعد از حوادث ۲۲ خرداد ماه دچار دگردیسی شدند. یا خواهند شد.

* این دگردیسی یعنی چه ؟


مصاحبه هایی که بر روی سایت ها درباره وضعیت کشورمان می بینید. رسانه هایی که طی این چهار ساله مجوز فعالیت گرفتند. خبرگزاری های خلق الساعه ای که تاسیس شدند . چهره هایی که قبلا در فضای سیاسی و اجتماعی ایران حضور نداشتند.

* مثلا چه کسانی ؟


همین سردارانی که صحبت می کنند ودر خلال صحبت هایشان هیچ نشانه ای از امیدواری نسبت به روزهای آینده وجود ندارد. حتی حرفهایشان التهابات جامعه را بیشتر می کند.

* این موضوع چه توجیهی دارد که شما پل های پشت سرتان را خراب کنید؟


بهترین بستر برای اینکه یک خبرنگار بتواند کارش را انجام دهد این است که صدای آزادی داشته باشد. اما سانسور بعد از ۲۲ خرداد ماه در جامعه ایران بیشتر از گذشته شده است.

«خبرنگار تبدیل به صدای دولت می شود»


* می توانید نمودهای بارزی این سانسور را نام ببرید؟


این سانسورآنقدر فراگیر است که به طور کلی نقد را در فضای جامعه از بین برده است . یعنی خبرنگار تبدیل به صدای دولت می شود. دولتی که مشروعیت مردمی هم ندارد. کما اینکه آقای احمدی نژاد در تایید دوران چهار ساله آقای علی آبادی گفتند که ایشان نتیجه عالی گرفته است . خود آقای علی آبادی هم به عملکردشان نمره ۱۷ دادند! آقای احمدی نژاد هم گفتند کسانی که موفقیت ورزشی را صرفا در کسب مدال می بینند سخت در اشتباهند. در این کلام پیامی مستتر است.

فضای امروز امکان نقد را از بین برده است. برنامه های انتقادی در تلویزیون به کلی حذف شده اند. برنامه ی دایره طلایی که یک برنامه منتقد بود در چند ماه اخیر یک یا دو بار پخش شده است. در حالی که در گذشته به طور روتین هر هفته پخش می شد.

برنامه ۹۰ بعد از مدتها به خاطر فشار زیادی که مردم به صدا و سیما وارد کردند به روی آنتن رفت . مطالب بسیاری در مورد برنامه ۹۰ در نشریات به چاپ رسید تا در نهایت صدا و سیما ناچار شد این امتیاز را به مردم بدهد و برنامه نود در حالی که بسیار هم تحت فشار بود دوباره روی آنتن برود.

* شما خودتان در برنامه دایره طلایی حضور داشتید؟ می توانید بگویید که این برنامه ای که شما آن را انتقادی می دانید درگیر چه باید

ها و اما و اگرهایی بود که شما ترجیح دادید دیگر در آن فعالیت نکنید و آن بایدها تبدیل به انگیزه شما برای مهاجرتتان شد؟

نکته مهمی که نباید فراموش شود این است که در خود صدا و سیما به غیر از مدیران بالادست – که ما آنها را نمی بینیم – به ندرت می توانید کسی را پیدا کنید که با حاکمیت همراه باشد. اما سانسورهای نهادینه شده که بیرون از چهارچوب آن نمی شد برنامه ای ساخت وجود دارند. اگر چه در صدا و سیما نیروهای زبده و متخصصی در قالب تصویربردار، گرافیست، گزارشگر، و خبرنگار وجود دارد که امکان اطلاع رسانی آزاد برایشان مهیا نیست . من سعی می کردم تا جایی که خطوط قرمزها به من اجازه می داد کار کنم ، خطوط قرمزی که هیچ کس از آن سر در نمی آورد و هیچ وقت هم به شکل مکتوب به شما داده نمی شد.

* مثلا ؟

بستگی دارد که در کدام مقطع زمانی باشی . بارها این جمله را می شنوی که شرایط حساس است بهتر است کمتر انتقاد کنید. الان ولادت است . الان وفات است . الان مذاکرات هسته ای در جریان است . این خطوط قرمز شکل مشخصی ندارد. مثل سانسور در اداره کتاب می ماند. عبارتی در یک کتاب مجوز انتشار ندارد و در کتاب دیگری به چاپ می رسد.

* علیرغم همه این توضیحات هنوز هم برای من روشن نیست که چه چیزی در عالم ورزش وجود دارد که مهدی رستم پور دلش می خواسته بگوید و نمی توانسته ؟ و احساس می کند وظیفه خبری اش را به خوبی انجام نداده ، پس بهتر است از ایران خارج شود؟


می توانم تیتر وار به چند مورد اشاره کنم که معتقدم به هیچکدامشان تا به حال پرداخته نشده است. ورزش بانوان که دختران ایرانی فوق العاده از این بابت در مضیقه هستند.

چه در مناسبات بین المللی و برون مرزی و چه در عرصه رقابت های داخلی با محدودیت های وحشتناکی مواجهند. عزل و نصب های بی رویه و برنامه ریزی نشده ، شما فکر کنید در تیم پرسپولیس آقای حبیب کاشانی رفت، آقای مصطفوی به سر کار آمد . او هم رفت و عباس انصاری فر آمد. او هم رفت و باز هم آقای کاشانی برگشت .... از دست دادن کرسیهای بین المللی برای ورزش کشور، بخصوص در طول چند سال اخیر که کاملا نمود عینی داشت.

ولی کمتر بازتاب می یافت. ساخت و سازهای بی رویه و غیر استاندارد که در زمان آقای علی آبادی در قالب شرکت توسعه و تجهیز انجام می شد و بی نتیجه بود.

ورزشگاه هایی که ساخته شد ولی باز هم دیدیم که برای برگزاری بازیهای کشورهای اسلامی – که اصلا هم برگزار نشد- باز هم ورزشگاه های قدیمی مبنای کار قرار گرفت.

البته همین برگزار نشدنش هم جای صحبت بسیار دارد. مسئله محدودیت های ورزشی اقلیت های مذهبی. مسئله مواجهه با ورزشکاران اسرائیلی که تبدیل به یک موضوع مضحکه ورزشی شده است و کسی جرات نمی کند نسبت به آن اعتراض کند. ابراز همدردی دروغین با ملت فلسطین در مسابقاتی که هیچ گونه بازتابی هم ندارد و اینکه نباید با حریف اسرائیلی مواجه شد. فسادهای مالی گسترده در عرصه فوتبال که این روزها کار آنقدر بیخ پیدا کرد که به محرومیت صوری چند نفر انجامید و ......

* در این مدت آیا مقامات جمهوری اسلامی سعی کرده اند با شما تماس بگیرند؟


به من که دسترسی نداشته اند.

