بسم الله الرحمن الرحيم
( انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب )
حضور محترم برادران و خواهران عزيز، روشنفكران و نخبگان محترم
پس از سلام و تحيت ; در رابطه با نامه ارسالى مورخ 1/6/88 آن عزيزان ، ضمن قدردانى و ارج نهادن به ايثارگرى و شهامت و پايدارى شما و ملت بزرگوار و عزيز ايران ، معروض میدارم كه اينجانب بارها تذكرات و پيشنهادهايى را براى بيرون رفتن از اين بحران ويرانگر ارائه نموده ام ، ولى ظاهرا حضرات براى رسيدن به مقاصد دنيوى خويش چنان چشم و گوش و دل بر حقايق بسته اند كه نه مِبينند و نه مِشنوند، ولى از آنجا كه هنوز مبارزات با رژيم گذشته در اذهان بسيارى از افراد زنده است و در ميان سردمداران حكومتى بعضا كسانى هستند كه خود طعم شكنجه و زندان و... را چشيده اند اينجانب هنوز نا اميد نيستم و اميدوارم تا كاملا دير نشده مسئولين امر به خود آيند و بيش از اين وجهه نظام جمهورى اسلامى را در بين توده هاى زجر كشيده و سيلى خورده ايران و در سطح جهانى خدشه دار نكنند و موجب سقوط خود و نظام نگردند.
دين اسلام ، دين كامل الهى است و در آن آزادى عقيده و بيان چنان روشن و واضح است كه قرآن كريم در مورد اصل پذيرش دين مى فرمايد: ( لا اكراه فى الدين ) يعنى زور و اجبارى در پذيرش دين نيست ; و بايد پذيرفتن اصول دين با استدلال و برهان باشد. و سيره و روش رسول خدا(ص ) و ائمه معصومين (ع ) نيز اين گونه بوده كه مردم در كمال آزادى و بدون لكنت زبان و بدون هيچگونه ترس و واهمه اى درباره مسائل انتقاد و اظهارنظر نمايند. بزرگترين ستم و ظلم به اسلام عزيز رفتار مستبدانه با مردم تحت عنوان حكومت دينى و اسلامى است .
اميدوارم مسئولين امر از اين راه انحرافى كه در پيش گرفته اند دست برداشته و حقوق از دست رفته مردم را استيفا نمايند، خسارات را جبران نموده و بى گناهان را بيش از اين در زندان نگه ندارند، و با پايان دادن به سناريوهاى نمايشى دادگاهها و پخش اعترافات آنچنانى بيش از اين قضاء اسلامى را مسخره نكنند; و يا لااقل شجاعت اين را داشته باشند كه اعلام كنند اين حكومت نه جمهورى است و نه اسلامى و هيچ كس هم حق اعتراض و اظهارنظر و انتقاد ندارد.
اميدوارم خداوند كريم در اين ماه مبارك رمضان همه ما را از كجروى ها باز داشته و مشمول هدايت هاى مستمر خويش قرار دهد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته .
4 شهريور ماه 1388
قم المقدسة - حسينعلى منتظرى
منبع: سایت دفتر آیت الله العظمی منتظری
بلاگر فارسی
احمد جنتی: قبرهای ِ بی نام و نشان در قطعه ی 302 بهشت زهرا متعلق به سربازان گمنام امام زمان می باشد
وی ادامه داد: این افراد در طول حیات خویش همواره به صورت گمنام به اسلام و نظام خدمت می کردند و در وصیت نامه ی همگی نیز نوشته شده است که پس از مرگ به صورت گمنام دفن شوند.
وی همچنین افزود: تمامی این سربازان گمنام در وقایع اخیر انتخابات کشور به دست اغتشاش گران به شهادت رسیده اند و ما نیز بر طبق وصیت آن عزیزان عمل کرده و آنان را به صورت گمنام دفن کردیم.
گفته میشود پیکرهای مطهر نه بسیجی معروف که همواره از شهادت آنان سخن گفته میشود اما اسامی آن ها اعلام نمی شود نیز در این قطعه به خاک سپرده شده اند.شبکه جنبش راه سبز(جرس):بزرگ ترین معامله تاریخ بورس كشور در 18 شهریور برگزار می شود و بنیاد تعاون سپاه پاسداران قصد دارد دراین معامله بزرگ با تشکیل کنسرسیومی سهام 50+1 درصدی مخابرات ایران را خریداری کند.
پیشتر نیز 3 بار قرار بود با واگذاری سهام شركت مخابرات ایران در بورس این شرکت بزرگ دولتی به بخش خصوصی واگذار شود اما هر بار به بهانه ای عرضه سهام مخابرات در بورس به تعویق افتاد.
معاون واگذاری و امور حقوقی سازمان خصوصی سازی یكسال پس از به تعویق افتادن سهام مخابرات اعلام کرده که زمان قطعی واگذاری سهام مخابرات در بورس 18 شهریور است و با واگذاری سهام شرکت مخابرات ایران همه بخش های آن از تلفن ثابت، موبایل(اپراتوراول)، ارتباطات دیتا و زیرساختهای آن از انحصار بخش دولتی خارج و به بخش خصوصی منتقل شود.
با این حال به روال واگذاری های مشابه در دولت نهم و به ویژه واگذاری کارخانه هایی چون تراکتورسازی تبریز، این بار هم یکی از موسسات زنجیره ای وابسته به سپاه پاسداران خریدار اصلی سهام این شرکت دولتی خواهد بود.
بنیاد تعاون سپاه پاسداران خر یدار اصلی سهام شرکت مخابرات ایران است.این بنیاد که از جمله ده ها موسسه وابسته به سپاه و خود به تنهایی محموعه ای شرکت ها و موسسات فرعی است که در امور اقتصادی و تجاری فعالیت می کنند، مذاکراتی با شستا و یک شخص حقیقی انجام داده تا با تشکیل کنسرسیومی متشكل از بنیاد تعاون سپاه، شستا(شرکت سرمایه گذاری سازمان تامین اجتماعی) و یك شخص حقیقی خریدار بلوك 50+1 درصدی مخابرات باشند. كه اسم شخص حقیقی که قرار است در این کنسرسیوم حضور داشته باشد اعلام نشده اما روزنامه تهران امروز خبر داده که این شخص حقیقی یك سرمایه گذار چینی است كه به واسطه یك فرد ایرانی قصد دارد با سپاه پاسداران برای خرید سهام اصلی شرکت مخابرات سهیم شود.
در ماه های اخیر قرارگاه خاتم سپاه پاسداران نیز به اتفاق شرکت توسعه سرمایه گذاری، سهام شركت دولتی صدرا که در حوزه نفت و سکوهای نفتی فعالیت می کند را در جریان خصوصی سازی این شرکت از دولت خریدند.
پیشتر نیز موسسه مهر اقتصاد ایرانیان یکی دیگر از موسسات زنجیره ای سپاه پاسداران تنها با پرداخت 45 میلیارد تومان در ابتدا و 132 میلیارد تومان طی اقساط 5 ساله کارخانه تراکتور سازی تبریز را از دولت نهم خرید.
این واگذاری عجیب حتی صدای برخی از متحدان احمدی نژاد را نیز در آورد تاجایی که عشرت شايق نماینده هوادار دولت نهم در همان روزها اعلام کرد «قيمت های در نظر گرفته شده برای دارايی کارخانه تراکتور سازی تبريز طی 30 تا 40 سال گذشته در مقايسه با قيمت امروزی، صدها برابر کمتر است و ارزيابی جديدی هم نشده و برای هيچ کس پوشيده نيست که اين کار حراج دارايی های دولتی است.»
بنیاد تعاون سپاه مجموعه ای از موسسات مختلف اقتصادی و تجاری است که از آن جمله می توان به«شرکت مهندسی افق صابرین»،«موسسه مالي اعتباري انصار»،«موج نصر گستر» و ده ها موسسه و شرکت مشابه نامبرد.این بنیاد نظامی همچنین« 45 درصد سهام گروه بهمن»،« 4 درصد سهام گروه سايپا»، و« 25 درصد سهام پتروشيمي کرمانشاه» را در ماه های اخیر خریداری کرده است.
آيت الله خامنه اي ديروز در ديدار با دانشجويان بسيجي، «هتك آبروي نظام مقابل ملتها» را مسئله اصلي دانست و تلاش كرد اتفاقات كوي دانشگاه يا جنايات در زندان كهريزك را «كوچك نمايي» كند و كم اهميت نشان دهد. ديروز ايشان باز هم به دانشجويان بسيجي «مجوز برخورد» با معترضان در دانشگاهها را داد و مانند خطبه هاي 29 خرداد، با تهديد و هشدار با دانشجويان معترض سخن گفت! با اين همه، بر خلاف سخنان قبلي اش درباره دخالت «انگليس خبيث و نجس! و آمريكا» در اعتراضات بعد از انتخابات، ديروز اعتراف كرد ارتباطي ميان پيش قراولان اعتراضات با كشورهاي خارجي نديده است! و رسما" ادعاي قبلي خود را پس گرفت! آقاي خامنه اي همچنين با «كوچك نمايي» جنايات كهريزك، وعده داد با عوامل آن قتلها و جنايات برخورد خواهد شد. لابد به زودي عده اي «عوامل خودسر!» به ملت معرفي و مثل «تيم ترور حجاريان»، آنها از يك «دخمه» بيرون مي آورند و مثلا" محاكمه مي شوند. اما هيچكدام از اين سخنان، «نگراني عميق» آقاي خامنه اي را پنهان نكرد: هتك آبروي نظام مقابل «ملتها»! و چرا ملتها؟
ظاهرا" «ولي امر مسلمين جهان» فهميده است بعد از كودتا و افشاي جنايات فجيع پس از انتخابات، براي «نظام» نزد ملتهاي مسلمان و عربي و جهانيان ديگر هيچ قداست و آبرويي باقي نمانده است. اما هنوز با فرافكني، قصد دارد آدرس اشتباهي بدهد و ديگران را مقصر اين هتك آبرو معرفي كند.در حالي كه خرد و كلان دريافته اند شخص آيت الله خامنه اي، به عنوان آمر و فرمانده كل قوا، مقصر اصلي تمامي جنايات صورت گرفته در خيابانها و زندانهاست و تنها خود ايشان «مقصر اصلي هتك آبروي نظام» است و بس!
مسئله اي كه آقاي خامنه اي هنوز درنيافته است «ابعاد هولناك» اين جنايتهاي ضدبشري و اهميت آنها براي «ملتهاي جهان» است كه با «كوچك نمايي» و لفاظي هاي هميشگي، نمي تواند روي آنها خاك بپاشد و از حافظه ذهني مردم جهان محوشان نمايد. ايشان نگران «هتك آبروي نظام در بين ملتها» است اما از اين واقعيت روي بر مي گرداند كه خود ايشان و دولت منصوبش و نيروهاي نظامي و شبه نظامي تحت امرش، تنها ظرف همين چندماه، ديگر هيچ آبرويي براي نظام باقي نگذاشته اند و برخي ملتهاي مسلمان كه زماني به ايران به عنوان پايتخت اسلام ناب(!) نگاه مي كردند، امروز از خبر «تجاوز به پسران و دختران زنداني» در زندانهاي ايران اسلامي(!) به خود لرزيده اند و شوكه شده اند. مردم دنيا اكنون فيلمها و خبرهاي جنايتهاي ضدبشري و ضدديني اين نظام برعليه شهروندان بي دفاع خود را ديده اند و آن «حباب تقدس نظام» نزد ملتهاي جهان تركيده است.
