- براندازی از شهر یه تیكه كشید به ده جواد اینا . همین مش تقی و مش قنبر و مش حسن یكیش .
- به بركت نظام غیر از جواد و فك و فامیلش بقیه داهاتی هم همه سیاستمدار شده اند . مش تقی و مش قنبر و مش حسن نزدیك انتخابات می نشینند میگویند كی رئیس جمهور بشود بی چشم و روها .
- در تمام انواع براندازی نزدیك انتخابات ملت می نشینند میگویند كی رئیس جمهور " نشود " اینجا مش تقی و مش قنبر و مش حسن مینشینند میگویند كی رئیس جمهور " بشود " . این جواد هم خیلی باحاله ها !
- اگر مش تقی و مش قنبر و مش حسن نزدیك انتخابات نمی نشستند بگویند كی رئیس جمهور بشود الآن جواد داشت درباره شان دقیقاً همین حرفهائی را میزد كه همین حالا هم میزند . این جواد فقط یك كمی عینك و ریختش ناجوره وگرنه خودیه !
- چند جور داهاتی داریم : جواد و علی و صادق ، مش تقی و مش قنبر و مش حسن . اولی ها گاوشان را در لاریجان فروختند آمدند گوساله شان رئیس جمهور شد دومی ها گاوشان را هنوز دارند گوساله شان هم الآن دارد همانجاها میچرد .
- این مملكت از بیخ یكی مال پابرهنگان است یكی قوم و خویش همین جواد . مش تقی و مش قنبر و مش حسن خیلی راحت می نشینند میگویند كی رئیس جمهور بشود بعد كه نمیشود جواد و فك و فامیلش ناراحت میشوند .
- در جمهوری اسلامی چند جور صاحبنظر داریم : حاجی آقا ، كربلائی ، مشتی ، جواد . نزدیك انتخابات حاج آقا به كربلائی میگویند چی به چی است مشتی هم حرف بیخود میزند جواد هم كه سر جهازی وسط همه حرفها همیشه هست .
- دموكراسی یعنی همین . نزدیك انتخابات مش تقی و مش قنبر و مش حسن می نشینند میگویند كی رئیس جمهور بشود . اگر نمیشود لابد 63 درصد آدم مشتی دیگر در این مملكت داشتیم و خبر نداشتیم ولی جواد خبر داشت .
- ترتیب انتخاب رئیس جمهور اینجوری است : نزدیك انتخابات جواد به علی میگوید یك قانونهائی بگذارد كه آدم مش تقی و مش قنبر و مش حسن رئیس جمهور نشود وگرنه صادق بندازدشان زندان .
- اینها میروند در و داهات اینهمه سیب زمینی پرتقال خیر میكنند كه مش تقی و مش قنبر و مش حسن بهشان رأی بدهند بعد رأی كه نمیدهند هیچی سیب زمینی باغ جواد اینا را هم كوفت میكنند بی خانواده ها .
*** پنج سوال بنیادی كه دنیا را تكان داد :
سوال : منظور جواد از مش تقی و مش قنبر و مش حسن چی بود ؟
جواب : الدنگ ! "چی" چیه ؟ منظور جواد "كی" بود . ضمناً منظورش هركی بود مش تقی و مش قنبر و مش حسن نبود . اون "چی" خودش فهمید كه یعنی "كی" .
سوال : چرا مش تقی و مش قنبر و مش حسن نزدیك انتخابات نشستند گفتند كی رئیس جمهور بشود ؟
جواب : خب چیكار میكردند بدبختها ؟ اینجا ایران است ملت بیكار كه میشوند می نشینند برای خودشان رئیس جمهور انتخاب میكنند . غلط كرده اند مگه به حرف ملته؟
سوال : مش تقی و مش قنبر و مش حسن بعد از انتخابات چیكار كردند ؟
جواب : بعد از انتخابات بخاطر این حرفهائی كه قبل از انتخابات نشسته زده بودند رفتند زندان الآن وایسانده اند من دیگر نفهمیدم دارند چیكار میكنند . احتمالاً خودشان كاری نمیكنند ولی دارند باهاشان یك كارهائی میكنند بی ادب !
سوال : جواد از كجا فهمید مش تقی و مش قنبر و مش حسن نزدیك انتخابات نشستند گفتند كی رئیس جمهور بشود ؟
جواب : من بهش گفتم ! بی شخصیت یك نگاه به نمره عینك جواد بكن بعد از این سوالها بپرس . بیخودی كه لنز شماره بیست و پنج وصل نكرده به آن دسته عینك . خب باهاش همین چیزها را می بیند .
سوال : جواد با عینك نمره بیست و پنجی كه دارد دیگه چی ها می بیند ؟
جواب : میگیرم میزنمتا !