* به هیچ عنوان دنبالتان نبودند؟


گویا یکی دو نفر از مسئولین همراه تیم ایران ، در دانمارک ماندند. یکی دو کشور اطراف را هم گشتند و از ایرانی های ساکن این کشورها هم پرس و جو کردند. به هر حال فرقی هم نمی کند. اگر این افراد همین الان هم اینجا حضور داشته باشند – من به هر حال با یک رسانه فراگیر دارم مصاحبه می کنم – این مصاحبه حتما به گوش آنان هم خواهد رسید. این تصمیمی است که گرفته ام و فکر می کنم برگشت ناپذیر باشد.
در ۰:۱۲
سید محمد خاتمی ضمن انتقاد از برخوردهای صورت گرفته با اصلاح طلبان و مردم معترض توسط جریان متحجر و متوهمی که حتی تلاش می کنند اصول گرایان باشخصیت را از صحنه به در کنند، هشدار داد که اگر جلوی حرف زدن افراد معتقد به نظام جمهوری اسلامی ایران گرفته شود، کسانی وارد عمل خواهند شد که با اصل نظام و انقلاب مخالف هستند.
رئیس جمهوری سابق ایران در دیدار با نخبگان و اقشار مختلف مردم استان یزد، با اشاره به قرار داشتن در آستانه سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) ضمن تسلیت این روز به شیعیان و همه انسان هایی که خواستار حقیقت و زیبایی هستند، گفت: معمولاً حضرت را به عنوان پیشوای مذهب جعفری می شناسند، اما واقعیت این است که امام صادق و پدرشان امام باقر بزرگترین مفسران حقیقت اسلام در دوره حیات خود بودند و بار اصلی معارف اسلام حقیقی بر دوش این دو بزرگوار بود. کاری که این بزرگواران انجام دادند ایستادگی در مقابل انحرافها و تحریفهایی بود که به خصوص در عرصه فكری، سیاسی و اجتماعی پدیدار شده بود و می رفت که مبانی عقیدتی و فکری اسلام را نابود کند؛ کاری که این بزرگواران کردند کار فوق العاده بزرگی بود و واقعاً اسلام مدیون این دو بزرگوار است که توانستند در آن برهه از زمان با فداکاری فراوان آن حقایق را منعکس کنند. متأسفانه در حوزه های علمیه ما بیشتر توجه به جنبه هایی می شود که مربوط به فقه شریعت است و به این دو بزرگوار استناد شده، حال آنکه این مسائل گرچه مهم است اما نسبت به معارفی که عمق اسلام و دین خدا را نشان می دهد به علل مختلف تاریخی کمتر توجه شده است. امیدوارم با توجه به زمینه های فراوان ناشناخته و کمتر مورد توجه قرار گرفته اسلام حقیقت، اسلام شریعت و اسلام طریقت، متناسب با دیدگاه این دو امام همام مورد توجه و واکاوی بیشتر قرار گیرد.
سید محمد خاتمی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: امروز گفته می شود در این موقعیت حرف زدن مشکل است! حرف زدن برای چه کسی مشکل است؟ برای کسانی که به اصل انقلاب و راه امام پایبندند و حتی در این زمینه نقش مهمی در پیروزی و تثبیت انقلاب و خدمت به آن داشته اند و بارها گفته اند آنچه می خواهیم همان حقیقتی است که مورد خواست این ملت بزرگ بود، مورد تأیید امام بود و در جریان انقلاب تحقق پیدا کرد و به صورت قانون اساسی تبلور پیدا کرد. کسانی که به راه و رسمی معتقدند که با واقعیت تطبیق داشته و به مصلحت جامعه و مورد خواست اکثریت است؟ جمهوری اسلامی به معنی خاص کلمه، از دستاوردها و شاهکارهای بزرگ انقلاب است که در مرحله ایجابی آن مطرح شد. روح غالب مردم ما اسلامی است؛ بنابراین هیچ حرکتی در کشور موفق نخواهد شد مگر اینکه آشنا و وفادار به مبانی و اصول و فرهنگی جامعه باشد که این معیارها و مبانی به شدت اسلامی است.
در جامعه هیچ کس نمی تواند مدعی باشد بدون در نظر گرفتن اسلام یا کنار زدن آن می تواند توفیقی حتی در ایجاد آزادی، فضای آزاد و مستقل و پیشرو داشته باشد.
از طرفی ما در دنیایی به سر می بریم که حق، کرامت، حرمت و جایگاه مردم در ذهن بشر جا افتاده و این یک مسأله تاریخی است. اینکه مردم حاکم بر سرنوشت خویش هستند یک دستاورد بسیار عظیم دوران معاصر است که با رجوع به منابع و مبانی اصلی دین خودمان آن را خواهیم جست. احترام به انسان، حاکمیت انسان، آزادی سیاسی و اجتماعی انسان مسائلی است که در زمان پیامبر، امیرالمؤمنین و در متن آموزه هایی که از آن بزرگواران و دیگر بزرگان دین به دست ما رسیده است وجود داشته است. امروز ما در دنیایی به سر می بریم که پذیرفته است حکومت ها دیگر نمی توانند مستبد باشند و از بالا بر مردم تحمیل شوند و فقط آنها حق فرمان روایی داشته و مردم مجبور و محکوم به اطاعت محض و مطلق از آنها باشند، بلکه این نتیجه به دست آمده است كه حکومت مطلوب حکومتی است که برآمده از مردم باشد و از مردم نمایندگی کند و در نتیجه در برابر حقوق مردم نیز مسؤول است.
جمهوری اسلامی هم بر همین اساس مطرح شده و در عین حال که با معیارهای اسلامی سازگار است، حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود را که در اصل 56 قانون اساسی به زیبایی تمام مطرح شده به رسمیت می شناسد.
جمهوری اسلامی این ظرفیت را دارا است که از مزایای دستاوردهای نیکوی بشر در طول تاریخ بهره مند بوده و در عین حال از بدی های موجود بری باشد؛ ما همچنان اینگونه به جمهوری اسلامی می نگریم و پایبند به آن هستیم.
واقعاً باعث تأسف است که امروز حرف زدن برای کسانی مشکل شده است که چنین دیدگاهی دارند و با این نگاه به مردم و اسلام و انقلاب و امامشان می نگرند؛ و اینگونه القا می شود که حرف زدن این افراد یعنی تخریب نظام، نظامی که همین افراد حاضرند جانشان را برای واقعیت اصلی آن فدا کنند.
این مشکل بزرگی است که حتی این افراد هم نتوانند حرف بزنند. اگر این ها نتوانند حرف بزنند می دانید چه وضعی پیش خواهد آمد؟ آن وقت در این فضای بسته یک جانبه، هسته های عمل به وجود می آید، عملی که متوجه نفی همه اینها خواهد بود، همچنان که ما متأسفانه نشانه های آن را در جامعه می بینیم.
وقتی جلوی صداهای اصیل گرفته می شود هیجان ایجاد می شود و بعضی صداهایی شنیده می شود که از قضا مطلوب نیست. اگر در بخش هایی از جامعه مسأله جمهوری اسلامی مورد كم لطفی قرار می گیرد، دلیلش این است که معتقدان به جمهوری اسلامی نمی توانند در امنیت حرف خود را بزنند و در این شرایط است که کسانی لب به سخن می گشایند که به اصل نظام اعتقاد ندارد.
وقتی حرف زدن برای کسانی که معتقد و پایبند به نظام هستند پرهزینه شد، احتمال عمل از سوی کسانی پیش می آید که اصل را قبول ندارند.
تأکید می کنم که نمی توان با برخوردهای سخت افزاری در وضعیت موجود برای مدت زمان طولانی از نظام حفاظت کرد. چرا باید اسلام را به گونه ای عرضه کنیم که بخش هایی از جامعه از اسلام زده شوند یا حداقل از نظامی که به نام اسلام هست رو بگردانند؟ ما امروز شاهد این مسائل هستیم و به همین دلیل است که می گویم نتیجه روش هایی که مخالف خود را متهم به براندازی می کند، براندازی است.
سید محمد خاتمی سپس با ابراز تأسف شدید از سوق دادن و انبوه شدن بخش هایی از جامعه به سوی هدف هایی که دیگر نه مورد خواست امام بوده، نه مورد خواست اولیه مردم، نه مورد خواست او و همکفرانش افزود: این مسأله مهمی است که باید در آن تأمل کرد؛ ما در این جریانات خسارت های زیادی را متحمل شدیم، و البته دستاورد بزرگی هم داشتیم؛ منتهی در این حالت بحرانی و هیجانی اگر نتوان این دستاوردها را جمع بندی کرد و جهت داد معلوم نیست در آشفته بازار نتیجه کار چگونه رقم بخورد؟