گاهي بايد از اين كودتاي اخير، به عنوان يك «عدو» كه «سبب خير» شد، شكرگذاري كرد. اگر كودتاي 23 مرداد رخ نمي داد، آيا پرده هاي واقعيت از چهره حقيقي و اقدامات جنايتكار نظام تحت رهبري آقاي خامنه اي، اين چنين «يكجا» برداشته مي شد؟ اگر مقام معظم رهبري اندكي تدبير و عقلانيت و امانتداري و عدالت داشت و به «رأي مردم» گردن گذاشته بود و مهندس موسوي رئيس جمهور مي شد، آيا راز سالها جنايات مقام عظماي ولايت و اقليت حاكم وابسته به ايشان «نزد ملتها» فاش مي شد؟ ترديد نكنيد اين لطف خدا بود كه كودتا و جنايات بعدي رخ دهد تا آبروي افراد پاكدامني مانند موسوي و كروبي و خاتمي و ساير اصلاح طلبان، دوباره بري «حفظ آبروي اين نظام» خرج نشود.«و عَسي ان تكرهوا شيئا" و هو خير لكم!»( اي بسا چيز ناخوشايندي، باعث خير تو باشد!)
سالهاي سال مردمي كه عزيزانشان در زندان سال 67 اعدام شدند و اجسادشان شبانه در گورستان «خاوران» دفن شده بودند، نتوانستند «ملتهاي جهان» را به حقيقت جنايات سال 1367 در زندانها مجاب كنند و واقعيت «آبروي نظام» را نزد ملتها افشا كنند. اما دفن شبانه اجساد منجمد شده تعدادي از قربانيان جنايات اخير در بهشت زهرا، به لطف رسانه هاي جهاني و اينترنت، ناگهان تمامي اذهان جهاني را متوجه خود كرد و به حيرت انداخت و حقانيت ادعاي خانواده هاي كشته شدگان سال 67 را «به ملتها» اثبات نمود. آنچه باعث خوف آقاي خامنه اي شده، هتك آبروي نظام ولايي او «نزد ملتهاست» وگرنه دولتها هيچ اعتقادي به حقانيت اين نظام ندارند (به همين دليل زير بار اتمي شدن ايران نمي روند) و شهروندان ايراني هم كه سالهاست از عمق بسياري از جنايات نظام باخبر هستند.
در كشوري كه داعيه دار پرچمداري اسلام ناب محمدي است و مدعي بود تحت امر «ولايت فقيه مجتهد و عادل و جامع الشرايط» اداره مي شود و زمينه ساز ظهور حضرت صاحب الزمان است، به پسران و دختران اين مردم «تجـــاوز» شده است! فقط به صرف اعتراض به تقلب انتخاباتي كه آن تقلبها و كودتا هم با دستور و حمايت همه جانبه رهبري انجام شد. به زندانيان بي دفاع در زندانها با «شيشه نوشابه»، با «باتوم» و توسط عده اي از مأموران كثيف ايراني و لبناني تبار، «تجاوز جنسي» صورت گرفت و همگي بر مبناي همان دستور «برخورد بيرحمانه» آقاي خامنه اي انجام شد. آبروي نظام ولايي در كل جهان اسلام بر باد رفت و يكباره آن هاله تقدس تصنعي نظام نابود شد. آيا اين چيزي جز وعده الهي است كه ظالمان را بدست خودشان بي آبرو و نابود مي سازد؟ چرا ايشان خود را به نفهميدن مي زند؟ و چرا بدنبال مقصر ديگري غير از خود مي گردد؟ چه كسي در خطبه هاي نمازجمعه 29 خرداد، دستور برخورد با معترضان را صادر كرد؟ و امروز چه كسي غير از آقاي خامنه اي مسئول «بي آبرويي نظام» نزد ملتها و دولتهاي جهان است؟
در انتخابات اخير دنيا و همه «ملتها» ديدند و شنيدند كه «ولي فقيه عادل»(!) چه بي عدالتي ها و تقلبها و خيانتهايي به آراء مردم كرد و آقاي خامنه اي چگونه بيرحمانه دستور برخورد با معترضان را صادر نمود. ملتها ديدند دختر معصومي را كه با شليك مستقيم بسيجيان، بر زمين افتاد و جان داد. و ديدند بسيجياني را كه از پشت بامها با نهايت خشم، مردم بي دفاع را به رگبار مسلسل مي بستند. و ديدند اجساد قربانيان را كه در قبال دريافت پول و به شرط عدم برگزاري مراسم ترحيم به خانواده هاي سوگوارشان تحويل مي دادند. و ديدند دفن شبانه قربانيان را و... اما افشاي خبر تجاوزهاي جنسي در زندانها و بخصوص كمپ «آشويتس ايران» كهريزك، ته مانده آبروي نظام را نزد همه ملتهاي جهان برد. اين جنايات هم به لطف همين كودتا از پرده بيرون افتاد و «عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد!» افشاي اين اعمال ضدبشري و كثيف در «ام القراي اسلام!» ساير جنايتهاي دوران رهبري آيت الله خامنه اي را «يكجا» عيان نمود. در اين نظام اسلامي(!) به دستور شخص رهبري و عوامل منصوبش مانند احمد خاتمي و احمد جنتي، «برخورد بيرحمانه» و كشتار مردم و دستگيريهاي جمعي معترضان و جنايت تاريخي «تجاوزهاي جنسي» به پسران و دختران در زندانها رخ داد. مسئول هتك آبروي نظام و رهبري، شخص آيت الله خامنه اي است. نكته مضحك اينجاست براي بررسي اين تجاوزها، از يك «قرباني تجاوز جنسي» در كمپ كهريزك پرسيده اند: «ميزان دخول آلت مأموران» چقدر بوده؟ و آيا مأمور مربوطه به مرحله «انزال» و ارضاي كامل رسيده يا خير؟ و قاضي ادعا مي كند بر اساس «اصول شرعيه!» بايد ميزان و انزال معين و اثبات باشد تا «تجاوز» از لحاظ شرعي اثبات شود!
آقاي خامنه اي به عنوان يك «فقيه عادل جامع الشرايط» آيا نمي داند كه به برخي از زندانيان با شيشه نوشابه و يا باتوم و لوله و حتي با شلنگ تجاوز شده، كه نه «ميزان دخول»(!) آنها مشخص است و نه قابليت ارضاء و انزال دارند؟! آيا تضميني براي قربانيان هست كه جراحتهاي شديد خود را به كساني نشان بدهند كه به فكر «ميزان دخول» هستند و مي خواهند با اين روشها، اصل جنايت را كمتان كنند؟ حالا «تعارض» را ببينيد! در همين كشور اسلامي، يك زن را به صرف حضور در خانه يا بستر يك مرد نامحرم، مستوجب «سنگسار» مي دانند و قاضي، مطلقا" كاري به «ميزان دخول آلت» يا «ارضاي مرد» ندارد و هرگونه سئوالي را در اين باره «وارد» نمي داند! صرف «هم بستري» حتي اگر هيچ عملي هم رخ نداده باشد، براي صدور حكم ضدبشري «سنگسار» كافي است تا زن و مرد بدبخت را تا گردن زير خاك فرو كنند و با سنگ ريزه آنقدر بر سرشان بكوبند تا بميرند!
اكنون ملتهاي اسلامي كه آقاي خامنه اي در آرزوي «زعامت» آنها بود، ديگر ذرّه اي به عدالت، ايمان، پاكي و خلوص ايشان به عنوان «ولي امر مسلمين» اعتقادي ندارند و براي همين ايشان چنين از هتك آبروي نظام (نظام يعني خود ايشان) نزد ملتها خشمگين شده است. آقاي خامنه اي كه رؤياي زعامت مسلمانان جهان را در سر دارد، به خوبي مي داند سالهاست نزد «دولتهاي اسلامي» آبرويي براي نظام باقي نگذاشته است و به اين دل خوش كرده بود كه با اختلاف افكني بي دولتها و ملتهاي مسلمان، زعيم و «ولي امر ملتهاي مسلمان» شود. غافل از اينكه جنايتهاي نظام تحت رهبري ايشان، چنان «يكباره و يكجا» از پرده بيرون افتاده كه حتي نزد قشر ناآگاه جامعه خودمان هم آبرويي براي نظام و شخص رهبري باقي نمانده است. بي اعتقادي به عدالت و ايمان آقاي خامنه اي در ميان مردم كشور خودمان هم به وضوح چندين برابر قبل شده است. مقام معظم رهبري اين واقعيت را در «اعلام شروع ماه رمضان» و «بي اقبالي» مسلمانان كشورها به رساله هاي عمليه ايشان به روشني ديده و تازه متوجه شده كه چه هزينه هاي كلاني كه براي رياست جمهوري احمدي نژاد و كودتاي ننگين 23 خرداد پرداخته است.براي همين، تازه نگران «هتك آبروي نظام(بخوانيد خودش) نزد ملتها» شده است.
اينها نشان مي دهد عمر حقيقي اين نظام به آخر رسيده و فقط از لحاظ «اسمي» پابرجاست. اين تجاوزهاي كثيف، باعث شد «تقدس» نظام اسلامي در ميان مسلمانان و ساير ملتهاي جهان از بين برود و مسئولان فاسد نظام اسلامي ايران، ديگر نتوانند نزد كشورهاي مسلمان، خود را «كاسه داغتر از آش» و «كاتوليك تر از پاپ» بنمايند و اينجا و آنجا به بهانه دفاع از مسلمانان مظلوم جهان، دست به ماجراجوئي و ايجاد اغتشاش و جنگ افروزي بزنند!
آقای سارکوزی همچنين تاکيد کرد: در صورت سرپيچی ايران از درخواست قدرت های جهانی برای توقف فعاليت غنی سازی اورانيوم، فرانسه از تحريم های تازه و قدرت بيشتر برای بازرسان آژانس بين المللی انرژی اتمی حمايت خواهد کرد.
نيکلا سارکوزی در سخنرانی خود با اشاره به حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری ايران گفت: «اينان همان رهبرانی هستند که به ما می گويند: برنامه هسته ای ما صلح آميز است و انتخابات سالم برگزارشد. رک و پوست کنده، چه کسی حرف آنها را باور می کند؟»
انتخابات رياست جمهوری ايران در ۲۲ خردادماه سال جاری برگزار شد و در واکنش به نتايج اين انتخابات، تهران و برخی شهر های ايران شاهد تظاهرات گسترده معترضان بود.
هشدار براون
نيکلا سارکوزی در حالی از تحريم تازه عليه تهران سخن گفته است که روز گذشته گوردون براون، نخست وزير بريتانيا، و بنيامين نتانياهو، نخست وزير اسرائيل، نیز از احتمال تشديد تحريم عليه ايران در صورت تداوم «همکاری نکردن» اين کشور با جامعه بين المللی خبر داده بودند.
نخست وزير بريتانيا روز سه شنبه در یک کنفرانس خبری با آقای نتانياهو گفت: «اگر بی درنگ پيشرفتی (در مذاکرات) حاصل نشود، جهان بايد تحريم هايی عليه ايران به مثابه يک اولويت در نظر بگيرد.»
پيشتر باراک اوباما، رييس جمهوری آمريکا، به ايران تا ماه سپتامبر فرصت داده بود تا به پيشنهاد گروه ۱+۵ برای مذاکره پاسخ مثبت بدهد.
در همین زمینه قرار است که نمایندگان گروه ۱+۵ روز دوم سپتامبر (یازدهم شهریور) برای مذاکره درباره اقدامات آتی در قبال ایران تشکیل جلسه بدهند.
آمريکا، بريتانيا، فرانسه، چين و روسيه همراه با آلمان، کشورهای موسوم به گروه ۱+۵، می کوشند تا از طريق سياست های تشويق و تنبيهی ايران را ترغيب کنند تا فعاليت های مربوط به غنی سازی اورانيوم را متوقف کند.
در همين راستا، شورای امنيت سازمان ملل متحد تاکنون سه قطعنامه تحريمی عليه ايران تصويب کرده است.
ايران تا کنون اين در خواست قدرت های جهانی را ناديده گرفته و به توسعه برنامه غنی سازی اورانيوم خود ادامه داده است.
