ملاقات كمیته ویژه مجلس با آقای كروبی دو اثر مفید داشته است:
1- آقای كروبی گفته است من نگفته ام كه این گزارشاتی كه به من داده شده صد درصد درست است . به گزارش كمیته توجه فرمایید :
جلالی تصریح کرد: در ادامه این دیدار اعضای کمیته از آقای کروبی پرسیدند که آیا شما در مورد آزار جنسی بازداشت شدگانی که مورد آزار جنسی قرارگرفته اند به قطعیت رسیده اید؟ ایشان تاکید کرد که هنوز درباره این موضوع به قطعیت نرسیده و این مطلب را در نامه ای که به آیت الله هاشمی رفسنجانی نوشته است، درج نموده است.
وی با بیان اینکه کروبی دلیل نوشتن نامه به آیت الله هاشمی رفسنجانی را متعلق دانستن خود به نظام و نگرانی و دغدغه درباره موضوعات مطرح شده دانسته است، گفت: آقای کروبی خواستار این بود تا موضوعات مطرح شده پیگیری و بررسی شود تا صحت و سقم آن مشخص گردد.
2- فایده دیگر این ملاقات این بود كه كمیته مجلس به این نتیجه رسیده است كه به این نوع گزارشات باید سریعا رسیدگی شود:
جلالی اضافه کرد: معتقدیم باید با سرعت به این موضوعات رسیدگی شود و هرچه بیشتر درباره رسیدگی به چنین مسائلی تاخیر داشته باشیم فضا برای ایجاد حملات روانی علیه نظام بیشتر خواهد شد. بنابراین یکی از نکته های مورد نظر ما این است که با سرعت هر چه بیشتر درباره این گونه مسائل عمل کنیم.
مشاهده می كنید كه تعامل از سوی دو طرف هم واقعیت را مشخص كرده یعنی صحت و سقم این گزارشات برای خود آقای كروبی هم مشخص نیست و هم ضرورت رسیدگی به این نوع مسائل را بالا برده است. به طوریكه اعضای كمیته مجلس مصمم هستند كه به این نوع مسائل سریعتر رسیدگی كنند.
اگر چنین فضایی در همان ابتدای انتشار نامه بوجود می آمد - هر چند كه من معتقد بودم نیاز به علنی كردن چنین نامه ای از سوی اقای كروبی نبود - آیا این همه سئوال و ابهام و نگرانی در داخل كشور و آن همه سوء استفاده دشمنان ایران در خارج بوجود می آمد؟ در همه نظامات دنیا تخلافاتی صورت می گیرد مهم این است كه ابتدا صحت آن تخلفات روشن شود و سپس با متخلفین برخورد شود و اگر همین روش در رابطه با این ادعاها هم صورت بگیرد كسی نمی تواند سوء استفاده تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی داشته باشد.
سئوال این است كه چرا این نوع اقدامات و تعاملات در بین فعالان سیاسی و دولتمردان بیشتر نمی شود و سیاستمداران ایران با یكدیگر حالت قهر و دعوا دارند. چرا حوزه رقابت و همكاری هنوز در ایران كاملا تفكیك و تقویت نشده است و روحیه خود محوری و فردگرایی در ایران از شدت بالایی برخوردار است و ملت ایران و نظام اسلامی چه مقدار باید هزینه این رفتارها را بپردازد؟
آیا كشور بزرگی مثل ایران را می توان بدون همكاری و تعامل و تفاهم در كنار رقابت و دموكراسی پیش برد؟ تا چه زمان ملت ایران باید شاهد نبرد قهرمانان خود با یكدیگر باشد؟
ولی نباید همه مشكلات را از ناحیه فعالان و دولتمردان دانست بلكه محیط فرهنگی جامعه ایران هم یك محیط احساسی و عاطفی است كه این نوع رفتارها را در جامعه تشویق می كند. در حقیقت این تماشاگران هستند كه به این قدرت نمایی ها دامن می زنند.
در صحنه انتخابات احساسات شدیدی از سوی هواداران نامزدهای انتخابات صورت می گرفت، حتی در مواردی شنیده می شد كه می گفتند ما فرد اصلح را فلانی می دانیم ولی به دیگری رای می دهیم و در مقابل اینكه چرا؟ می گفتند چون نمی خواهیم دیگری (نفرسوم) رای بیاورد.
اما دستهای مرموزی هم در پشت دو عامل فوق یعنی روحیه تكروی و محیط احساسی سیاست وجود دارد كه خواهان تعامل و تفاهم فعالان سیاسی و دولتمردان ایران نیست. مثلا پس از ملاقات كمیته مجلس با آقای كروبی كسی با این كمیته تماس گرفته است كه چرا با ایشان ملاقات كرده اند ؟یا طی ماه گذشته بارها موقعیتهایی فراهم شده كه آقایان میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی و یا كروبی با رهبری و یا نهادهای حكومتی وارد تعامل و گفتگوی موثر بشوند ولی درست در دقایق آخر این تعاملات بهم خورده است. یا از سوی نهادهای حكومتی و یا از سوی اطرافیان فعالان سیاسی اخبار و تحلیل هایی به آنها می دادند كه از شكل گیری این تعامل جلوگیری می شد. نمونه آن تعامل بین میرحسین موسوی و شورای نگهبان كه در آخرین لحظات بهم خورد و مسیر قانونی برای رسیدگی به شكایات و اعتراضات طی نشد و اعتراضات خیابانی باقی ماند.
این نوع مسائل نشان می دهد كه ما باید :
ظرفیتهای فرهنگی را در حوزه سیاسی بالا ببریم تا از تكروی در نخبگان پرهیز شود و عقلانیت جمعی بجای عقلانیت فردی در سیاست و اداره كشور حاكم شود. از طرف دیگر محیط احساسی جامعه به سوی یك محیط عقلانی سوق داده شود. در اینجا به یاد توصیه حكیمانه حضرت آیت الله العظمی سیستانی در نجف اشرف در سفر اسفند ماه گذشته به جناب آقای هاشمی رفسنجانی در باب اختلافات سیاسی و فكری می افتم كه فرمودند شما از دوران احساسات عبور كرده اید و وارد دوره عقلانیت شده اید. من می خواهم به توصیه معظم له این نكته را اضافه كنم كه دوره عقلانیت در ایران را باید با كمك خرد جمعی پیش برد و البته زمینه و مقدمه لازم آن تقویت اخلاق درسیاست وگذشت و فداكاری و متانت و تواضع است. امید است كه حداقل دستاورد حوادث اخیر روی اوری همه به عقلانیت جمعی واخلاق وبرادری درسیاست باشد.
سخن آخر :
شایسته است فعالان سیاسی و نهادهای حكومتی ظرفیت سیاسی بیشتری پیدا كنند تا اخبار و تحلیلهای درست یا نادرست ( خودی و غیر خودی )را تشخیص دهند ای بسا مشاور و یا دوستی برای دلسوزی، خبر و تحلیلی را نا اگاهانه به مسئول حكومتی و یا فعالان سیاسی منتقل كند كه درست نباشد. ولی آن فرد بر اساس آن خبر و تحلیل اقداماتی را انجام دهد كه بعدها معلوم شود درست نبوده است . اینكه فكر شود عوامل نفوذی تنها در فعالان سیاسی است اشتباه است. حداقل در ایران تجربه نشان داده است كه عوامل نفوذی هم در نهادهای حكومتی هستند و هم در فعالان سیاسی و همه باید مواظب اخبار و تحلیلهای درست از نادرست باشند.