بزرگترین خسارتی که در این دوران وارد شد اهانت به ملت بود. حرکت اصیل، مدنی و میلیونی مردم معترض حرکتی بود همسو با ارزشهای انقلاب و در مسیر حرکت جمهوری اسلامی بود و بزرگترین اهانت این بود که این حرکت مردمی را حرکتی اغتشاشی نامیدند و به مردم اهانت کردند و برای مقابله با این اعتراض مردمی رفتارهایی را مرتکب شدند که به هیچ وجه با معیارهای اسلام، قانون اساسی، شرع و عرف و وجدان بشری سازگار نبود و زیانهای بزرگی هم به بار آورد. متأسفانه فضایی ایجاد شد که خسارات مادی و تلفات جانی زیادی به بار آورد و به حیثیت انسان ها لطمه خورد؛ شخصیت های بزرگی دستگیر شدند و تحت فشار قرار گرفتند و انسان هایی مورد هجمه همه جانبه قرار گرفتند.
ایجاد این فضای یک جانبه توأم با نسبتهای ناروا به سرمایه های واقعی نظام با هدف دفع و رفع و از صحنه بیرون راندن آنها روش های نخ نمایی است که نتیجه عکس خواهد داد و در دید جامعه نتیجه معکوس خواهد داشت؛ چرا که می بینیم اکثریت جامعه از آن چه رخ داده و ادامه دارد ناراضی است و وقتی در توجیه آن اعمال غلط، رفتارهای نادرست دیگری با افراد و شخصیت ها می شود قضاوت مردم دقیقاً عکس آن چیزی خواهد بود که مراد و مطلوب جریان های خاص است.
به صراحت می گویم بحث بر سر دعوای راست و چپ یا اصولگرا و اصلاح طلب نیست؛ صحبت بر سر این است که جریان تنگ نظر، خشونت گرا و یكسونگر متحجر و متوهمی که بسیاری از اعضای آن سابقه چندانی در انقلاب نداشته یا امتحانشان را نداده و یا از آزمون سربلند بیرون نیامده اند می خواهند هر آنکه را که نمی پسندند از صحنه بیرون کنند؛ نه تنها از عرصه حاكمیت، بلكه از صحنه جامعه و از نظر آنها حتی اصولگرایان با شخصیت هم در صورت مخالفت نباید در جامعه حضور داشته باشد.
این جریان اصلاح طلبان را متهم می کند به همه اتهاماتی که شایسته دشمنان انقلاب و اسلام است و در نتیجه عرصه به گونه ای تنگ خواهد شد که تصویری از اسلام و انقلاب به دست می آید که تنها عده ای معدود که امکانات گوناگون و گسترده ای در اختیارشان قرار گرفته از آنها نمایندگی می کنند و جز آنها همه باید از صحنه به در روند.
این جریان باید بداند که با زور نمی تواند در متن جامعه و مردم حاکمیت یافته و با این روش هرگز پایگاه مستحکمی در میان مردم نخواهد داشت. با زور و با روشهای پلیسی و نظامی می شود برای مدتی استراتژی مشخصی را پیش برد، ولی این روش ها و استراتژی ها نمی توانند تداوم پیدا کنند.
ما همچنان بر سر حرف های اصلی خود هستیم. انقلاب اسلامی منشاء هویت ما است و نقطه عطف بزرگی در تاریخ ایران. ماحصل مردمی ترین انقلاب تاریخ هم جمهوری اسلامی است که برای ما مقدس است. و همانطور که از نام آن پیداست در جمهوری اسلامی همچنان که از اسلام دفاع می کنیم مدافع مردم رأی و حقوق اساسی آنان نیز هستیم. کسانی که به رأی مردم معتقد نیستند و حاضرند در رأی مردم تصرف کنند یا آن را نادیده انگارند، با انقلاب و جمهوری اسلامی بیگانه اند؛ این راه و رسم ما است و صحبت ما همواره این بوده و هست: بیاییم قانون اساسی را به درستی اجرا کنیم.
چرا قانون اساسی زیر پا گذاشته می شود؟ مگر قانون اساسی حق فعالیت تشکل ها، اظهار نظر و حضور آزاد مردم را تصریح نکرده است؟ مگر ما با شیوه هایی که پیامبر و ائمه داشتند آشنا نیستیم که برای آزادی مردم احترام قائل بودند؟ مگر حضرت امیرالمؤمنین با بدترین مخالفانش برخورد می کرد حتی اگر بدترین ناسزاها را می شنید؟
چرا به قانون اساسی عمل نمی شود؟ قانون اساسی رأی مردم و انتخابات آزاد و رقابتی را حق مسلم آحاد جامعه دانسته و وظیفه مسلم برای مسؤولان نظام را توجه و احترام و صیانت از این حق دانسته است. حال اگر کسی معترض باشد که این اصل درست پیاده نشده، جواب خود را باید با برخوردهای تند و غیرقانونی بگیرد؟
بیایید به قانون اساسی بازگردیم، البته در صورتی که تفسیرهای دل بخواهی از آن نشود و کسانی از آن نگهبانی کنند که به مردم و معیارهای قانون اساسی اعتقاد داشته باشند و تحت تأثیر و سیطره جریانات بیرونی قرار نگیرند و رفتارهایی نکنند که مخالف روح و حتی نص صریح قانون اساسی باشد و اگر این بازگشت صورت گرفت بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
ما دلمان برای ایران می سوزد؛ ایرانی که با استعدادها و امکانات منحصر به فردش باید سربلند و سرفراز باشد و متأسفیم که باید بگوییم این امکانات نه تنها درست به کار نرفته، بلکه بسیاری از آنها تلف شده و از بین رفته است. می توان قاطعانه گفت مسیری که در این مدت طی کردیم از جمله دور شدن از اهداف چشم انداز بیست ساله است.
آن چه برای ما مایه تأثر است اینکه رفتارهای صورت گرفته و سیاست های اتخاذ شده چهره نظام و جمهوری اسلامی را در دنیا خدشه دار کند. اگر با خواست مردم همسو شویم کم هزینه تر و سریع تر به هدف می رسیم و اگر نشویم این حرکت ادامه خواهد داشت، ولی با هزینه های بسیار زیاد و البته مسلم است که این حرکت از بین نخواهد رفت.
مطمئن باشید نه مردم از این راه بر خواهند گشت و نه آن کسانی که با همه وجود به این راه اعتقاد دارند. فضای ایجاد شده و برخوردهای صورت گرفته می تواند به زیان همه تمام شود، نه فقط به زیان اصلاح طلبان یا به زیان مردم؛ گرچه خسارات بسیار بزرگی به مردم وارد شده، خون هایی به ناحق ریخته شده و بازداشت ها و فشارهای غیرقانونی صورت گرفته است.
حداقل انتظار ما این بود که با تحولات صورت گرفته در قوه قضائیه شاهد دگرگونی رفتارها نسبت به روند دستگیری ها و بازداشت شدگان و نیز متجاوزین به حقوق مردم و جنایکاران و مجرمان باشیم و رفته رفته تغییرات اساسی در فضای بسیار مسموم حاکم بر جامعه را لمس کنیم، فضای خطرناکی که از سوی جریانی خاص که امکانات متعلق به ملت را در اختیار گرفته به آن دامن زده می شود؛ هنوز هم امیدواریم كه این تحول آغاز شود.
امیدوارم در یک فضای امن و آزاد و با حفظ اصول و معیارها، همه کسانی که علاقمند به اسلام اصیل و ایران عزیز هستند و سرمایه های واقعی این مرز و بوم به شمار می آیند حق و حقوق مسلمشان را استیفا نموده، دوباره در عرصه حضور یابند و ما هم با موضع انتقادی و اعتراضی نسبت به روشهای موجود در صحنه حضور داشته باشیم.
آنچه که امروز شاهد آن هستیم به هیچ روی مطابق معیارهای قانون اساسی و اهداف انقلاب اسلامی نیست. اصلاحاتی که من از آن سخن می گویم اصلاح انحرافاتی است که از معیارهای اصلی قانون اساسی و راه امام صورت گرفته و معتقدیم هر انحرافی که در این زمینه به وجود آمده باید با انتقاد، با گفت و گو و با میدان دادن به کسانی که به راستی دلبسته انقلاب و جمهوری اسلامی هستند اصلاح شود. اگر راه اصلاح بر وفاداران به قانون اساسی و جمهوری اسلام بسته شود، راه برای جریاناتی باز خواهد شد که این اصول را قبول ندارند و نگرنی ما از این است که بزرگترین زیان و خسارت به اصل انقلاب و جمهوری اسلامی وارد شود که ان شاء الله اینچنین نخواهد شد. آنهایی که به این اصول و معیارها اعتقاد قلبی دارند، هرگز مأیوس نخواهند شد و البته باید به خدا توکل داشت، راه را به درستی تشخیص داد و آمادگی پرداخت هزینه برای رسیدن به هدف در این راه درست را نیز داشت.
در ۰:۰۸