مرجع بزرگ تقلید شیعیان، حضرت آیتالله منتظری در پاسه به نامه ۲۹۳ تن از نخبگان ضمن انتقاد شدید از وضع موجود کشور نوشت: این حکومت نه جمهوری است و نه اسلامی. متن کامل این نامه که در سایت شخصی ایشان منتشر شده را در زیر میخوانید:
ملاقات كمیته ویژه مجلس با آقای كروبی دو اثر مفید داشته است:
1- آقای كروبی گفته است من نگفته ام كه این گزارشاتی كه به من داده شده صد درصد درست است . به گزارش كمیته توجه فرمایید :
جلالی تصریح کرد: در ادامه این دیدار اعضای کمیته از آقای کروبی پرسیدند که آیا شما در مورد آزار جنسی بازداشت شدگانی که مورد آزار جنسی قرارگرفته اند به قطعیت رسیده اید؟ ایشان تاکید کرد که هنوز درباره این موضوع به قطعیت نرسیده و این مطلب را در نامه ای که به آیت الله هاشمی رفسنجانی نوشته است، درج نموده است.
وی با بیان اینکه کروبی دلیل نوشتن نامه به آیت الله هاشمی رفسنجانی را متعلق دانستن خود به نظام و نگرانی و دغدغه درباره موضوعات مطرح شده دانسته است، گفت: آقای کروبی خواستار این بود تا موضوعات مطرح شده پیگیری و بررسی شود تا صحت و سقم آن مشخص گردد.
2- فایده دیگر این ملاقات این بود كه كمیته مجلس به این نتیجه رسیده است كه به این نوع گزارشات باید سریعا رسیدگی شود:
جلالی اضافه کرد: معتقدیم باید با سرعت به این موضوعات رسیدگی شود و هرچه بیشتر درباره رسیدگی به چنین مسائلی تاخیر داشته باشیم فضا برای ایجاد حملات روانی علیه نظام بیشتر خواهد شد. بنابراین یکی از نکته های مورد نظر ما این است که با سرعت هر چه بیشتر درباره این گونه مسائل عمل کنیم.
مشاهده می كنید كه تعامل از سوی دو طرف هم واقعیت را مشخص كرده یعنی صحت و سقم این گزارشات برای خود آقای كروبی هم مشخص نیست و هم ضرورت رسیدگی به این نوع مسائل را بالا برده است. به طوریكه اعضای كمیته مجلس مصمم هستند كه به این نوع مسائل سریعتر رسیدگی كنند.
اگر چنین فضایی در همان ابتدای انتشار نامه بوجود می آمد - هر چند كه من معتقد بودم نیاز به علنی كردن چنین نامه ای از سوی اقای كروبی نبود - آیا این همه سئوال و ابهام و نگرانی در داخل كشور و آن همه سوء استفاده دشمنان ایران در خارج بوجود می آمد؟ در همه نظامات دنیا تخلافاتی صورت می گیرد مهم این است كه ابتدا صحت آن تخلفات روشن شود و سپس با متخلفین برخورد شود و اگر همین روش در رابطه با این ادعاها هم صورت بگیرد كسی نمی تواند سوء استفاده تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی داشته باشد.
سئوال این است كه چرا این نوع اقدامات و تعاملات در بین فعالان سیاسی و دولتمردان بیشتر نمی شود و سیاستمداران ایران با یكدیگر حالت قهر و دعوا دارند. چرا حوزه رقابت و همكاری هنوز در ایران كاملا تفكیك و تقویت نشده است و روحیه خود محوری و فردگرایی در ایران از شدت بالایی برخوردار است و ملت ایران و نظام اسلامی چه مقدار باید هزینه این رفتارها را بپردازد؟
آیا كشور بزرگی مثل ایران را می توان بدون همكاری و تعامل و تفاهم در كنار رقابت و دموكراسی پیش برد؟ تا چه زمان ملت ایران باید شاهد نبرد قهرمانان خود با یكدیگر باشد؟
ولی نباید همه مشكلات را از ناحیه فعالان و دولتمردان دانست بلكه محیط فرهنگی جامعه ایران هم یك محیط احساسی و عاطفی است كه این نوع رفتارها را در جامعه تشویق می كند. در حقیقت این تماشاگران هستند كه به این قدرت نمایی ها دامن می زنند.
در صحنه انتخابات احساسات شدیدی از سوی هواداران نامزدهای انتخابات صورت می گرفت، حتی در مواردی شنیده می شد كه می گفتند ما فرد اصلح را فلانی می دانیم ولی به دیگری رای می دهیم و در مقابل اینكه چرا؟ می گفتند چون نمی خواهیم دیگری (نفرسوم) رای بیاورد.
اما دستهای مرموزی هم در پشت دو عامل فوق یعنی روحیه تكروی و محیط احساسی سیاست وجود دارد كه خواهان تعامل و تفاهم فعالان سیاسی و دولتمردان ایران نیست. مثلا پس از ملاقات كمیته مجلس با آقای كروبی كسی با این كمیته تماس گرفته است كه چرا با ایشان ملاقات كرده اند ؟یا طی ماه گذشته بارها موقعیتهایی فراهم شده كه آقایان میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی و یا كروبی با رهبری و یا نهادهای حكومتی وارد تعامل و گفتگوی موثر بشوند ولی درست در دقایق آخر این تعاملات بهم خورده است. یا از سوی نهادهای حكومتی و یا از سوی اطرافیان فعالان سیاسی اخبار و تحلیل هایی به آنها می دادند كه از شكل گیری این تعامل جلوگیری می شد. نمونه آن تعامل بین میرحسین موسوی و شورای نگهبان كه در آخرین لحظات بهم خورد و مسیر قانونی برای رسیدگی به شكایات و اعتراضات طی نشد و اعتراضات خیابانی باقی ماند.
این نوع مسائل نشان می دهد كه ما باید :
ظرفیتهای فرهنگی را در حوزه سیاسی بالا ببریم تا از تكروی در نخبگان پرهیز شود و عقلانیت جمعی بجای عقلانیت فردی در سیاست و اداره كشور حاكم شود. از طرف دیگر محیط احساسی جامعه به سوی یك محیط عقلانی سوق داده شود. در اینجا به یاد توصیه حكیمانه حضرت آیت الله العظمی سیستانی در نجف اشرف در سفر اسفند ماه گذشته به جناب آقای هاشمی رفسنجانی در باب اختلافات سیاسی و فكری می افتم كه فرمودند شما از دوران احساسات عبور كرده اید و وارد دوره عقلانیت شده اید. من می خواهم به توصیه معظم له این نكته را اضافه كنم كه دوره عقلانیت در ایران را باید با كمك خرد جمعی پیش برد و البته زمینه و مقدمه لازم آن تقویت اخلاق درسیاست وگذشت و فداكاری و متانت و تواضع است. امید است كه حداقل دستاورد حوادث اخیر روی اوری همه به عقلانیت جمعی واخلاق وبرادری درسیاست باشد.
سخن آخر :
شایسته است فعالان سیاسی و نهادهای حكومتی ظرفیت سیاسی بیشتری پیدا كنند تا اخبار و تحلیلهای درست یا نادرست ( خودی و غیر خودی )را تشخیص دهند ای بسا مشاور و یا دوستی برای دلسوزی، خبر و تحلیلی را نا اگاهانه به مسئول حكومتی و یا فعالان سیاسی منتقل كند كه درست نباشد. ولی آن فرد بر اساس آن خبر و تحلیل اقداماتی را انجام دهد كه بعدها معلوم شود درست نبوده است . اینكه فكر شود عوامل نفوذی تنها در فعالان سیاسی است اشتباه است. حداقل در ایران تجربه نشان داده است كه عوامل نفوذی هم در نهادهای حكومتی هستند و هم در فعالان سیاسی و همه باید مواظب اخبار و تحلیلهای درست از نادرست باشند.پارلماننیوز: عبدالله رمضان زاده بعد از جلسه دادگاه امروز به سوالات خبرنگارانی که اجازه حضور در دادگاه را یافته بودند پاسخ داد.
به گزارش فارس، رمضان زاده در پاسخ به این سئوال که نظرتان راجع به اعترافات چیست، گفت:«من نظر خاصی ندارم و هر کسی باید راجع به خودش باید حرف بزند.»
وی در خصوص آشوبهای خیابانی اظهار داشت:«من به عنوان یک اصلاحطلب 12 سال است که مواضعام روشن است و با هر کار غیرقانونی توسط هر کسی در هر شرایطی مخالفم که یکی از آنها هم همین تجمعات غیرقانونی است.»
سخنگوی دولت اصلاحات ادامه داد: مستحضرید که من شب 23 خرداد یعنی 2-3 ساعت بعد از اعلام نتیجه انتخابات دستگیر شدم و از هیچ چیز خبر ندارم.
رمضان زاده در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه نظرتان راجع به بحث تقلب در انتخابات چیست؛ گفت:«من نظرم را قبلا گفتهام و الان هم عوض نشده و نمیشود من گفتهام هر وقت مشارکت مردم به حداکثر برسد غیرممکن است که در انتخابات تقلب شود و در این دوره هم مشارکت بالا بوده بنابر این به نظرم تقلب صورت نگرفته است و با توجه به اینکه من بعد از دو سه ساعت بعد از نتیجه انتخابات دستگیر شدم بنابر این خبری از بحث تقلب در انتخابات ندارم.»
وی ادامه داد:«مواضع من صریح است و من با تجمع غیرقانونی توسط هر کسی مخالفم.»
رمضان زاده در پاسخ به سوال خبرنگاری در خصوص اینکه در دفاعیه خودتان چه مطالبی را اظهار میدارید گفت:«در زمان دفاع از خود به این مسئله پی میبرید و من یک اصلاح طلب هستم و خودم و خانوادهام همیشه طرفدار جمهوری اسلامی بودهایم و برای جمهوری اسلامی تلاش کردهام و تلاش میکنم.»
وی ادامه داد: «در یکی از آخرین سخنرانیهایم در زمان انتخابات در کردستان یک نفر به من گفت شما مزدور جمهوری اسلامی هستید و من گفتم آره من مزدور جمهوری اسلامی هستم و مشکلی هم ندارم. من برای این جمهوری اسلامی تلاش کردهام و باز هم تلاش میکنم.»
رمضان زاده در خصوص روند دادگاه خاطرنشان کرد: «فکر میکنم روند دادگاه در یک مسیر و روند اشتباه است، یک اختلاف نظری بین جناحهای سیاسی بوده و ما مخالف دولت نهم بودهایم . من معتقدم برنامهها و روشهای اجرایی دولت اشتباه بوده و بازهم اگر دولت دهم همان شیوه را ادامه دهد با آن مخالفت خواهم کرد و باز هم طرفدار جمهوری اسلامی خواهم بود.»
سخنگوی دولت اصلاحات در ادامه تصریح کرد:«من در تمام سخنرانیهایم گفتهام که طرفدار جمهوری اسلامی هستم واگر کسی برنامه براندازی داشته به خودش مربوط است و اگر هم یک کشور خارجی بخواهد به ایران حمله کند، من اولین نفری هستم که اسلحه به دست میگیرم و من اشتباه دستگیر شدم.»
وی در خصوص نحوه نگهداریاش در زندان اظهار داشت:«در بازداشتگاهها رفتار بازجوها و زندانبانها با من رفتار خوبی بود.»
عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در پاسخ به این سوال که در کدام مکان زندانی بودید گفت:«به ما گفتهاند که نگوییم و البته من در انفرادی بودم و این هفتاد و چهارمین روز حضور من در انفرادی است.»
وی در خصوص نحوه بازداشتش اظهار داشت:«من در خیابان سرباز با فرزندم در ماشین بودم که مرا بدون هیچ حکمی بازداشت کردند.»
وی با بیان اینکه من فقط 4 بار تلفنی و تنها چند دقیقه با خانوادهام صحبت کردم، گفت:«من با کیفرخواست عمومی که در دادگاه اول توسط معاون دادستان قرائت شد مخالفم و دلیل مخالفتم این است که این یک اختلاف درون جناحهای سیاسی بوده و نباید این به پای اختلاف یک جناح با نظام گذاشته شود ما همه نیروهای نظام بودهایم و این اختلاف بین دو جناح سیاسی بوده و حل هم میشود و من با کیفرخواستی که بخواهد یک جناح را در مقابل نظام قرار دهد، مخالفم.»
