بیانیه خواهر شهیدان حمید و مهدی باکری
زهرا باکری خواهر شهیدان مهدی و حمید باکری در واکنش به تداوم بی حرمتی های برخی محافل صاحب قدرت به همسران «باکری ها» بیانیه شدیداللحنی صادر کرده و در یکی از مهم ترین فرازهای آن، هجمه اخیر برخی سایت ها و محافل تندرو به همسران این سرداران شهید را تقبیح کرد.
به گزارش اعتماد وی نوشته است:
«در مورد همسران برادرانم جملات نامربوطی شنیده ام. شما اگر ذره یی شرم از مقام و خون شهید داشتید امروز این بی حرمتی ها را به همسران شهدا نمی کردید، کسانی که تا قبل از این بی عدالتی اخیر، با چنگ و دندان از این حکومت حمایت کرده اند. چطور یک شبه مستحق این همه توهین شده اند؟ آنها شب ها در خفا برای همسران خود گریسته اند تا کسی اشک های آنان را نبیند تا مثل حضرت زینب محکم و استوار باشند، آن وقت شما تازه به دوران رسیده ها که باکری را نمی شناسید، می گویید همسران شان دیگر باکری نیستند؟، شما که هستید که چنین حقی به خود می دهید؟» به گزارش سایت خبری آینده، در بخش هایی از این بیانیه آمده است؛ بنده حقیر خواهر سه شهید هستم، در زمان رژیم شاهنشاهی برادر بزرگم شهید و برادر دیگرم به حبس ابد محکوم شد. دو برادر دیگرم نیز در حکومت جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند. 30 سال از عمرم را در حکومت ستم شاهی سپری کردم... برادرم مهدی باکری به دنبال برقراری حکومت عدل علی بود. شب هایی که شبنامه و اعلامیه به خانه می آورد تا به همراه دیگر برادران و خواهران مان در خانه های اطراف پخش کنیم، به من می گفت؛ خواهر من، حکومت عدل علی در ایران حاکم خواهد شد. تو دیگر نگران گرسنه خوابیدن بنده های خدا نخواهی بود. دیگر همسایه بی خبر از همسایه اش نخواهد خوابید و... هیهات که برادرانم و هزاران شهید دیگر با این آرزوها از همه چیز و همه کس خود گذشتند... و امروز عده یی که از گذشتگان عبرت نمی گیرند با قدرت به آنها اجازه نمی دهند که به خود آیند. با سوء استفاده از نام اسلام و شهدا با مردم هموطن شان چه می کنند؟ این بیانیه می افزاید؛ برادران من مهدی و حمید عاشق همسران و خانواده خود بودند. وقتی حمید به خانه می رسید، احسان از شانه های پدرش پایین نمی آمد. هرگاه مهدی از جبهه باز می گشت، ساعت ها با خواهرزاده های خود بازی می کرد. اما با وجود این علاقه آنها عشقی والاتر به خدا، میهن و اسلام واقعی داشتند که تمام عشق ها را تحت الشعاع قرار داد و باعث شد آنها از تمامی لذات دنیا دست بکشند... در ادامه این بیانیه آمده است؛ من به عنوان بزرگ خانواده باکری به همسران برادرانم افتخار می کنم، همسر مهدی با خواهش خانواده باکری با فردی که ارزش و حرمت شهید را می داند، ازدواج کرده است.
ایشان از ابتدای ازدواج شان عکس مهدی را به دیوار خانه شان آویخته اند و با فرزندان شان در مورد عمو مهدی حرف می زنند و فرزندان شان از زمان تولد، مهدی را به عنوان عمو و انسانی والا شناخته اند. آن وقت شما می گویید چرا اسم باکری را دارند؟، بیانیه زهرا باکری در ادامه چنین آورده است؛ بعد از مراسم چهلم مهدی و حمید من به عنوان بزرگ خانواده، به هر دوی آنها گفتم ازدواج کنند و این چیزی جز فرمان خدا نبود. همسر حمید با داشتن دو فرزند، جوانی و همه چیزش را صرف تربیت آنها کرد و خدا می داند چه فشارهایی را به تنهایی به جان خرید تا فرزندانی صالح تربیت کند. فرزندان پاکی که شما از تهمت زدن به آنها هم ابایی ندارید. همسران برادرانم به حرمت زندگی کوتاهی که با برادرانم داشته اند نور چشم خانواده باکری هستند و خواهند ماند. خاتمه این بیانیه اعتراضی به این شکل است؛
خوشحالیم که خانواده ما بدهی به نظام جمهوری اسلامی ندارد، نه از حکومت کمکی دریافت کرده ایم و نه به موقعیتی چشم داشته ایم، نه سهم خواهی کرده ایم و نه سهمی خواهیم خواست. من وظیفه خود می دانستم این نامه را برای شادی روح شهیدانم بنویسم. باشد که برای آنها که آخرت را فراموش کرده و به خاطر قدرت کثیف مادی چشم به حقایق بسته اند نیز تذکری باشد تا بندگی خدا بکنند و نه برده بنده خدا باشند.