شبکه جنبش راه سبز(جرس):علیرضا بهشتی شیرازی از یاران میرحسین موسوی و سردبیر روزنامه"کلمه سبز" که تنها پس از انتشار 22 شماره از فردای انتخابات جلوی انتشار آن گرفته شد به تناقض های سخنان امام جمعه موقت تهران در هفته گذشته پاسخ گفت و به حجت الاسلام احمد خاتمی توصیه کرد تا از اظهارات متناقض و خلاف واقع در تریبون نماز جمعه خودداری کند.


متن نوشتار علیرضا بهشتی شیرازی چنین است:


حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خاتمی در نماز جمعه این هفته تهران به سخنان مقام معظم رهبری اشاره كرد و گفت اگر عملی انجام دادید كه بیگانگان از شما خشنود شدند بدانید كار شما خطا بوده است؛ این یك معیار است، یك معیار ساده. با این وجود او به فاصله ده دقیقه بعد از این كلمات تاییدات كاركنان عالیرتبه وزارت خارجه آمریكا را سندی بر پیروزمندانه بودن عملكرد فرستادگان ایران در مذاكرات ژنو معرفی كرد. از نظر امام جمعه موقت تهران شهادت آقای بولتون و یا اظهار نظر شبكه خبری سی‌ان‌ان كمترین لطمه‌ای به معیار ساده‌ای كه وضع كرده است نمی‌زند – الفضل ما شهد به الاعداء، برتری آن است كه دشمنان بدان گواهی دهند - اما اظهار نظر كسانی دیگر در مورد قتل ندا آقا سلطان نهضت سبز را متهم به وابستگی می‌كند. آیا این یك تقلب در معیار نیست؟ ندا آقا سلطان جز صرف‌نظر كردن از حقوق خود چه كار باید می‌كرد تا متهم به ارتباط با بیگانه نشود. او در كدام جلسه با خارجی‌ها صحبت كرد و كدام دادوستد را با آنان انجام داد؟ بلكه این معیار باید در مورد كسانی اعمال شود كه در یك چرخش 180 درجه‌ای با آمریكایی‌ها پشت میز مذاكره نشستند. بر اساس معیار ساده شما درست‌تر این است كه نسبت به تقدیر آمریكایی‌ها از پیروزی ایران در مذاكرات ژنو با سوءظن برخورد كنیم و بگوییم عاقلان دانند.

ایرادات خطبه های این جمعه همین یك مورد نبود. خطیب در سخنان خود حداقل دوبار خودش را به تقوای الهی سفارش كرد، منتهی این توصیه‌ها تاثیری نداشت. او به روایتی از صادق آل محمد (ص) استناد كرد كه آن امام همام هیچ‌گاه یارانش را وداع نمی‌فرمود الا این كه آنان را به راستی در گفتار و ادای امانت فرامی‌خواند. آقای خاتمی با وجود اطلاع از این روایت تنها پنج دقیقه بعد از خواندن آن مدعی شد تعداد هواداران جنبش سبز در راهپیمایی روز قدس سه الی چهار هزار نفر بیشتر نبود؛ نمونه‌ای مثال‌زدنی از راستی در گفتار. نمی‌شود این خلاف واضح را حمل بر بی‌اطلاعی ایشان كرد. ما كه خطبه‌های ایشان را در روز نشنیدیم، اما آیا همان گوشه كوچك از جمعیت كه صدایشان از خیابان 16 آذر تا میكروفون سخنران قبل از خطبه‌ها می‌رسید سه چهار هزار نفر بودند؟

آقای سید احمد خاتمی! اگر مخالفان شما به راستی سه چهار هزار نفرند چرا این قدر به خود زحمت می‌دهید؟ یك مجوز گردهم‌آیی در محلی خارج از شهر كه امكانات لازم برای شمارش غیرقابل تردید داشته باشد – مثلا ورزشگاه آزادی – برایشان صادر كنید و بعد با شانزده دوربین، كمی جمعیتشان را به رخ تمامی جهان بكشید تا ماجرا تمام شود. می‌ترسم خودتان هم بدانید این حرف‌ها حقیقت ندارد و بگویید الحرب خدعه(جنگ تمامش فریب‌دادن است). پیش از این آقای محسنی اژه‌ای هم گفته بود كه در جنگ به سر می‌برد. جنگ با چه كسانی؟ با برادرانش و خواهرانش و هم‌كیشانش و هم‌وطنانش كه حقوق مسلم و مصرح خود در قانون اساسی را مطالبه می‌كنند؟ آیا شما و ایشان با جنگ و خدعه می‌خواهید جذب حداكثری و دفع حداقلی را به اجرا بگذارید؟

كمی لحن‌تان را آرام‌تر كنید، اندكی برای مردم حق قائل باشید (یك مقدار كمتر .... بگویید) بخشی از مسائل حل خواهد شد.

در ۰:۰۴

میرحسین موسوی طی دیدار روز گذشته خود با مهدی کروبی با اشاره به خیل نیروهای انقلاب که به حاشیه رانده شده‏اند گفت: "شما نگاه کنید و ببینید که چه تعداد وزیر و وکیل و نیروی انقلابی حذف شده‏اند. حاشیه انقلاب ما الان بزرگتر و مهمتر از متن آن شده است. چند رییس جمهور داریم، چندین وزیر داریم، نمایندگان، مدیران و نخبگان طراز اولی داریم که همه در حاشیه قرار گرفته‏اند، چرا باید این استعدادها همه حذف شوند؟" وی در ادامه با انتقاد از رواج دروغ در میان برخی مسوولان افزود: "مدام اطلاعات غلط به مردم می دهند و فکر می کنند که مردم باور می کنند. همین تعداد کشته های پس از انتخابات چندبار عوض شد؟ بعد می گویند تقلب در انتخابات دروغ است. برخی بسیج شدند تا وانمود کنند که تقلبی صورت نگرفته است. خصوصا در سیما این امر بسیار تبلیغ شد. خوب اگر شما از عمل خود مطمئن هستید چرا نگران حضور ما در سیما هستید؟ چرا از حضور کارشناسان ما در سیما خود داری می کنید؟ اگر صادقانه سخن می گویید میزگردی را با حضور کارشناسانی از ما و خودتان برگزار کنید تا دو طرف سخن خود را بگوید."


میرحسین موسوی روز گذشته طی دیدار با مهدی کروبی در منزل وی درباره اتفاقات روی داده پس از انتخابات با وی به رایزنی و گفت و گو پرداخت. در این دیدار که با حضور خبرنگاران برگزار شد، موسوی و کروبی با اشاره به تبلیغات یک طرفه‏ای که صدا و سیما علیه آنها راه انداخته است‏، خواستار فرصتی برای حضور در یک برنامه تلویزیونی شدند تا به تخریب هایی که رسانه ملی علیه آنها راه انداخته است پاسخ دهند.