روز نامه آرمان :آیت الله حسن صانعی نامهای به حجتالاسلام سیدحسن خمینی نوشت.
متن کامل نامه عضو دفتر امام خمینی و سرپرست بنیاد 15 خرداد به شرح زیر است:
جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سیدحسن آقا خمینی دامت افاضاته یادگار گرامی و نوه عزیز حضرت امام(ره)
پس از سلام
اکنون که جنابعالی و کیان امام و روحانیت به جرم بیان اندیشههای تابناک امام در خصوص ضرورت عدم دخالت نیروهای مسلح و نظامی در مسائل سیاسی و انتخابات از ناحیه معدودی از افراد و جریانهای منحرف و مشکوک مورد اهانت و توهین قرار گرفتهاید نکاتی را متذکر میشوم.
1- اینجانب در یکی از روزهای پیش از انقلا ب به مناسبتی خدمت امام عرض کردم: زیر بار هیچ کس جز شخص حضرتعالی نمیروم؛ امام فرمودند شما زیر بار من هم نرو.
2- امام فرمودند: در ایامی به من نسبت شرک و کفر دادند من دقایقی با خود فکر کردم که آیا من مشرک و کافر بالله هستم؟ دیدم من مشرک و کافر بالله نیستم لذا هر چه توانستند از مذمت و بدگوئی کوتاهی نکردند و بحمدالله در نفسانیت من کوچکترین اثر سوئی نگذاشت.
3- روزهای اول مبارزه معمولا صبح زود به منزل امام میرفتم در یکی از روزها تصادفا اعلامیهای که به درب منزل امام الصاق شده بود توجه مرا جلب کرد، دقایقی به متن اعلا میه توجه و بسیار متاثر و ناراحت شدم از این که آنچه در شان خودشان بود نوشته بودند اعلامیه را برداشته و سراسیمه به خدمت امام رسیدم امام از وضع غیرعادی من سوال فرمودند من اعلا میه را به دست ایشان دادم امام پس از مطالعه آن با روحیهای آرام نکات سه گانهای به این شرح فرمودند:
اول: من صبح زود که برای قدم زدن از خانه بیرون رفتم اطلاعیه را دیدم و اعتنایی نکردم.
دوم: تا به حال دیدهاید که به افراد مرده و بی اثر ناسزا بگویند؟ حتما ندیدهای علتش آن است که سالهاست از دنیا رفته و منشا اثری نیست لکن کسانی که منشا اثر باشند چه زنده یا مرده مورد توهین و اهانت قرار میگیرند چرا به نبی اکرم(ص) و ائمه معصومین (ع) ناسزا میگویند چون اندیشههای آنان زنده و منشا آثار واقعی است.
سوم: تا باب توهین برای این مبارزه الهی باز نشود مبارزه پیشرفت نخواهد کرد و ما به اهداف خود نمیرسیم؛ این قبیل اعلامیه نباید ما را متاثر کند بلکه باید موجب خشنودی ما شود.
لذا امام بزرگوار به دنبال بدگوئی و سخنان سخیف و توهین آمیز حاکمان ظلم و ایادی آنان با اتکال به خدا و روشنگری و صدور بیانیه و استدلال و منطق و پشتیبانی ملت شریف توانست بنیاد سلطنت را متزلزل و نابود و پرونده سیاه آن را برای همیشه مدفون سازد.
در یک زمان دیگری نیز فرمودند: چون دشمنان جرات توهین به من را ندارند به احمد و نزدیکان من اهانت میکنند احمد ناسزاها را تحمل کند و خدا را شاکر باشد.
چند مرتبه ابتدا به ساکن از وضع آتیه من و مرحوم والد رضوان الله علیه که همگان میدانند چه ایثارها و فداکاریها و لیاقتهایی را از خود نشان داده است مطالبی را عنوان کردند که نشانگر چنین روزهایی بود.
در حال حاضر نیز کسانی که این زمزمهها را در بعضی از سایتها ساز کرده اند در پوشش انقلاب بر بیت امام(ره) و فرزندان ایشان حمله میکنند که تماما از ضدیت با اسلام ناب و انقلاب اسلامی نشات میگیرد و این برخوردها با شخصیتهایی چون جنابعالی برای اولین بار و آخرین بار نیست و هزینههایی است که برای جدیت در راه امام(ره) و تثبیت و ترویج اندیشههای آن بزرگوار باید پرداخت کنید و این مطلبی است که حضرت امام(ره) مرتبا به اینجانب و عم بزرگوار شهیدتان و مرحوم والد نیز میفرمودند و توصیه میکردند و از قبل آماده باش میدادند.
توصیه اینجانب به جنابعالی به عنوان دوست دیرین مرحوم والد این است که همیشه این آیه را تکرار کنید تا مفهوم متعالی آن در روح شما ملکه شود «الا بذکرالله تطمئن القلوب».
بگو عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد
بوالعجب من عاشق این هر دو ضد
عاشقم بر قهر و بر لذات او
مات اویم مات اویم مات او
خادم کوچک امام (ره)
حسن صانعی
شبکه جنبش راه سبز (جرس) : مهدی کروبی در نامهای خطاب به رئیس مجلس شورای اسلامی از ایشان خواست تا جلسهای با حضور سران سه قوه و مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبری و دادستان کل کشورتشکیل دهد تا مستندات خود را مورد شکنجه و آزار جنسی بازداشت شدگان را ارائه دهد.
متن کامل نامه مهدی کروبی دبیر کل حزب اعتماد ملی خطاب به علی لاریجانی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر علی لاریجانی
ریاست محترم مجلس شورای اسلامی
سلام علیکم، چنان که استحضار دارید در انتخابات دهمین دور ریاست جمهوری اسلامی ایران با حضور کم سابقه و شکوهمند مردم حماسه جاودانهای آفریده شد که در صورت تدبیر صحیح مسئولین امر میتوانست سرمایه پایان ناپذیری برای نظام جمهوری اسلامی ایران باشد و مضافاً برای تامین مشروعیت سیاسی نظام جایگاه جهانی استورای را برای آن تدارک نماید. متاسفانه با سوء تدبیر مسئولین مربوطه و برخورد خشن با راهپیمایهای آرام میلیونی مردم و ضرب و جرح گروه کثیری از آنان و قتل برخی و حبس و زندان گروه دیگر و تحمیل برچسب نادرست انقلاب مخملی بر حرکت اعتراضی آرام مردم، یک دودستگی عمیق در سطح ملی به وجود آمد که جای بسی تاسف است. از فردای روز 22 خرداد تا کنون اینجانب با موضعگیریها و صدور بیانیهها و نامههای متعدد خطاب به مردم و شماری از مقامات از رئیس قوه قضاییه گرفته تا وزیر اطلاعات و دیگران بر این صدد بودم ضمن کمک به شفاف سازی قضایا در رابطه با انتخابات و دفاع از حقوق مردم به رفع کدورت و ایجاد انسجام و تفاهم ملی کمک نمایم متاسفانه چندان پاسخ مناسبی دریافت ننمودهام و مسئولین انتظامی و شبه نظامی و امنیتی کشور هر روز بر سخت گیریها و عدم تفاهم خود پافشاری نمودهاند.
تا اینکه در اواخر گزارشهای مستندی دریافت نمودم دال بر اینکه مضافاً بر آزار بدنی و جسمی، زندانیان مورد آزار جنسی نیز واقع شدهاند. و آن را در نامهای خطاب به ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام منتقل نموده و از ایشان خواستم با توجه به نفوذی که در مجموع حاکمیت دارند به صورت دقیق به بررسی این موضوع بپردازند تا اگر چنین خطای نابخشودنی انجام گرفته به شناسایی و مجازات قانونی آمرین و مباشرین جرم پرداخته شود و اگر واقعیت ندارد همه ما بالاتفاق به افکار عمومی اعلام نمائیم که چنین چیزی وجود نداشته است تا دامن پاک همه مسئولان و نظام جمهوری اسلامی از این تهمت مبرا شود. لیکن متاسفانه آنان که فضای کشور را همیشه آشفته میطلبند نه تنها به بررسی عادلانه و بیطرفانه این مسئله تن در ندادند بلکه آن را مایه هجمه دیگران بر اینجانب قرار داده و اذهان را مشوش ساختند. و از اینجا معلوم شد که چیزهایی وجود دارد که اینان میخواهند با این هیاهو آن را مخفی نگه دارند. در این میان از تریبون مقدس نمازهای جمعه به هجو و هتک حرمتهای قانونی من پرداخته و پرده دری ها نمودند که از ساحت یک مسلمان ساده و معمولی به دور است تا چه رسد به خطیبان نماز جمعه. در این بین علیالخصوص خطیب جمعه تهران پا را فراتر از حریم شرع و قانونی گذاشت. و رسانه ملی به گونهای دیگر به تشویش اذهان پرداخته که بدینواسطه مردم و من کاملاً مظلوم واقع شدیم. بنابراین با توجه به اینکه طبق فرمایش حضرت امام راحل (ره) "مجلس در راس امور است" و در واقع خانه ملت میباشد و با توجه به اینکه شما به بسیاری از مسائل واقفید از شما تقاضا دارم جلسهای تشکیل بدهید متشکل از سران سه قوه و ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان و با حضور دادستان کل کشور جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای دری (با تو به اینکه ریاست محترم قبلی قوه قضاییه ایشان را مسئول ارتباط با اینجانب نموده بودند) و اگر مصلحت دانستید نمایندهای از کمیته حقیقت یاب مجلس محترم تا در حضور آنان بنده مطالب و مستندات خودم را حضوراً راجع به موضوع آزار جنسی در برخی از بازداشتگاهها به عرض برسانم. تا با استماع مطلب مستند من توسط عزیزان مسئول معلوم شود آیا من به هتک حرمت و آبروریزی نظام اسلامی پرداختهام یا آنان که از تریبون مقدس نماز جمعه مسئولین قضایی و امنیتی را به برخورد بیرحمانه نسبت به مردم معترض فرا میخوانند، همان نماز جمعهای که حضرت امام راحل قدس سره فقیه و زاهد وارستهای همچون ابوذر زمان مرحوم آیت الله طالقانی را بر امامت آن گذاشتند، مردی که مبارزات ضد ظلم خود را در برابر رضاخان پهلوی شروع نموده و با رنج و مرارت تمام در دوران 37 ساله پسرش محمد رضا ادامه داد. منتظر اقدام مصلحانه و سریع آن جناب هستم.
مهدی کروبی
٢٨/٥/١٣٨٨
سلام: شما بهتر می دانید که باجناق گرامی شما جناب آقای طائب که وارد این معرکه شده است در گذشته نیز سوابق و تجربیاتی از این قبیل در وزارت اطلاعات داشته اند ، چرا که رییس دولت وقت به خاطر همین رفتار وعملکردش بود که ایشان را از وزارت اطلاعات اخراج کرد .
مهدی کروبی در پاسخ به نامه برادر همسر ترانه موسوی که در روزنامه جام جم امروز منتشر شده بود گفت : بنده قصد نداشتم فعلا این موضوع را رسانه ای کنم ولی زیاده گویی های برخی موجب شد تا برخی مسایل را بازگو کنم . متن کامل این نامه به شرح زیر است :برادر عزیزم جناب آقای حجت السلام والمسلمین شاهمرادی
با سلام و احترام
نامه ای را خطاب به اینجانب در روزنامه جام جم مورخ 28/ 5/ 88 نوشته اید و گله مند بودید از آنچه که من برای روشن شدن افکار عمومی درباره ماجرای ترانه موسوی بیان کردم . البته جای خوشحالی است که شما اصل گفت و گوی خودتان با بنده را تکذیب نکردید ولی معتقد بودید که بنده آنچه که شما به من گفته اید و به قول خودتان تنها قفل سکوتتان را درباره ماجرای ترانه موسوی در حضور بنده شکسته اید به صورت کامل منتقل نکرده ام . اما لازم است که در این مورد چند نکته را به شما عرض کنم :
١- آقای شاهمردای برادر عزیزم ، نمی دانم که آیا شما تحت فشار ناچار به نگارش چنین نامه ای به من شده اید که تیتری بر آن برگزیده شود که از اظهارات و عملکرد بنده متاسف شده اید یا خیر ؟ ولی وقتی که نامه شما را خواندم خوشحال شدم از اینکه شما نیز اصل موضوع را تایید کردید و تنها انتقاد داشتید به اینکه چرا بنده امانت دار نبوده ام و مطالبی را که شما نزد من بازگو کرده اید ، منتقل کرده ام . چنین است که من بر آن شدم به نامه شما پاسخ دهم تا شما نیز مطمئن شوید چرامهدی کروبی این سرباز کوچک نظام هیچ گاه نمی تواند در برابر تضییع حقوق مردم سکوت پیشه کند ، به خصوص آنهم در زمانی که عده ای بر آنند تا جنایات وحشتناکی را که روی داده است کتمان کرده و یا به گردن دیگری بیاندازنند .
