بلاگر فارسی

برچسب‌ها: 2 نظرات
قصد بر مقایسه و قیاس هنری استاد شجریان با دیگر عزیزانی که دستی بر هنر دارند نیست
ولی چیزی که بسیار سوال برانگیز است قدرت بیان و ابراز نظر استاد شجریان با دیگران است
از سالهای دور که با هنر استاد شجریان آشنایی دارم کارهای استاد رو نوعی همسویی با ارا و نظرات مردم دیدم
چه اون زمانی که به مخالفت روند هنر در جامعه کارهای هنری خود رو توقف کرد چه زمانی که با همکاری بااستاد لطفی به خلق آثاری چون سپیده با رخداد 1357 همسویی کرد و چه در دوران خفقان بعد از انقلاب با آثاری چون بیداد مخالفت های خودشون رو ابراز کردند
و در این اخر هم با مخالفت با پخش اثار هنری خودشون درصدا و سیمای جمهوری ضرغامی رهبری نظام رو به چالش کشاند تا حدی که در ابتدا قصد کردند که رینای استاد رو پخش نکنند و در اخرمجبور شدند به رای و نظر مردم گردند بگذارند یادمون نرفته که در روزنامه کیهان شریعتی که بوق خبری و مرکز طراحی استراتیژیک ولایت محوران میباشد تیغ ستیزه جویی خود را به سوی استاد گرفته بود و حالا هم که اجرای کنسرت های استاد شجریان در اروپا بر آن است که صدای مظلومیت و داد خواهی مردم ایران روبه گوش جهانیان برساند
حالا این سوال مطرح است نقش دیگر هنر مندان در این زمان چیست هنرمندانی که به لطف نظر مردم ایران نقش گرفتند سکوت اینان چه پیامی خواهد داشت
آیا با روند کنونی موافق هستند؟ از فردای خود میترسند؟ خیلی از این عزیزان در خیلی موارد چه از نظر هنری و چه از نظر محبوبیت در بین اقشار خود را همسنگ با استاد شجریان میدانند . حالا چی؟ایا میتوانند به وظیفه خود عمل کنند
در هر صورت از عزیزانی چون علی رضا افتخاری استاد ناظری و استاد سراج و باقی عزیزان توقع بیشتری داریم
چرا که همسویی این عزیزان با صدا و سیمای جمهوری ضرغامی رهبری در فردای نه چندان دور جز خجالت و سرافکندگی برای این عزیزان نخواهد داشت
در حسن ختام نظر شما رو به شعر استاد فقید فریدون مشیری که به تازگی استاد شجریان با تصنیفی زیبا بر این اثر ساخته اند جلب میکنم با ارزوی فردایی سبز بر خاک سیاه و سرخ این وطن


تفنگت را زمین بگذار

که من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجار
تفنگِ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کن
ندارم جز زبانِ دل -دلی لبریزِ مهر تو-
تو ای با دوستی دشمن.

زبان آتش و آهن
زبان خشم و خونریزی ست
زبان قهر چنگیزی ست
بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن، شاید
فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید.

برادر! گر که می خوانی مرا، بنشین برادروار
تفنگت را زمین بگذار
تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو
این دیو انسان کش برون آید.

تو از آیین انسانی چه می دانی؟
اگر جان را خدا داده ست
چرا باید تو بستانی؟
چرا باید که با یک لحظه غفلت، این برادر را
به خاک و خون بغلطانی؟

گرفتم در همه احوال حق گویی و حق جویی
و حق با توست
ولی حق را -برادر جان-
به زور این زبان نافهم آتشبار
نباید جست...

اگر این بار شد وجدان خواب آلوده ات بیدار
تفنگت را زمین بگذار...


این مطلب را به اشتراک بکذارید

RSS Digg Twitter StumbleUpon Delicious Technorati

2 نظرات برای “چرا استاد شجریان میتواند ولی اساتید دیگر نمیتوانند”

۱۵ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۹:۵۰

با درود
به نكته مهمي اشاره كرديد
در اين بين هنرمندان جوان كارهاي مهمي انجام داده اند
در بين اساتيد هم پور ناظري ها تور اروپايي خود را به نام " براي ايران " اجرا خواهند كرد
از آقاي افتخاري كه توقعي ندارم. ايشان به همكاري با صداو سيماي اينها افتخار ميكند.و ....( در وبلاگم بخوانيد)
در مورد اساتيد ديگر نميدان سكوت چرا ؟!
در اين برهه از زمان سكوت ديگر جايز نيست.

سبز باشيد و سپاس از حضور سبزتون

۱۵ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۲۰:۳۶

زیبا بود...صد در صد همین طور است..قرار نیست هر کسی که سر بتراشد قلندری داند و شجریان بودن را

بیان دیدگاه خود در کادر زیر

طراحی شده توسط زنورس | تبدیل شده توسط قالبهای پلاس