در ابتدای این دیدار مهدی کروبی انتخابات اخیر ریاست جمهوری را یک فرصت بسیار خوب برای نظام و دولت دانست و گفت: "نظام می توانست از این فرصت به نحو خوبی برای اقتدار خود در جهان استفاده کند." او با بیان این که رفتارهای پس از انتخابات دور از شان نظامی بود که امام راحل آن را پایه گذاری کرده بود، به برخوردهای صورت گرفته با علیرضا بهشتی فرزند شهید بهشتی و نیز مرتضی الویری و ابراهیم امینی اشاره کرد و این افراد را همچون دیگر افرادی که پس از انتخابات بازداشت شدند، فرزندان انقلاب و نظام خواند که برای استقرار آن جانفشانی ها کرده اند.

کروبی رفتارهای صورت گرفته با نیروهای انقلاب و دانشجویان را " عجیب و غریب " توصیف کرد و با اشاره به واقعه ۱۶ آذر سال ۳۲ تاکید کرد که زمانی که نیروهای شاه به دانشگاه حمله بردند همه این رفتار را یک عمل قبیحه دانستند و پس از این همه سال هنوز کسی نیست که از این رفتار دفاع کند. او این موضوع را نشانه ای دانست برای آن که همه مسوولان مراقب رفتار و اعمال خود باشند تا آیندگان به نیکی از آنها یا کنند.

مهدی کروبی در ادامه سخنان خود به نامه اخیر استانداری تهران که شورای شهر را از دیدار با خانواده های بازداشت شدگان منع کرده اشاره کرد و این رفتار را بسیار غیر متمدنانه خواند. او همچنین اظهارات اخیر آقای محسنی اژه ای دادستان کل کشور را مورد اشاره قرار داد که گفته بود اکنون در وضعیت جنگی هستیم. او این سخنان را برای رعب آوری از دادگاه انقلاب دانست و گفت: "چرا باید این سخنان بیان شود و چرا باید این گونه وانمود شود که فضای کشور جنگی است و همه باید سکوت کنند و دم برنزنند؟"

او با بیان این که برخی از نظامیان همچون فرمانده سپاه از اصلاح طلبان انتقاد می کنند که چرا برای تلویزیون ها و سایت های بیگانه خوراک فراهم می کنید گفت: "من از ایشان می پرسم که چه کسی برای آنها خوراک فراهم می کند؟ ما یا شما؟ چه کسی سخنان تند می گوید ما یا شما؟ چه کسی برخوردهای تند را سرلوحه کارهای خود قرار داده است ما یا شما؟"

کروبی همچنین به مراسم روز قدس اشاره کرد و گفت: "اولا من باید تاکید کنم که نگاه ما به رژیم صهیونیستی تغییر نکرده است. فلسطین همچنان مساله ماست و روز قدس نیز روز حمایت از مردم مظلوم فلسطینی و تبری از رژیم صهیونیستی است اما من می خواهم اشاره کنم به جمعیتی که به این مراسم آمدند و باید قدردان آنها بود. عموم کسانی که به دعوت ما به این مراسم آمدند شعاری هایی که دادند دررابطه با ایران و کشورشان بود و نگران سرنوشت خود بودند. نمی توان به مردم گفت که نگران کشور خود نباشید. اگرچه مساله اصلی ما در این روز فلسطین است اما من می پرسم که آقایان توضیح دهند که چه اتفاقی در کشور افتاده است که روز فلسطین ناگهان مردم دو دسته می شوند و عده ای نگرانی های خود را در شعارهایشان بازتاب می دهند؟"

او درپایان سخنان خود تاکید کرد: "برخی درباره انتخابات به گونه ای سخن می گویند که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است. نه خانی رفته نه خانی آمده است. می گویند تقلب نشده است. آخر چرا این حرفها را به مردم می زنید؟ یعنی مردم نمی دانند که چه برسرشان آمده است؟ پس این اعتراضات چیست؟ می گویند که فلانی ۳۰۰ هزارتا رای آورده است و من در ۱۰ هزار صندوق حتی یک رای هم نداشته و در محل هایی که صندوق ها مستقر بود حتی یک طرفدار هم نداشته ام؟ این درحالی است که برخی از دوستان که پای صندوق بودند می گویند در فلان صندوق شما ۱۰۰ تا رای داشتید اما برای شما یک رای منظور شد. آخر یک حرفی بزنید که کسی به شما نخندد. اگر راست می گویید در برابر دهها ساعت انکار تقلب در رسانه ملی و فشار بر زندانیان بیگناه برای اعتراف، به ما وقت بدهید تا در تلویزیون دلایل و مدارک خود را ارایه دهیم."

مهدی کروبی با اشاره به اینکه باور مردم و اعتماد آنها بزرگترین سرمایه نظام است بر این اساس به سخنان امام اشاره می کند و یادآور می شود: "بزرگترین سرمایه امام اعتماد مردم بود و این سخن را بارها بیان کردند. لذا نباید از نظام سلب اعتماد شود و نباید کسی در این راستا گام بردارد. برخی از آقایان خواسته یا ناخواسته در این راه قدم بر می دارند و فوج فوج برای بیگانگان خوراک تهیه می کنند. بیایید برای رهایی از وضعیت موجود حرکتی صحیحی انجام دهید. آمارهای واقعی را اعلام کنید. صدا وسیما که به یک رسانه جهت دار و تخریب گر تبدیل شده و روز به روز از خود مشروعیت زدایی می کند، راه درست را در پیش بگیرد و اعتماد مردمی را که از دست داده مجددا به دست آورد."

در ادامه این دیدار میرحسین موسوی با اشاره به وقایع روی داده پس از انتخابات به اتفاقی که در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ رخ داد اشاره کرد و یادآور شد: "کسانی که آن حماسه را آفریدند، امروز در گوشه های زندان هستند و این طنز تلخی است که این روزها متاسفانه رخ داده است و من نمی دانم که چرا این مسایل و این اتفاقات در حال روی دادن است و چرا باید با نیروهای مومن انقلاب چنین کنند. این رفتارها باعث ایجاد زخم هایی بر روح و روان مردم می شود که به آسانی قابل درمان نیست."

وی به دادگاه‏هایی که با سر و صدای بسیار برای اصلاح طلبان برگزار شده بود اشاره کرد و گفت: "چه نتیجه ای از این نمایش عاید شما شد؟ آیا به دنبال برگزاری دادگاه تفتیش عقاید هستید؟ آیا متوجه اثرات منفی آن در جامعه هستید؟"

میرحسین موسوی به خیل نیروهای انقلاب که به حاشیه رانده شده اند اشاره کرد و گفت: "در این چهار ساله اخیر رفتارهای نادرستی صورت گرفته است که همه نیروهای انقلاب یا به حاشیه رفته اند یا رغبتی برای کار ندارند. شما نگاه کنید و ببینید که چه تعداد وزیر و وکیل و نیروی انقلابی حذف شده اند. حاشیه انقلاب ما الان بزرگتر و مهمتر از متن آن شده است. چند رییس جمهور داریم. چندین وزیر داریم. نمایندگان، مدیران و نخبگان طراز اولی داریم که همه در حاشیه قرار گرفته اند. چرا باید این استعدادها همه حذف شوند؟"

وی با اشاره به هشدارهای یک سال اخیر خود در خصوص سواستفاده برخی نهادهای قرت از دارایی های مالی کشور گفت: "ابهام در واگذاری سهام مخابرات و منابع تامین ۸۰۰۰ میلیارد تومان هزینه خرید آن از سوی سپاه پاسداران جای تاسف دارد". موسوی در ادامه به جنجال تبلیغاتی که با اسم انقلاب مخملی راه افتاده پرداخت و آن را یک بحث نظری و دانشگاهی دانست و وقوع آن را در ایران غیرممکن خواند و گفت: "متاسفانه این روزها از هر تریبونی حرفی در تخریب نیروهای انقلاب زده می شود. خصوصا آن که تریبون مقدس نماز جمعه اختصاص پیدا کرده است به تریبون یک جناح و تندروها برای حذف نخبگان و کسانی که نظر و رای دیگری دارند از هر وسیله استفاده می کنند."