2- هنگامی که بنده به شما تلفن زدم و درخواست کردم تا ملاقاتی با شما داشته باشم برای این بود که آنچه از زبان فرد دیگری که البته شما ایشان را می شناسید و مورد اعتمادمان هست شنیده ام را با شما مطرح کنم . پس اگر به خاطر داشته باشید همان موقع که درباره این ماجرا سوال کردم به شما عرض کردم که چه کسی این موضوع را به نقل از شما به بنده گفته است و شما نیز خوب می دانید که ایشان منبع موثقی هستند . در این راستا لازم به توضیح است که بنده از اصل موضوع خبر داشتم و تنها برای توضیحات بیشتر خواستم تا ماجرا را از شما جویا شوم و در حقیقت مطلب تازه ای از جانب شما به من در این باره گفته نشد که شما اکنون از من گله کرده اید که چرا آنچه شما گفته اید نگفته ام و اظهار داشته اید که ناباورانه تاسف خورده اید از مطالبی که مطرح شده است .
3- از سوی دیگر شما بهتر می دانید که بنده قصد افشاگری درباره جزئیات ماجرای ترانه موسوی نداشتم و نمی خواستم که این موضوع را فعلا رسانه ای کنم و در مطبوعات منتشر کنم ؛ ولی متاسفم از انکه برخی از مسئولان کشور و ائمه جمعه و روزنامه های به اصطلاح اصولگرا از هر تریبونی برای هتاکی به بنده استفاده کردند و بی آنکه تمایلی برای بررسی آنچه که بنده مطرح کردم داشته باشند انگشت اتهام را به سمت اینجانب نشانه رفته و خواستار مجازات بنده شدند . شاهد آن بودم که جمعی در نماز جمعه و برخی مطبوعات با وقاحت سعی بر آن داشتند تا جنایاتی را که در حق مردم به علت اعتراض به نتیجه انتخاباتی روی داده است کتمان کنند . چنین بود که من تصمیم گرفتم در پاسخ به زیاده گویی هایی آنان طی مصاحبه ای مسائلی از جمله ماجرای ترانه موسوی را برملا کنم تا این بزرگواران بدانند که مهدی کروبی هیچ گاه بدون سند و مدرک حرف نمی زند . ولی اگر شما دقیقا مطلبی را که منتشر شده مطالعه کرده باشید متوجه خواهید شد که هیچ کجای مطلب نامی از شما و آن بزرگواری که این مطالب را به از نقل از شما به بنده منتقل کرده است برده نشده است و لازم به ذکر است که حتی نزدیکان بنده نیز از نام و نشانی گویندگان این خبر مطلع نبودند . حتی من در این مصاحبه هر جایی که لازم بود تا نام کسی را ببرم برای اینکه نام شما تداعی نشود از بیان آن خودداری کردم ولی اینک شما با نگارش این نامه سبب خیر شدید تا من بتوانم نام ایشان را بیان کنم . وقتی که شما با بنده صحبت می کردید فرمودید که داماد جناب آقای حجت السلام والمسلمین حسینی هستید ، در همان زمان بنده در این فکر بودم که چه کسی تلفن و آدرس منزل شما را به نیروهای امنتیی و انتظامی داده است و از کجا آنها می دانند که خانواده شما عروسی در کانادا به نام ترانه موسوی دارد ، چرا که می دانستم شما خانواده ای دارید که از چهره های علمی هستند و در محافل سیاست نیز وارد نمی شوند ولی هنگامی که گفتید داماد جناب آقای حسینی هستید من متوجه موضوع شدم ودر همان جا به شما گفتم که حلقه مفقود شده را پیدا کردم ، چرا که من می دانستم جناب آقای طائب نیز داماد آقای حسینی است و به شما گفتم که باجناق آقای طائب هستید که تایید کردید . لذا متوجه شدم که آقای طائب یکی از طراحان نمایش ترانه موسوی است . شما بهتر می دانید که باجناق گرامی شما جناب آقای طائب که وارد این معرکه شده است در گذشته نیز سوابق و تجربیاتی از این قبیل در وزارت اطلاعات داشته اند ، چرا که رییس دولت وقت به خاطر همین رفتار وعملکردش بود که ایشان را از وزارت اطلاعات اخراج کرد .
٤- آقای شاهمردای بردار عزیز من ، ما نمی توانیم جنایتی که در حق این مردم شده است را نادیده بگیریم و این خواست پروردگار بوده که این جنایات برملا شود تا عاملان ان مجازات گردند . شما که باید بهتر از هر کسی بدانید چه قضایایی رخ داده است . همین هفته ای که گذشت به دیدار سه خانواده ای رفتم که در این حوادث اخیر آسیب دیده اند . خانواده ای پسرشان کشته شده است و بنده از وضعیتی که بر آنها گذشته است بسیار متاسف شدم . به دیدار خانواده ای رفتم که زن جوانی در منزل داشتند که در این حوادث اخیر به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است که هنوز آثار کبودی بر صورت این زن پس از گذشت 60 روز از این حوادث نمایان بود و دست این زن نیز از چند ناحیه دچار شکستگی شده است و به گردنش آویزان است. همچنین به دیدار خانواده ای از سادات رفتم که جوان آنها در تخت بیماری افتاده بود که شکمش را سوراخ کرده و از این طریق به او غذا می دادند و یک چشمش را نیز تخلیه کرده اند و نابینا شده است و چشم دیگرش نیز در معرض نابینایی قرار دارد . این جوان سرش پر از ساچمه است و چندین بار مورد جراحی قرار گرفته و مجددا نیز باید جراحی شود. وقتی این خانواده ها شرح می دادند که چگونه مورد آزاد و اذیت قرار گرفته اند من متاسف شدم از اینکه این اتفاقات تحت لوای نظام جمهوری اسلامی روی داده است . به نظر شما با دیدن این جنایات کسی می تواند سکوت کند ؟ برادر عزیزمن ما نمی توانیم به بهانه حفظ نظام حقایق را کتمان کنیم چرا که تاریخ بالاخره حقیقت را آشکار خواهد کرد . البته این را نیز می گویم که اکنون بنده برای جمع آوری رای جهت حضور در انتخابات ریاست جمهوری و یا گرفتن پست و مقامی به دنبال پیگیری حقوق مردم نیستم بلکه به عنوان فرزند انقلاب و سرباز کوچک این نظام قصد آن دارم تا از حقوق مردم دفاع کرده و به آنها بگویم که آنچه از سوی عده ای از عوامل خودسر و مسئولان بی تدبیر صورت می گیرد به کل نظام تعمیم نمی یابد .
5 - لازم به ذکر است که از روزنامه محترم جام جم نیز تقاضا می شود که این مطلب را در همان ستون در پاسخ به ایشان منتشر کند .
مهدی کروبی 28 / ٥/ ٨٨
طبق تجربیات کسب شده دردوران طفولیت آزار ها جنسی هیچگونه اثر سوء به رفتارها و روحیات انسان نگذاشته بلکه باعث آن میشود که انسان به قدرت اعتماد بنفس بالایی دست پیدا کند و بتواند در مقابل چشم هفتاد میلیون سخنان کذب بیان کند و امار ارقام بنگاههای اقتصادی را کذب محض عنوان کرده و با پشتکار و رشادت کامل شب تار رو به مردم روز روشن القا کند
لازم به ذکر است در پی شایعات مبنی بر تجاوز به بازداشت شدگان ( چه مرد و چه زن) دکتراحمدی نژاد - غلامحسین الهام - دکتر علی آبادی- حجه الاسلام احمد حاتمی- دکتر حسن شریعتمداری-دکتر ضرغامی و خانم فاطمه رجبی ضمن اعتراف به عاملیت اغتشاشات داوطلبانه امادگی خود را جهت بازداشت در بازداشتگاهای مذکورمصرانه اعلام کردند
اگرچه احمدی نژاد همیشه روابط نزدیکی با سپاه داشته است و 14 تن از 21 وزیر کابینه نخست او از اعضای سپاه بوده اند، اما موقعیت فعلی او به او گوشزد می کند که حالا نوبت اوست که وفاداری خود را به سپاه به نمایش بگذارد. اپوزیسیون ایران اکنون به این احتمال نیز می اندیشند که کودتایی همچون کودتای ژنرالهای پاکستانی علیه نخست وزیر "ذوالفقار علی بوتو" بوقوع بپیوندد. در پاکستان نیز پس از انتخابات بحث انگیز و اعتراضات وسیع خیابانی نسبت به تقلب در انتخابات، دادگاهی تشکیل شد که رای به اعدام نخست وزیر برگزیده داد و دولت او را با کمک نیروهای امنیتی سایه ساقط کرده و ژنرال ضیا الحق را برای یک دهه در راس کشور قرار داد. آیا ایران به همان راه خواهد رفت؟
سپاه سازمانی در سایه است که با 130 هزار عضو نه تنها به ارتشی موازی در ایران بدل گشته است، بلکه بخش های عمده اقتصاد ایران را به چنگ گرفته است. سپاه از کلینیک های دندانپزشکی گرفته تا نیروگاه های بحث انگیز هسته ای را در اختیار دارد. اما در هفته های اخیر مشخص گردید که این نیروی ویژه نظامی از آنچه در چنگ دارد راضی نیست و قدرت را کاملا دو قبضه در ید خود می خواهد. سپاه که در ایران وسیعا بعنوان عامل اصلی حمله به معترضان سیاسی هفته های پس از انتخابات شناخته می شود، با رئیس جمهور شدن احمدی نژاد در سال 2005 قبضه قدرت را آغاز کرد و امروز احمدی نژاد را عروسک خیمه شب بازی خویش می داند. عروسکی که تحت نفوذ عده ای نیروهای امنیتی (موسوم به راست نو) قرار دارد که قصد دگرگون ساختن رژیم را در عملیات نظامی دارند.
مانورهای سپاه این روزها کاملا آشکارا صورت می پذیرد: ازآن جمله حمله لفظی اشکار یدالله جوانی از سران سپاه به خاتمی، موسوی و کروبی و درخواست دستگیری و محاکمه آنها و در همان روز طرح و نقشه حسین طائب و احمد سالک دو تن از فرمانده های سپاه در پخش اعترافات تلویزیونی مخالفان علیرغم مخالفت محسنی اژه ای و 20 تن از مقامات وزارت اطلاعات که منجر به اخراج همه آنها از این وزارتخانه شد که بنوشته حسن یونسی فرزند وزیر سابق اطلاعات چنین تصفیه ای در این وزارتخانه از بدو تاسیسش سابقه نداشته است.
سپاه در عین حال به پاکسازی درون خود نیز دست یازیده است. بنا به گفته یکی از مشاوران نیروهای اپوزیسیون که روابطی نزدیک به رهبری سپاه دارد، حداقل پنج فرمانده سپاه که از هواداران اصلاح طلبان قلمداد می شوند پس از انتخابات دستگیر و تاکنون در حبس خانگی بسر می برند. این تصفیه ها، در درون نیروهای امنیتی قدرت را کاملا در اختیار فرمانده هان ارشد سپاه قرار خواهد داد که باتشکیل جبهه ای متحد و تندرو، با هرگونه مصالحه ای با مخالفان و کشورهای غربی مخالفند. لذا سپاه پاسداران با نفوذترین نیرو در ایران است، با رهبرانی بسیار متحدتر از محافظه کاران سنتی که شاهد کشاکش های بسیاری بین احمدی نژاد و خامنه ای بوده اند. فرماندهان سپاه انگیزه و علائق مالی بسیاری در حفظ مشی تندروی رژیم و در نتییجه انزوای بیشتر ایران از غرب دارند. بنا به تحقیقات رسمی سپاه فقط از انجام عملیات قاچاق در کشور سالیانه 12 میلیارد دلار درآمد دارد.