به گزارش اعتماد وی نوشته است:
«در مورد همسران برادرانم جملات نامربوطی شنیده ام. شما اگر ذره یی شرم از مقام و خون شهید داشتید امروز این بی حرمتی ها را به همسران شهدا نمی کردید، کسانی که تا قبل از این بی عدالتی اخیر، با چنگ و دندان از این حکومت حمایت کرده اند. چطور یک شبه مستحق این همه توهین شده اند؟ آنها شب ها در خفا برای همسران خود گریسته اند تا کسی اشک های آنان را نبیند تا مثل حضرت زینب محکم و استوار باشند، آن وقت شما تازه به دوران رسیده ها که باکری را نمی شناسید، می گویید همسران شان دیگر باکری نیستند؟، شما که هستید که چنین حقی به خود می دهید؟» به گزارش سایت خبری آینده، در بخش هایی از این بیانیه آمده است؛ بنده حقیر خواهر سه شهید هستم، در زمان رژیم شاهنشاهی برادر بزرگم شهید و برادر دیگرم به حبس ابد محکوم شد. دو برادر دیگرم نیز در حکومت جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند. 30 سال از عمرم را در حکومت ستم شاهی سپری کردم... برادرم مهدی باکری به دنبال برقراری حکومت عدل علی بود. شب هایی که شبنامه و اعلامیه به خانه می آورد تا به همراه دیگر برادران و خواهران مان در خانه های اطراف پخش کنیم، به من می گفت؛ خواهر من، حکومت عدل علی در ایران حاکم خواهد شد. تو دیگر نگران گرسنه خوابیدن بنده های خدا نخواهی بود. دیگر همسایه بی خبر از همسایه اش نخواهد خوابید و... هیهات که برادرانم و هزاران شهید دیگر با این آرزوها از همه چیز و همه کس خود گذشتند... و امروز عده یی که از گذشتگان عبرت نمی گیرند با قدرت به آنها اجازه نمی دهند که به خود آیند. با سوء استفاده از نام اسلام و شهدا با مردم هموطن شان چه می کنند؟ این بیانیه می افزاید؛ برادران من مهدی و حمید عاشق همسران و خانواده خود بودند. وقتی حمید به خانه می رسید، احسان از شانه های پدرش پایین نمی آمد. هرگاه مهدی از جبهه باز می گشت، ساعت ها با خواهرزاده های خود بازی می کرد. اما با وجود این علاقه آنها عشقی والاتر به خدا، میهن و اسلام واقعی داشتند که تمام عشق ها را تحت الشعاع قرار داد و باعث شد آنها از تمامی لذات دنیا دست بکشند... در ادامه این بیانیه آمده است؛ من به عنوان بزرگ خانواده باکری به همسران برادرانم افتخار می کنم، همسر مهدی با خواهش خانواده باکری با فردی که ارزش و حرمت شهید را می داند، ازدواج کرده است.
ایشان از ابتدای ازدواج شان عکس مهدی را به دیوار خانه شان آویخته اند و با فرزندان شان در مورد عمو مهدی حرف می زنند و فرزندان شان از زمان تولد، مهدی را به عنوان عمو و انسانی والا شناخته اند. آن وقت شما می گویید چرا اسم باکری را دارند؟، بیانیه زهرا باکری در ادامه چنین آورده است؛ بعد از مراسم چهلم مهدی و حمید من به عنوان بزرگ خانواده، به هر دوی آنها گفتم ازدواج کنند و این چیزی جز فرمان خدا نبود. همسر حمید با داشتن دو فرزند، جوانی و همه چیزش را صرف تربیت آنها کرد و خدا می داند چه فشارهایی را به تنهایی به جان خرید تا فرزندانی صالح تربیت کند. فرزندان پاکی که شما از تهمت زدن به آنها هم ابایی ندارید. همسران برادرانم به حرمت زندگی کوتاهی که با برادرانم داشته اند نور چشم خانواده باکری هستند و خواهند ماند. خاتمه این بیانیه اعتراضی به این شکل است؛
خوشحالیم که خانواده ما بدهی به نظام جمهوری اسلامی ندارد، نه از حکومت کمکی دریافت کرده ایم و نه به موقعیتی چشم داشته ایم، نه سهم خواهی کرده ایم و نه سهمی خواهیم خواست. من وظیفه خود می دانستم این نامه را برای شادی روح شهیدانم بنویسم. باشد که برای آنها که آخرت را فراموش کرده و به خاطر قدرت کثیف مادی چشم به حقایق بسته اند نیز تذکری باشد تا بندگی خدا بکنند و نه برده بنده خدا باشند.