میرحسین موسوی با اشاره به تاریخ روسیه و دوران کمونیست ها و رفتارهای آنها تاکید کرد: "در مقطعی افرادی بر سرکار آمدند و تلاش کردند و نیروهایی را که انقلاب کرده بودند حذف کنند. در کتاب ها و عکس های انقلاب خود، نقش آفرینان انقلاب را حذف کردند و تلاش کردند با جعل تاریخ، تاریخ دیگری را برای مردم خود و دنیا بیافرینند. حکومت آنها برچیده شد تاریخ نگاران آمدند و تاریخ واقعی را نگاشنتد. عده ای نباید تصور کنند که حوداث اول انقلاب و سال های پس از آن از ذهن و ضمیر مردم گریخته است. اخیرا یکی از آقایان که در دولت بنده نیز دارای سمتی بود و بعد به علت اختلافات از دولت استعفا داد و رفت مطالبی را بیان کرده است که انسان حیرت می کند. سه، چهارماه است که علیه بنده و آقای کروبی و افراد دیگری که از ما حمایت می کردند، به صورت یک طرفه در صدا و سیما و رسانه های خود دورغ می پراکنند و ما را تخریب می کنند. آیا ما حق نداریم در صدا و سیما از خود دفاع کنیم؟"

او با یادآوری جلسه ای که با هاشمی شاهرودی رییس سابق قوه قضاییه داشت گفت: "آقای شاهرودی با بنده تماس گرفت و گفت آیا می توانید به دفتر من بیایید؟ رفتم. آقای هاشمی رفسنجانی نیز آنجا بود که من اصلا از حضور ایشان خبر نداشتم. درباره اتفاقات پس از انتخابات سخن گفتیم و آقای شاهرودی از بنده پرسید می خواهید چکار کنید؟ گفتم حرف ما که مشخص است. در این فضای تخریب به ما تریبون بدهید تا ما نیز از رسانه ملی با مردم به صورت زنده سخن بگوییم. قبل از آن نیز آقای لاریجانی از من پرسیده بود که حاضری به تلویزیون بروی؟ من نیز گفته بودم بله. در دیدار با آقای شاهرودی، ایشان پیشنهاد برگزاری یک تجمع قانونی را دادند. پذیرفتم. همان لحظه ایشان با شورای عالی امنیت ملی تماس گرفت. صحبتی کردند. آنها نیز پذیرفتند. بعد به من گفتند که درخواستی بنویسید. ما درخواستی را به امضای بنده تهیه و ارسال کردیم. چند روز بعد مطلبی از شورای عالی امنیت ملی برای ما ارسال کردند که طبق فلان ماده با برگزاری تجمع مخالفت کرده بودند. یک مدیرکلی نیز آن را امضا کرده بود."

میرحسین موسوی با انتقاد از رواج دروغ در میان برخی مسوولان افزود: "مدام اطلاعات غلط به مردم می دهند و فکر می کنند که مردم باور می کنند. همین تعداد کشته های پس از انتخابات چندبار عوض شد؟ بعد می گویند تقلب در انتخابات دروغ است. برخی بسیج شدند تا وانمود کنند که تقلبی صورت نگرفته است. خصوصا در سیما این امر بسیار تبلیغ شد. خوب اگر شما از عمل خود مطمئن هستید چرا نگران حضور ما در سیما هستید؟ چرا از حضور کارشناسان ما در سیما خود داری می کنید؟ اگر صادقانه سخن می گویید میزگردی را با حضور کارشناسانی از ما و خودتان برگزار کنید تا دو طرف سخن خود را بگوید."

موسوی با اشاره به فضای بسته ای که بوجود آورده اند گفت: "الان وضع به گونه ای شده است که هیچ کس نمی تواند از دولت انتقاد کند. هرکس حرفی بزند ولو از خودشان باشد با دشمن مرتبطش می کنند و ضد امام می خوانندش و برایش پرونده سازی می نمایند.
من می پرسم شما که در انتخابات مجلس ششم ۷۰۰ صندوق را ابطال کردید تا یک نفر را وارد مجلس کنید چرا چند صد صندوق را باز نمی کنید تا در یک برنامه زنده تلویزیونی مردم ببینند که چند تعرفه بدون سریال وجود دارد؟"

موسوی در پایان ابراز امیدواری کرد که دلسوزان نظام تدبیر کنند و مشکلات بوجود آمده را حل کنند. چرا که به اعتقاد او نمی توان آگاهی مردم را نادیده گرفت و به دانشجویان گفت دم برنزنید. دانشجویان فرزندان این مردم هستند و نیاز به پاسخ دارند.

برگرفته از: پایگاه اینترنتی حزب اعتمادملی

در ۲۰:۵۲

در پاسخ مدیر موسسه نشر و آثار امام خمینی به محمدجواد لاریجانی: در این کشور کودتای کودتای اخلاقی رخ داده نه کودتای رنگی !

در پی اظهارات اخیر محمد جواد لاریجانی در خصوص بیت حضرت امام و سید حسن خمینی، مدیر موسسه نشر و آثار امام خمینی(ره) در نامه‌ای به وی، اکیدا توصیه کرد که تامل بیشتری بر اهداف حرمت‌شکنان دودمان حضرت امام خمینی (س) بنماید و نسبت به شکل گیری کودتای اخلاقی و هتاکی و شایعه پراکنی و فرهنگی هشدار داد.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، متن نامه محمد علی انصاری بدین شرح است :

جناب آقای دکتر محمد جواد لاریجانی
با سلام

لطفا تامل بیشتری بر اهداف حرمت شکنان دودمان حضرت امام خمینی (س) بنمایید.

چند گاهی است ملت ایران موجی از تخریب و شایعه و بعضا اهانت را علیه بیت شریف امام و خصوصا حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید حسن خمینی مشاهده می‌کند اینجانب به تاسی به بیت مکرم امام بنا نداشتم به دروغ پردازی‌ها و دشنام‌ها و تخریب‌ها پاسخ گویم اما سابقه آشنایی مرا برآن داشت که چند کلامی هر چند کوتاه در این باره بنگارم باشد که اگر لازم بود در آینده شرح و بسط بیشتر در این حوزه بدهم.

قطعا برای مردم و بسیاری از صاحب‌نظران این سوال مطرح است که فلسفه این کار چیست و با بیان آن چه هدفی را دنبال می‌کنند بی‌گمان توفیق کامل در پاسخ به این سوال مستلزم بازخوانی و واکاوی امواج گسترده شایعات و تخریب‌ها علیه شخص امام و یادگاران گرانقدر ایشان قبل و بعد از انقلاب است شاید برای نسل دوم و سوم و حتی نسل اول انقلاب دشوار باشد باور این واقعیت که امام با آن همه ابعاد بیکران معنویت، عرفان، فقاهت، سیاست و ایثار در راه نجات مردم، آماج تهمت و هتک و برچسب‌های گوناگون وابستگی از قبیل وابسته به اجانب، غیر ایرانی، کمونیست و. . . قرار گرفته باشد و یا فرزندان پاک و نجیب و فاصل و با ایمان ایشان مرحوم آیت‌الله شهید حاج آقا مصطفی و خصوصا مرحوم حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سید احمد خمینی با شدت بیشتری هدف این تهاجمات باشند. تا آنجا که امام را علی‌رغم دعوت به سکوت و صبر و خویشتن داری فرزندانشان مجبور به دفاع از آنان بنمایند و تصریح کنند که احمد بعد از من از تو انتقام می‌گیرند آری، این واقعیت است که اتفاق افتاده است اما نکته مهمی که کار بررسی و نتیجه‌گیری را از هدف طراحان دشوار می‌کند این است که نمی‌توان همه امواج تخریب و توطئه و شایعات را در یک طیف یا یک گروه و تفکر جستجو کرد. هر چند که نتیجه و محصول هم یکی باشد. ولی باید تصدیق کنیم که تمامی بسترها و پیشینه‌ها همچنان فعالند و چه بسا فعال‌تر نیز شده‌اند زیرا اگر امام از یک دودمان اصیل و پاک و فرزندان شایسته برخوردار نبود بعد از امام سیل حملات و انتقادات شیب ملایم تریب پیدا می‌کرد اما وجود یک کانون گرم و معنوی و همراه و همدل با آرمانهای امام و انقلاب در بیت امام همانند جناب آقای حاج سید حسن خمینی که از محبوبیت و مقبولیت خاصی برخوردار است باعث آشفتگی و عصبانیت بیشتر آنان شده است و علی‌رغم ارتقائ جایگاه علمی و سیاسی واجتماعی و مردمی و اخلاقی روز افزون ایشان به شدت القاء می‌کنند که آقای حاج سید حسن آقا شان و جایگاه جز انتساب به امام ندارد.