اگرچه احمدی نژاد همیشه روابط نزدیکی با سپاه داشته است و 14 تن از 21 وزیر کابینه نخست او از اعضای سپاه بوده اند، اما موقعیت فعلی او به او گوشزد می کند که حالا نوبت اوست که وفاداری خود را به سپاه به نمایش بگذارد. او در اولین قدمش برای انتصاب رحیم مشایی بعنوان مشاورش با مخالفت شدی سپاه مواجه شد که در بیانیه ای شدیدالحن آینده او را منوط به اطاعت از ولایت فقیه نموده بودند. بسیاری از اصلاح طلبان اگر چه اعتقاد دارند که سپاه سناریوی اتفاقات اخیر ایران را نوشته است و در همین رابطه به مقاله ای منتشره در نشریه سپاه (صبح صادق) اشاره می کنند که چهار روز قبل از انتخابات خبر از وقوع انقلاب سبز داده و نوشته بود که سپاه اجازه نخواهد داد اپوزیسیون به قدرت بازگردد، با اینحال بسیاری از مخالفان از اینکه سپاه برای کل عملیات تهاجم به مخالفان برنامه ای از پیش تعیین شده داشته در شک و تردید بسر می برند.
اپوزیسیون ایران اکنون به این احتمال نیز می اندیشند که کودتایی همچون کودتای ژنرالهای پاکستانی علیه نخست وزیر "ذوالفقار علی بوتو" بوقوع بپیوندد. در پاکستان نیز پس از انتخابات بحث انگیز و اعتراضات وسیع خیابانی نسبت به تقلب در انتخابات، دادگاهی تشکیل شد که رای به اعدام نخست وزیر برگزیده داد و دولت او را با کمک نیروهای امنیتی سایه ساقط کرده و ژنرال ضیا الحق را برای یک دهه در راس کشور قرار داد. آیا ایران به همان راه خواهد رفت؟
مهدی و امیرحسین معتقدند كه میان سالهای 1368 تا 1384 در ایران داییسالاری حاكم بوده است چرا كه آنان دو دایی دارند كه از سال 1368 تا سال 1384 بر ایران حكومت میكردند. دایی پدری آنان اكبر هاشمی رفسنجانی بود كه از سال 1368 تا سال 1376 رئیسجمهور ایران بود و دایی مادری آنان سیدمحمد خاتمی بود كه از سال 1376 تا سال 1384 ریاستجمهوری ایران را بر عهده داشت. پدر و مادر مهدی و امیرحسین هاشمیان به ترتیب فرزندان حجتالاسلام محمد هاشمیان امام جمعه رفسنجان و آیتالله صدوقی امام جمعه یزد بودند و این یعنی آنها فرزندان مشترك «یزد و رفسنجان» و «صدوقی و هاشمیان» هستند؛ جایی كه «هاشمیها» و «خاتمیها» به هم میرسند. مهدی و امیرحسین تنها كسانی هستند كه در فاصله دو دهه خواهرزاده رئیس دولت ایران بودهاند اما پیوند خانواده و دولت در ایران محدود به ایشان نیست:
نسل اول: اسلام انقلابی و ازدواج انقلابی
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران نسلی از جوانان مسلمان به قدرت رسیدند كه مبارزه سیاسی و اسلام انقلابی برای آنها فرصتی باقی نگذاشته بود تا به ازدواج فكر كنند. ازدواج برای این نسل در زمره اولویتهای زندگی نبود و از سوی دیگر به دلیل دیدگاه مذهبی و عقیدتی آنان امكان آشنایی گسترده جز از طریق خانواده با جنس مخالف را نداشتند یا اگر داشتند دیدگاه ایدئولوژیك این جوانان به آنان اجازه نمیداد در دانشكده یا جامعه به انتخاب دست زنند. واقعیت آشكار دیگر این بود كه نظام تازهتاسیس جمهوری اسلامی نیاز به مدیرانی از جنس این پیروان اسلام انقلابی داشت و آنان كه در فاصله سنی 25 تا 35 سال قرار داشتند و روزگاری گمان نمیكردند كه به عنوان كارمند در اداره یا وزارتخانهای استخدام شوند اكنون در معرض نهادهای وزارت دولت و وكالت مجلس قرار گرفته بودند و شاید درست نبود كه در «تجرد» بمانند. اینگونه بود كه ازدواج انقلابی به ضرورت اسلام انقلابی تبدیل شد؛ ازدواجی كه در درون مناسبات نظام تازه شكل میگرفت و اخلاق و آداب خاص خود را داشت: با آشنایی خانوادگی آغاز میشد و با مراسم سادهای پایان مییافت. گاه مسجد صورت میگرفت و تعداد میهمانان مراسم ازدواج بسیار اندك بود. ازدواجهایی كه در درون خانواده انقلاب صورت میگرفت این مزیت را داشت كه خانوادههای عضو این خانواده بزرگتر شناختی كافی از هم داشتند و نیازی به تحقیق بسیار وجود نداشت. سطح توقعات طرفین از یكدیگر نیز اندك بود و به دلیل جو اجتماعی موجود، خانوادهها به سادهترین شكل ممكن مقدمات ازدواج را فراهم میكردند.
1- داماد سرخانه
یكی از این ازدواجهای مشهور ازدواج محمد محمدینیك مشهور به ریشهری با دختر آیتالله مشكینی بود. ریشهری كه پس از انقلاب اسلامی ایران پس از مدتی حضور در دادستانی ارتش به وزارت اطلاعات، دادستانی ویژه روحانیت، دادستانی كل كشور و سرپرستی حجاج ایرانی رسید، حاجآقا مرتضی تهرانی را معرف و مسبب این ازدواج میداند: «آقای مشكینی پاسخ ایشان را موكول به استخاره كرد و پس از چند روز پاسخ داد كه استخاره كردم، خوب آمد پس از موافقت ایشان جریان را به خانوادهام در تهران نوشتم و از مادرم و عمهام... خواستم كه به قم بروند و صبیه ایشان را ببینند. آنها رفتند و دیدند و پسندیدند و در پاسخ نامه من نوشتند خوب است ولی خیلی كوچك است. او در آن هنگام تقریبا 9 ساله بود.» (خاطرهها، ج 1، ص 52 – 51) مهریه این ازدواج هزار تومان بود: «مهریه را مبلغ 5 هزار تومان نوشتم [اما آیتالله مشكینی] در اثر خطای دید پنج هزار تومان را پانصد تومان خوانده بود به ما پیغام داد من حرفی ندارم كه مهریه او پانصد تومان باشد ولی چون مهریه خواهر بزرگتر او هزار تومان است همین مبلغ را برای مهریه او بپذیرید. من تعهد میكنم كاری كنم كه بیش از پانصد تومان شما بدهكار نشوید» (همان: 52) مراسم عقد در حرم امام رضا(ع) «بدون هیچگونه تشریفات اجرا شد» از آن پس آقای ریشهری «مانند یكی از اعضای خانواده آقای مشكینی در منزل ایشان و به قول معروف داماد سرخانه» بود. (همان: 53) یك سال و نیم بعد با انتقال به قم داماد دید كه «به تدریج شرایطی پیش آمده كه احساس كردم ادامه این وضع به مصلحت نیست با اینكه قرار بود جشن ازدواج ما چند سال بعد باشد، پیشنهاد كردم كه هرچه زودتر انجام شود تا بتوانیم زندگی مستقل تشكیل دهیم. آقای مشكینی ابتدا با این پیشنهاد موافق نبود دلیل مخالفتش هم كوچك بودن همسرم از نظر سنی بود. چون در آن هنگام یازده سال بیشتر نداشت اما من موضوع را با جدیت پیگیری میكردم كه همسر من است و شرعا حق دارم او را به خانه خود ببرم... سرانجام با اصرار من ایشان (مشكینی) راضی شد و جشن ازدواجمان در سال 1347 برگزار شد.» (همان: 53)
2- داماد دگراندیش
ازدواج مشهور دیگر عصر انقلاب اسلامی ازدواج دختران آیتالله هاشمی رفسنجانی با پسران آیتالله لاهوتی بود. هاشمی رفسنجانی و حسن لاهوتی هر دو از مبارزان سیاسی با رژیم پهلوی بودند. همین سوابق و مناسبات سبب شد دو پسر آیتالله لاهوتی یعنی حمید و سعید با دو دختر آیتالله هاشمی رفسنجانی به ترتیب فائزه و فاطمه هاشمی ازدواج كنند. فرزندان آیتالله لاهوتی از موقعیت سیاسی خود برای ورود به حكومت استفاده نكردند اما فائزه هاشمی در سال 1375 نماینده دوم مردم تهران در مجلس شورای اسلامی شد و به عضویت حزب كارگزاران سازندگی درآمد و همواره به عنوان نماد گرایش لیبرالی پدرش شناخته شد و فاطمه هاشمی نیز به عضویت حزب اعتدال و توسعه درآمد كه گرایشی میانهرو در میان محافظهكاران ایران را نمایندگی میكند. یكی از مهمترین مصائب و مسائل این دو ازدواج، درگذشت آیتالله لاهوتی بود. حسن لاهوتی گرچه از روحانیون مبارز و مبارزین مذهبی محسوب میشد اما به جز حمید و سعید فرزند دیگری به نام وحید لاهوتی داشت كه مانند فرزندان بسیاری از روحانیون مبارز آن عصر (همچون آیتالله طالقانی، محمدی گیلانی، جنتی و...) دگراندیش بود و چپگرا. كار به جایی رسید كه روز چهارشنبه 6 آبان 1360 اكبر هاشمی رفسنجانی در كارنامه روزانهاش نوشت: «ساعت سه بعدازظهر خبر دادند كه از طرف دادستانی انقلاب به خانه آقای [حسن] لاهوتی ریختهاند و خانه را تفتیش میكنند. به آقای [اسدالله] لاجوردی گفتم با توجه به سوابق و مبارزات آقای لاهوتی بیحرمتی نشود. گفت دنبال مدارك وحید [لاهوتی] هستند. اول شب اطلاع دادند كه آقای لاهوتی را به زندان بردهاند و احمد آقا هم تماس گرفت و ناراحت بود. قرار شد بگوییم ایشان را آزاد كنند. آقای لاجوردی پیدا نشد به آقای [سیدحسین] موسوی تبریزی دادستان كل انقلاب گفتم و قرار شد فورا آزاد كنند. احمد آقا گفت امام هم از شنیدن خبر ناراحت شدهاند.» (عبور از بحران: ص 341) اما آیتالله لاهوتی هرگز به خانهاش بازنگشت. فردا صبح هاشمی رفسنجانی نوشت: «عفت تلفنی اطلاع داد كه آقای لاهوتی را دیشب به بیمارستان قلب بردهاند بلافاصله تلفن زد و گفت از دنیا رفتهاند تماس گرفتم معلوم شد صحت دارد. آقای لاجوردی دادستان انقلاب تهران گفت آقای لاهوتی اتهامی نداشتهاند، برای توضیح مدارك مربوط به وحید آمده بودند كه به محض ورود به زندان دچار سكته قلبی شده و معالجات بیاثر مانده است. قرار شد پزشكی قانونی نظر بدهد.» (همان: ص 340)
خبر درگذشت حسن لاهوتی نماینده امام خمینی در استان گیلان، امام جمعه رشت، نماینده مردم رشت در مجلس اول و سرپرست سپاه پاسداران با سكوت رسانهها مواجه شد و همین مساله اعتراض فرزندان و عروسان وی را برانگیخت. آنان حتی به پدرشان اكبر هاشمی رفسنجانی كه در آغاز جلسه علنی مجلس شورای اسلامی خبر درگذشت آیتالله لاهوتی را داده بود، اعتراض كردند: «حمید و فائزه آمدند و شب را پیش من ماندند. چون تنها بودم مقداری آنها را تسلیت دادم و ارشاد كردم. غیرمستقیم گله داشتند كه چرا من با صراحت نگفتم كه آقای لاهوتی در زندان سكته كرده و فوت شده» (همان: ص 359)
از آن روز سالها میگذرد اما هنوز كسی با صراحت از درگذشت آیتالله لاهوتی سخن نمیگوید.
3- داماد لبنان
ازدواج دیگری كه در این سالها رخ داد و پیوندهای خانوادههای روحانی را استوار میساخت ازدواج فرزندان دو روحالله به دو دخترخاله بود. سیداحمد خمینی فرزند امام روحالله خمینی و سیدمحمد خاتمی فرزند آیتالله روحالله خاتمی با دو دخترخاله ازدواج كردند كه سیدمحمد صدر پسرخاله آنهاست. بدین ترتیب خانواده بزرگی شكل میگیرد كه پیوند میان خمینیها، خاتمیها و صدرها را برقرار میكند. اینگونه است كه سیدمحمد خاتمی به دلیل نسبتی كه از طریق همسرش با امام موسی صدر مییابد به داماد لبنان مشهور است همچنان كه آیتالله سلطانی طباطبایی پدر خانم فاطمه طباطبایی همسر مرحوم سیداحمد خمینی از جمله علمایی بود كه از نامزدی خاتمی برای ریاستجمهوری ایران در سال 1376 حمایت كرد.
4- داماد امام
اما این تنها پیوند خاتمیها و خمینیها نیست. در نیمه دهه 60 سیدمحمدرضا خاتمی دیگر فرزند آیتالله روحالله خاتمی با زهرا اشراقی نوه آیتالله روحالله خمینی ازدواج كرد. زهرا اشراقی در عین حال دختر آیتالله شهابالدین اشراقی داماد امام خمینی است كه در سالهای تبعید امام خمینی دفتر ایشان را هم اداره میكرد و به هنگام نزاع سران حزب جمهوری اسلامی با ابوالحسن بنیصدر اولین رئیسجمهوری اسلامی ایران از سوی امام خمینی به عضویت هیات حكمیت برای حل اختلاف درآمد. آیتالله اشراقی روحانی سنتگرا و در عین حال آزادیخواهی شناخته میشد كه نسبت به گرایشهای حاكم عصر خود از استقلال رای و نظر برخوردار بود. شهابالدین اشراقی روز جمعه 20 شهریور 1360 به علت سكته درگذشت. در سال 1386 شورای نگهبان صلاحیت پسر آیتالله علی اشراقی – كه نامزد اصلاحطلبان برای مجلس هشتم بود – را رد كرد اما با واكنش صریح بیت امام خمینی در مرحله تجدیدنظر صلاحیت او تایید شد.
5- داماد استاد
پس از شهادت استاد مرتضی مطهری، دختر ایشان با پسر آیتالله میرزاهاشم آملی ازدواج كرد. داماد استاد اما همان كسی است كه به نام دكتر علی لاریجانی یك دهه رئیس سازمان صدا و سیما و قبل از آن وزیر ارشاد اسلامی و پس از آن دبیر شورای عالی امنیت ملی شد. علی لاریجانی عضو یكی از خانوادههای مذهبی و سیاسی جمهوری اسلامی است. محمدجواد لاریجانی اولین فرزند این خانواده است كه به قدرت رسید: معاون وزیر امور خارجه شد و نماینده مجلس شد. ستاره اقبال محمدجواد لاریجانی اما با یك حركت حساب نشده در دوران انتخابات ریاستجمهوری سال 1376 فرو خفت و او اكنون به معاونت حقوق بشر قوه قضائیه كفایت كرده است. صادق لاریجانی كه «شیخ» خانواده لاریجانیهاست نیز با عضویت در شورای نگهبان در زمره قدرتمندترین فرزندان این خاندان به حساب میآید اما آنكه از همه فرزندان مرحوم میرزا هاشم خوشاقبالتر است علی لاریجانی همان داماد استاد مطهری است كه اكنون به نمایندگی از مردم قم به پارلمان راه یافته و قدم در راه ریاست مجلس و شاید ریاستجمهوری میگذارد.
نسل دوم: اسلام حكومتی و ازدواج حكومتی
با استقرار جمهوری اسلامی و تثبیت انقلاب اسلامی به تدریج اسلام از صورت یك دین به شكل یك دولت مستقر درآمد و روابط خانوادههای مذهبی و انقلابی به صورت مناسبات خانوادههای سیاسی و حكومتی درآمد. طبیعی است كه هر انقلابی سرانجام به نظامی سیاسی منتهی شود اما در فرآیند این تغییر و تحول مناسبات خانوادگی هم به تدریج تغییر كرد و با بلوغ فرزندان انقلاب اسلامی به تدریج فرزندان انقلاب اسلامی همسران خود را از میان خانوادههایی كه بیشترین رفت و آمد را با آنها داشتند برگزیدند. گروهی از این ازدواجها به نسبت نسل اول انقلاب سادهزیستانه بود اما گروهی از آنها به تناسب شرایط زمان و مكان تغییر كرده و به شیوه ازدواج طبقه متوسط جامعه نزدیك شده است. همزمان با تحولات جمعیتی و طبقاتی در ایران و تغییر موقعیت و مكان زندگی و مناسبات اقتصادی خانوادههای ایرانی، خانوادههای سیاسی نیز دگرگون شدند و به شكل تازهای ازدواجهای خود را سامان دادند.
1- مشهورترین ازدواج نسل دوم ازدواج مجتبی خامنهای فرزند مقام معظم رهبری با دختر دكتر غلامعلی حدادعادل است؛ پیش از آنكه به ریاست مجلس هفتم شورای اسلامی و حتی نمایندگی مجلس ششم برسد. شاید به همین علت باشد كه غلامعلی حدادعادل در اسفندماه سال گذشته در گفتوگو با مجله شهروند امروز گفته «من این تحلیل را قبول ندارم كه چون خانواده ما با خانواده مقام معظم رهبری پیوند سببی پیدا كرد گروههای سیاسی به بنده تمایل نشان دادند. خویشاوندی تاثیری در تصمیماتم به عنوان رئیسمجلس ندارد» دیگر فرزندان رهبر انقلاب نیز با خانوادههای مذهبی و سیاسی دارای گرایشهای دیگر ازدواج كردهاند: مسعود خامنهای با دختر آیتالله خرازی از مدرسین حوزه علمیه قم و خواهر صادق خرازی معاون وزیر امور خارجه در دولت خاتمی و مشاور كنونی سیدمحمد خاتمی ازدواج كرده است در عین حال كه كمال خرازی وزیر خارجه خاتمی و رئیس شورای راهبردی روابط خارجی عموی عروس به حساب میآید. مصطفی خامنهای دیگر فرزند مقام معظم رهبری نیز با دختر آیتالله خوشوقت از روحانیان تهران و نامزد ائتلاف رایحه خوش خدمت (گروه حامی دولت محمود احمدینژاد) ازدواج كرده است. با وجود این فرزند آیتالله خوشوقت مدیركل مطبوعات خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوره سیدمحمد خاتمی بود و در پرونده زهرا كاظمی اظهارنظری متفاوت از اظهارنظرهای رسمی كرد. دختر دیگر مقام معظم رهبری با فرزند حجتالاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی رئیس دفتر رهبر انقلاب اسلامی ازدواج كرده است. بدین ترتیب با مروری بر ازدواجهای فرزندان مقام معظم رهبری میتوان گفت هیچ یك از این ازدواجها نمیتواند واجد معنای جناحی یا سیاسی خاصی باشد. به جز آنكه همگی آنها در محدوده خانوادههای مذهبی و سیاسی انقلاب اسلامی رخ داده است.
2- اما ماجرا زمانی جالبتر میشود كه دریابیم سلسله این ازدواجها به تدریج خانوادههای بیشتری را در بر میگیرد و در نهایت خانوادهای بزرگتر را میسازد. چندی پیش پسر صادق خرازی با دختر محمدرضا خاتمی ازدواج كرد. بدین ترتیب صادق خرازی كه برادر همسر فرزند مقام معظم رهبری است، در عین حال پدر همسر نوه امام خمینی و برادرزاده سیدمحمد خاتمی نیز هست و این به معنای خانواده سیاسی و مذهبی بزرگی است كه با دو رهبر نظام و یك رئیسجمهور و نیز یك وزیر خارجه جمهوری اسلامی نسبت دارد.
3- در ادامه همین مناسبات خانوادگی ازدواج فرزندان مرحوم سیداحمد خمینی و نوادگان امام خمینی نیز جالب توجه است: سیدحسن خمینی نوه ارشد امام خمینی با دختر آیتالله موسوی بجنوردی عضو سابق شورای عالی قضائی و عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز ازدواج كرده است.
برادر او یعنی سید یاسر خمینی نیز با دختر سیدمحمد صدر نامزد ائتلاف اصلاحطلبان برای مجلس هشتم ازدواج كرده است. یعنی در واقع فرزند سیداحمد خمینی با دختر پسرخاله مادرش خانم فاطمه طباطبایی ازدواج كرده كه پسرخاله همسر سیدمحمد خاتمی نیز محسوب میشود و از خانواده بزرگ «صدر» به حساب میآید. خانواده امام خمینی البته دامادهای مشهور دیگری نیز دارد: نوه خانم زهرا مصطفوی دختر امام خمینی با پسر محسن رضایی ازدواج كرده و دختر دیگر آیتالله اشراقی (كه نوه امام خمینی به حساب میآید) با پسر آیتالله طاهری امام جمعه سابق اصفهان ازدواج كرده است تا خانوادهای بزرگ شكل گیرد.
4- یكی از جالبترین ازدواجهای درون حكومت جمهوری اسلامی ازدواج پسر رئیس اسبق قوه قضائیه با دختر رئیس كنونی این قوه است: پسر آیتالله موسوی اردبیلی از مراجع تقلید شیعه با دختر آیتالله سیدمحمود هاشمی شاهرودی ازدواج كرده است. پسران دیگر آیتالله موسوی اردبیلی هر یك با دختر یكی از بزرگان مذهبی ازدواج كردهاند: دختر آیتالله جوادی آملی از مدرسین حوزه علمیه قم و آیتالله شهرستانی از فقهای قم و نماینده آیتالله سیستانی در ایران كه چندی یكی از بستگانش وزیر نفت عراق بود. از نسل دوم این خانواده نوه آیتالله موسوی اردبیلی و آیتالله جوادی آملی با پسر محمد هاشمی برادر آیتالله هاشمی رفسنجانی و رئیس اسبق سازمان صداوسیما ازدواج كردهاند.
5- از میان اعضای دفتر امام خمینی و دفتر آیتالله خامنهای فرد مشتركی وجود دارد كه دو داماد بنام دارد: حجتالاسلام رسولی محلاتی دختران خود را به عقد آقایان ناطق نوری رئیس مجلس چهارم و پنجم و عباس آخوندی وزیر اسبق مسكن درآورده است. حجتالاسلام والمسلمین ناطق نوری هماكنون مسوولیت بازرسی دفتر مقام معظم رهبری را بر عهده دارد و یكی از سران جناح اصولگرا در ایران شناخته میشود.
***
گسترش روابط خانوادگی در میان حاكمیت جمهوری اسلامی طی دو نسل سبب شده است به تدریج خانواده بزرگی شكل گیرد كه در آن نامهای آشنایی از خمینیها، خامنهایها، خاتمیها، هاشمیها، صدرها و... به چشم میخورد. خانوادهای كه به تدریج چنان در نسلهای آینده به هم آمیخته میشوند كه میتوانند به حكم شرع محرم یكدیگر شناخته شوند.