از جنابعالی که منتسب به بیت شریف مرجعیت هستید و از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون در مناصب و عرصه‌های گوناگون از خوان نعمت جمهوری اسلامی ایران و امام بهره وافر نصیبتان شده است و به لطف و مدد الهی این بابت همچنان به روی شما و سایر عزیزان بیت شما باز و روز افزون است تعجب است که چرا بر خلاف نظر غالب دوستان اعم از جناح چپ و راست که شرایط کنونی کشور را بسیار حساس و گذر منطقی و عقلانی از آن را ضرورت حفظ و تداوم نظام وا نقاب و منافع ملی می‌دانند شمشیر از رو بسته‌اید و اقدامات خیر خواهانه و دولسوزانه شخصیت‌های برجسته و خدمتگذاران صدیق انقلاب را به رودرویی با نظام و اقدام علیه امنیت ملی کشور تفسیر نموده‌اید آیا احتمال نمی‌دهید که اعتراض مردم و نخبگان و جناح‌های سیاسی کشور درباره انتخابات برای کشف حقیقت و رفع ابهام از ذهن‌ها باشد. دوستانی که تحقیق درباره بسیاری از مسایل تاریخی و از جمله تحقیق درباره جعلی بودن هولوکاست را که از سوی رییس جمهور محترم طرح و در دنیا جنجال وسیعی براه اندخت حق مسلم آزاداندیشان و تاریخ دانان ومخالفت با آن را خلاف دموکراسی و آزادی بیان و اندیشه دانسته و گلایه دارند که چرا در طرح تحقیق از یک موضوع تاریخی اینقدر عصبانیت و آشفتگی وجود دارد چرا اجازه تحقیق درباره مساله ساده انتخابات را نمی‌دهند و یا در مورد یادگار امام جناب آقای حاج سید حسن آقا خمینی، آیا هیچ دلیل موجهی از حجت شرعی یا مشکل شخص و امثال آن پیدا نمی‌شود که به ناچار به دروغ پردازی‌های هدفمند دهها بولتن و جعلیات بعضی از چهره‌های پشت صحنه تخریب روی می‌آورند ودر این روزها مکرر ملاقات ایشان را بامراجع یا سفر به فرانسه و یا شرکت در جلسات سران اصلاحات وکاندیداتوری ریاست جمهوری القاء می‌کنند و دانسته یا ندانسته براساس آنها نظریه‌پردازی و قضاوت نمود و جالب اینجاست که تمام خبرهایی همانند این، دروغ و بی‌اساس بوده و بعید است گویندگان از دروغ بودن بی‌اطلاع باشند اکنون بهتر که در این مجال یک تقسیم‌بندی اولیه وکلی ارایه دهم و قضاوت را در مورد افراد و گروهها به خود مردم واگذارم.

طییف اول، ‌آنانکه با هدف خیرخواهی و مصلحت اندیشی نصحیت و نقد و تذکر دارند ولی از دو نکته غافلند اول اینکه خیرخواهی و نقد هیچ گاه با ادبیات بد اخلاقی و هتک و اهانت قابل جمع نیست و دوم اینکه نصحیت و نقدو اعتراض چرا قبل از اینکه در فضای رو در رو و صمیمانه انجام شود در فضای غوغاسالاری و رسانه‌ها طرح و پیگیری می‌شود مردم به خوبی بین ادبیات دوستی و خیرخواهی یا ادبیات تحکم و انتقام و تخریب و طلبکاری فرق قائلند قطعا از نگاه آنان یک مقاله یا سخنی که در آن پیش داوری‌ها و قضاوتهای نابجا وجود دارد را نمی‌توان با یک جمله به ظاهر قصد خیرخواهی تطهیر نمود چه کسی امروز می‌تواند ادعا کند که در زمان امام و پس از آن باب نقد و اعتراض و نصیحت صحیح بر روی مردم و نخبگان بسته بوده است که آنان مجبور به شیوه‌های ناصواب باشند.

گروه دوم، آنانکه تیرگی و سیاهی و ارزش ستیزی بر باطن آنان سایته انداخته است و نمی‌توانند در برابر پاکان وخوبان و آزاد صفتان صف آرایی نکنند در حقیقت جنس و فکر و عمل آنان شیطانی است و در همه ادوار تاریخ بشریت بوده‌اند و هیچکدام از پاکان و صالحان و پیامبران و امامان و دودمان آنان بی نصیب از حملات و هتاکی آنان نبوده‌اند و قهرا امام و پیروان راستین امام ودودمان آنان نیز بی‌نصیب نخواهند ماند.

گروه دیگر افراد، خانواده‌ها، حکومت‌ها، احزاب و انجمن‌هایی که در حوادث قبل و بعد از پیروزی، ‌خواسته یا ناخواسته در برابر امام و انقلاب صف آرایی کرده‌اند و متحمل خسارت‌های جانی و مالی و اجتمای شده‌اند طبیعی است که نگاه آنان به امام یاران و دودمان امام دوستانه نیست البته در میان این گروه هم بسیار بوده‌اند کسانی که با عقل و انصاف بر کینه و حب و بغض شیطانی و شخصی خود غلبه کرده‌اند و همگام و همراه مردم شده‌اند و تا مرز شهادت هم پیش رفته‌اند.

گروه دیگر منتقدین و متعرضینی که بد اخلاقی و بی‌پروایی بر اندیشه سیاسی و حتی مکتبی آنان سایه انداخته است و ادبیات آنان هتک حرمت و پرخاشگری و سیتزه جویی و دشمن تراشی و فرافکنی ومهم تر از همه خود برتر بینی در همه حوزه‌هاست و متاسفانه بعضی از اصحاب رسانه‌ها و مطبوعات از این طایفه‌اند کان هیچ فردی از گزند آنان مصونیت ندارد و اینجانب با قاطعیت می‌گویم که بسیاری از تنش‌ها و اختلافات و کینه‌ها از کانون بغض این رسانه‌ها شکل گرفته و متاسفانه رو به توسعه است و اگر رویه آنان را در راستای دوستی و خدمت به نظام وامام وولایت و مردم تفسیر کنیم قطعا برای ایجاد شکاف و نهایت آسیب‌پذیری نظام نیازی به دشمن خارجی و داخلی نیست و باید همه ما به خدا پناه ببریم از اینکه این افراد بخواهند در دفاع از اسلام و امام و نظام به حربه سب و لعن و تكفیر رو بیاورند در این کشور انشاء‌الله هیچگاه کودتای نظامی ومخملی و نارنجی و امثال آن شکل نخواهد گرفت و این هم یک اهانت بزرگ تاریخی به نظام و امام ورهبری و مردم است که درباره آنان چنین قضاوتی باشد ولی اگر قرار باشد کودتای مخملی و نرم اتفاق بیافتد اول کودتای اخلاقی و هتاکی و شایعه پراکنی و فرهنگی شکل می‌گیرد و خواص و نخبگان و پیشگامان نهضت و آزاد اندیشه و دلسوزان واقعی ملت و اسلام و حتی دودمان امام از گزند حرافان و مدعیان در امان نمی‌مانند و در حیرت از وظیفه صبر و سکوت یا فریادو اعتراض و دفاع از خود که سخت‌ترین آزمایش است متاصل و ناتوان می‌شوند. آری اگر این راه و رسم ادامه یابد و حرمت و اخلاق انسانها فدای برداشت ها متحجرانه و یک سویه بعضی از قلم بدستان گردد همه چیز در راه هست راستی این داستان تمامیت خواهی کی به پایان می‌رسد و راستی هر که با ما نیست دشمن است از کدام فرهنگ از کدام رفتار امام و گفتار امام و ولایت شکل گرفته است که یک روزنامه‌چی یا نویسنده چنین تصور کند که در این کشور باید همه افراد حتی در جایگاه مرجعیت، استاد حوزه و دانشگاه، ‌مبارزان سیاسی و انقلابی و دودمان امام از معبر تفکرات سیاسی آنان مشروعیت پیدا کنند و خارج از دایره آنان به نفاق، توطئه براندازی نظام وابستگی به اجانب، لیبرال و سکولار و دهها برچسب دیگر متهم کردند.

چرا افرادی تصور می‌کنند که فقط آنان عصاره اسلام ناب و ولایت و یا معجون کامل ارزش‌های انسان و سرآمد معرفت و اخلاق و دین‌شناسی و به تعبیر بهتر میزان الاعمال یک ملت بزرگ و انقلابی هستند كه به هركس كه باب میلشان بود نمره قبولی والا مردود و یا هم كلاس نفوذی‌ها و بیگانه‌پرستان و منافقین شده و نهایت كارنامه مهدورالدم بودن آنها امضا شود و جالب است كه بعضی از آنان كه سواد متعارف و معمولی هم ندارند بر كرسی قضاوت تعیین حد علمی و فقاهت و شان رجال سیاسی و نخبگان كشور نشسته‌اند و اخیرا پای بعضی از علیا مخدرات نیز به این معركه باز شده است و علی‌رغم داشتن نظرات افراطی بر ناصواب بودن حضور زنان در عرصه‌های مدیریت كشور تعیین شان و منزلت آسمانی و زمینی حسینی و یزیدی، اعتبار و عدم اعتبار افراد و جریانات با سابقه انقلاب را برعهده گرفته‌اند. آیا ما انتظار داریم جامعه در ورای یك چنین بی‌انصافی‌هایی به ساحل وحدت و آرامش برسد و ریشه افراطی‌گری و تعصب و تحجر خشكانیده شوند و در لایه‌‌های زیرین آن داستان غم‌انگیز بازداشتگاه كهریزك رقم نخورد. كج‌اندیشان باید بدانند كه سرانجام مقاله‌های امثال رشیدی مطلق درباره امام در سال 56 و بعضی از سردبیران مجهول‌الهویه خبرگزاری‌ها در زمان حاضر به یك چیز ختم می‌شود و مجددا تاكید می‌كنم سخنان و تحلیل‌های بی‌پایه و قضاوت‌های غیرمنصفانه افراد و جناح‌ها را درباره بزرگان یا دودمان امام نمی‌توان با لعاب كم‌رنگ خیرخواهی و دوستی با امام تقویت نمود.

گروه پنجم آنان كه منصب و قدرت بر ایشان یك موهبت و ذخیره و سرمایه است و عملا مایل نیستند كه در رقابت جدی گوی قدرت را از دست بدهند. طبیعی است آنان با هر كس كه در مظان كسب قدرت باشد با احتیاط و بدبینی و حتی دشمنی و تخریب برخورد می‌كنند چه آن فرد تمایل به قدرت داشته باشد یا نداشته باشد داستان مجعول كاندیداتوری آقای حاج حسن آقا خمینی برای دوره یازدهم ریاست جمهوری و داستان اهانت سایت پارتیزان درسال 1386 به ایشان و نقل قول‌های محفلی ورسانه‌ای سال 1387 درانتخابات دهم از این قماش است. از هم اكنون با ارائه كدهای جعلی و تحلیل‌های خودساخته اصل حضور ایشان در رقابت انتخابات 4 سال دیگر را مسلم گرفته و توپ چیها شروع به شلیك كرده‌اند و عذرشان المامور معذور است و سایت‌های نصیحت -تهدید- اهانت به كار افتادند. افرادی می‌گویند كه شان دودمان امام نیست كه در سیاست دخالت كند و این را مستند به اظهارنظر امام می‌كنند در حالی كه چنین امری بالكل بی‌پایه و اساس است. بعضی‌ها می‌گویند شان دودمان امام نیست كه جناحی باشند. البته این نكته مهمی است و تاكنون نیز چنین بوده است، لیكن از نگاه آنان فراجناحی دودمان امام یعنی قطع همه نوع علقه اخلاقی و سیاسی و عاطفی با جناح مخالف آنان به این معنی كه اگر جناب آقای حاج سید حسن آقا خمینی حتی از باب اظهار همدردی به عیادت یا بازدید آنان برود، فریاد وا اسلاما و اماما بلند می‌شود كه ایشان به دیدار خانواده زندانیان و یا آقای بهشتی و امثالهم رفته است و تیترهای كذایی بعضی از خبرگزاری‌ها و سایت‌ها كه متاسفانه بعضی از آنان دولتی و یا درسایه حمایت دولت‌اند و اینجانب با توجه به این كه سی سال است فعالیت و سیاست خبرگزاری‌های رسمی را از نزدیك مشاهده می‌كنم همانند امروز سراغ ندارم یك خبرگزاری رسمی مطلبی را همانند سفر یادگار امام به فرانسه جعل كند و پس از تكذیب موسسه نیز اصرار بر صحت جعل خود داشته باشد.

تمامی اینها ناشی از توهم رقابت است كه به تعبیر قرآن كریم (یحسبون كل صیحه علیم ) گمان می‌كنند كه فریادی علیه آنان است و چه بسا كابوس شخصیت دودمان امام خواب را از آنان گرفته باشد كه با سراسیمگی خبر جعل كرده و موكد براه می‌اندازند كه حاج حسن آقا خمینی در جلسه سران اصلاحات رسما نامزدی خود را اعلام كرده است، حضرات آقایان هاشمی و موسوی خوئینی‌ها و خاتمی چنین و چنان گفتند یا دختران بزرگوار امام دوباره حضور یا عدم حضور یادگار امام در فلان جلسه ابزار رضایت یا نارضایتی كردند و تعجب این كه بسیاری از این تحلیل‌ها و برداشت‌ها در بعضی از بولتن‌های نهادها و ارگان‌ها نیز با آب و تاب منعكس می‌گردد، اگر نگوییم كه اصل اخبار نیز ساخته و پرداخته آنان است.

جناب آقای لاریجانی هر كس در این وانفسای معرفت و صداقت به گونه‌ای دین خویش را به امام ادا كرده است. حوادث این روزها یادآور گذشته دور تاریخ ما است، ولی بگذارید از این تلخی‌ها بگذرم. در این مجال تا اندازه‌ای خیال دوستانتان را آسوده كنم و با شناختی كه از بیت شریف امام دارم عرض كنم كه زحمت تحلیل و تهدید به خود راه ندهید و مطمئن باشید كه رقابت شكل نمی‌گیرد و جمع‌بندی من راجع به بیت شریف امام این است:

1-آنان هرگز مرعوب نمی‌شوند.



2-مفتون اسم و نام و رسم نیستند. 3-آزادانه و شجاعانه از حق وانصاف و عدالت و اسلام ناب دفاع می‌كنند. 4-همواره در خط اصیل امام و حفظ نظام بوده و خواهند بود. 5-انشاءالله سرنوشت و جایگاه آنان با دست لطف الهی رقم خواهد خورد كما این كه در مورد امام و یاران راستین او چنین بوده است.
طراحی شده توسط زنورس | تبدیل شده توسط قالبهای پلاس