منبع: شهروند امروز
این نماینده مجلس خبرگان با برشمردن شرایط ولی فقیه و نیز اهمیت «استقبال» و رضایت مردم، تأکید کرده است که این مجلس باید از مفاد قانون اساسی دفاع کند.
آیتالله دستغیب در بیانیه خود آورده است: «وظیفه خبرگان است که از بند بند قانون اساسی دفاع کند و مردم را همراه داشته باشد. فلسفه وجودی خبرگان حفظ قانون اساسی است. مردم به خبرگان به عنوان وکلای خود رأی دادند که نگهبان قانون اساسی باشند.»
نماینده استان فارس در مجلس خبرگان میافزاید: «معلوم اینجانب است که اگر مردم متوجه شوند که خبرگان در جهت احقاق حق مردم سعی دارند و برای حفظ قانون اساسی و رأی آنها احترام قائلند، ساکت میشوند و راضی به تحقق قانون اساسی هستند، چون خودشان شعار دادند و نسل امروز هم شعارش این است که استقلال آزادی جمهوری اسلامی؛ امّا باید خود خبرگان متوجّه کیفیّت و نظر جامعه باشند.»
آیتالله دستغیب آشکارا از اعضای مجلس خبرگان خواسته است که «تا دیر نشده خبرگان برای اعادۀ حیثیت از مرجعیت، تشکیل جلسه دهد آن هم علنی و مطالب بررسی گردد و به خواست مردم که همان قانون اساسی است جواب داده شود و به شکایات آنها به وسیلۀ نمایندگان آنها یعنی آقای موسوی و آقای کروبی رسیدگی شود.»
وی همچنین از مجلس خبرگان انتقاد کرده است که چرا هیچگاه از محمد خاتمی رئیس جمهوری پیشین ایران برای حضور در این مجلس دعوت به عمل نیامد و در مقابل از محمود احمدینژاد چند بار دعوت شد، که او هم علاوه بر پاسخ نگفتن به سؤالات، نمایندگان خبرگان را به فردی دیگری ارجاع داد.
در نامه آیتالله دستغیب گرچه به شرایط ولی فقیه در جمهوری اسلامی اشاره شده است، اما صراحتاً سخنی درباره رهبری کنونی، آیت الله خامنهای نرفته است.
آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، حتی پیش از اعلام شورای نگهبان که شش نفر از اعضای آن منصوب وی است، بر انتخابات ۲۲ خرداد ماه صحه گذاشت. وی همچنین قضاوت شورای نگهبان را آخرین حکم در مورد سلامت انتخابات دانسته و خواسته میرحسین موسوی و مهدی کروبی،دو نامزد اصلاحطلب معترض به نتایج انتخابات، مبنی برگزاری مجدد انتخابات یا تشکیل هیئت حکمیت بیطرف را نپذیرفت.
رهبر جمهوری اسلامی در نخستین نماز جمعه پس از انتخابات ریاست جمهوری همچنین به معترضان هشدار داد که مسئول هرگونه خونریزی خودشان هستند؛ این اظهارات در گفتههای دیگر مقامها و نهادهای جمهوری اسلامی نیز بازتاب یافت و از جمله احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، مسئولیت کشته شدن کسانی که در رویدادهای انتخاباتی جان باختهاند را بر عهده معترضان دانست. نیروی انتظامی نیز به تازگی در بیانیه خود بر همین مورد تأکید کرده است.
مجلس خبرگان رهبری ۸۶ عضو دارد و مطابق با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، وظیفه «انتخاب»، «بركنارى» و «نظارت» بر رهبری را بر عهده دارد.
آیتالله دستغیب پیش از این نیز با صدور پیامی از اظهارات اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان که در نماز جمعه ۲۶ تیرماه که در آن خواستار بازگرداندن اعتماد مردم شد، حمایت کرده بود.
این نماینده مجلس خبرگان با استقبال از پیشنهادهای اکبر هاشمی رفسنجانی درباره «آزادی همه زندانیان، دلجوئی از آنها و خانواده آنها» و نیز رفع فشار از رسانهها تاکید کرده بود: «لازم است به خواستههای منطقی دوستداران امام و انقلاب آقایان میرحسین موسوی و حجت الاسلام و مسلمین کروبی و محسن رضایی که عده بسیاری به آنها رأی دادهاند گوش فرا داد که یقیناً با دوستی بسیاری از مردم مواجه خواهیم شد.»
وی همچنین در پاسخ به بیانیه جمعی از اعضای مجلس که در واکنش به مواضع اکبر هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه بدون اسم بیانیه منتشر کرده بودند، از نویسندگان این بیانیه خواسته بود که برای معترضانی که میپرسند «رأی ما کجا رفت» پاسخ قانعکنندهای بیایند و راهکارهای رئیس مجلس خبرگان را اجرا کنند.
از بدو انقلاب 1357 تا به امروز همواره شاهد شبیه سازی رخدادهای جامعه با حوادث و رخداد های صدر اسلام بوده ایم
به یاد داریم که در واقعه 7 تیر زمانیکه جمعی از سران حکومت در حادثه دفتر حزب جمهوری در یک عملیات تروریستی کشته شدند بلافاصله با کم و زیاد کردند تعدادی از کشته شدگان تعداد رو به 72 تن رساندن تا با شهدای کربلای حسینی برابر شود از این دسته رویداد سازی ها بسیار داشته ایم که خوشبختانه در ذهن و یاد همه هست و به طبع میدانیم که هدف از این شبیه سازی ها چیزی نبود جز اینکه هر کس از ما نیست در صف دشمنان اسلام به خصوص ائمه و انبیا هستند
و این هنر شبیه سازی از دست کسی برنمیا اید بجز صاحبان منبر کسانی که یک عمر به قدمت 1400 سال بر سر سفره عاشورا نشسته اندو ازخون شهدای کربلا رزق میکنند چه حکیمانه سخنی " ما هر چه داریم از محرم و صفر است"
در رویداد های اخیر هم به مراتب و دفعات شاهد این شبیه سازی ها بودیم ولی اینبار" خیاط به کوزه افتاد"از روایات داریم که زمانی پیامبر(ص) به عمار یاسر فرومدند" تقتله الفئة الباغية " "او را گروه سركش و ستم كار مى كشند"و زمانی که در جنگ بین معاویه و حضرت علی (ع) زمانی که عمار یاسر به دست لشگر معاویه کشته شد
نیرنگ عمرو عاص کار گر افتاد و عمار به دست علی ( ع)کشته شده چرا که اگر علی اورا به جنگ نمیاورد کشته نمیشد در نتیجه قاتل عمار علی است
امروز در صدا و سیمای ضرغامی شاهد بودیم که تعدادی ا ز خانواده های کشته شدگان واقعه اخیر که به دست لباس شخصی ها و یا نیرو های انتظامی شهید شده اند رو به جلو دوربین اورده بودو این گونه القا میکرد که باعث کشته شدن این عزیزان کسی نیست جز عاملین انقلاب مخملین که باید دستگاه قضایی عدل گستر جمهوری اسلامی داد انان را بستاند
حالا شما بگید ماشاله به سنگ پای قزوین
2-حدود 10 تا 20 هزار نفر در اجتماع 25 تی رماه در میدان آزادی تحصن کردند
3-معترضین در پی تسخیر یکی از پایگاههای نظامی در محدوده خیابان استاد معین بودند که به علت مقاومت سرباز های حراست پایگاه بسیج !!!!! اقدام به اتش زدن پایگاه بسیج کردند
4-معترضین قصد آتش زدند اماکن مذهبی( پایگاه بسیج و مساجد) را داشته اند
5-صحنه کشته شدند ندا آقا سلطان صحنه ای ساختگی به دست عوامل بی بی سی بوده و فقط قصد گناه کار جلوه دادن نظام مقدس و مظلوم جمهوری اسلامی بوده است
6-مردم معترض که به ارازل واوباش معرفی شده اند به عابران پیاده که ریش دارند و یا کمی چاق هستند و یا پیراهن رو روی شلوارمی اندازند حمله و انان را مورد ضرب و شتم قرار میدهند
7- مردم معترض قصد کودتاه مخملین دارند
8- شرکت کنندگان در نماز جمعه هب امامت آقای هاشمی قصد بزن و برقص در صحن دانشگاه تهران را داشتند که با اقدام هوشمندانه بسیج د راین امر نا موفق بودند
9-اشکان سهرابی که ادعا میشده به ضرب گلوله کشته شده در حین تردد در خیابان های اطارف منزل به علت تصادف با یک خودر که یک امر اجتناب ناپذر است کشته شده
10- ترانه موسوی که در بیابان های کرج بعد از .... به اتش کشیده شده هماکنون در کاندا زندگی میکند و خواهر و مادر محترماشان در طول این مدت خواب بوده و هیچ خبری از این موضوع نداشته و به تازگی از خواب بیدار شدند و متوجه خبر کذب کشته شده خواهرشان شده و به اطلاع عموم رسانده اند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
و الی ماشااله از این موارد
راستی نظام جمهوری و به خصوص اتاق فکر صدا و سیمای اقای ضرغامی مردم ایران را چطور تصور میکنند؟
آیا مردم ایران ضمن نجیب بودن تا این حد ساده زود باور و خام هستند و یا خدای ناکرده ...؟!
کمی به مردم احترام بگذارید این کمترین حد شجاعت یک بازنده است
مرد باشید
جناب آقای جنتی دامت برکاته
امام جمعه موقت تهران
با اهدای سلام و تحیت، سخنان جنابعالی در خطبه دوم نماز جمعه تهران، گذشته از نکات مثبت و قابل تقدیر آن، شامل دو نکته بود که نه تنها منطبق با واقعیت نیست بلکه موجب تشدید تنش سیاسی موجود است. نکته اول اینکه محرکان حوادث اخیر را تنها مسبب مرگ مقتولان این حوادث معرفی کردید و کمترین اشارهای به نوع برخورد با معترضین و خصوصا قتل چهار نفری که در بازداشتگاهها جان خود را از دست دادند و لزوم معرفی و مجازات مسببان آن نکردید.
البته این امر معمایی را برای این بنده حل کرد و آن اینکه افرادی که دست به این جنایتها میزنند از نظر ایدئولوژیک و اعتقادی مستظهر به توجیهات امثال حضرتعالی هستند. بلاتشبیه استدلال جنابعالی شبیه استدلال معاویه در جنگ صفین است که پس از شهادت عمار یاسر و سخت شدن کار بر او، گفت قاتل عمار علی است که او را به این جنگ آورد! بی تردید افرادی مانند آقای موسوی در تحریک مردم به تجمعات خیابانی نقش داشتهاند ولی آیا این امر میتواند توجیه کننده هرگونه رفتاری با این مردم خصوصا در بازداشتگاهها باشد؟ اینکه به بهانه حفظ نظام ظلمها را خلاف همه نصوص اسلامی توجیه میکنید و در استدلالهای خود مغالطه به کار میبرید و از بیان حق خودداری مینمایید باعث میشود که بخشهای خوب حرفهای شما هم زمینه پذیرش نداشته باشد. دفاع از نظام و رهبری به این نیست که این حقایق را کتمان کنیم بلکه به این است که قبل از آنکه غربگرایان این موارد را به عنوان نقض حقوق بشر اعلام کنند و پرچم اصلاح به دست گیرند خودمان آنها را مطرح و اصلاح کنیم. شهید آیتالله مطهری میفرمایند: «روحانیت نباید اجازه دهد پرچم اصلاحات اجتماعی به دست روشنفکران غربزده بیفتد.» حرفهای به تعبیر شهید مطهری «میخ دار» افرادی مانند حضرتعالی و جناب آقای محمد یزدی همواره مانعی برای اصلاحات واقعی و سدی برای جذب قشر فهیم و تحصیلکرده بوده است. (به عنوان نمونه جناب آقای یزدی پس از پیشنهاد جناب آقایهاشمی مبنی بر آزادی زندانیان، خطاب به آقایهاشمی گفتند شما چهکاره هستید، ولی بعد از توصیه آقای احمدی نژاد به رئیس قوه قضائیه مبنی بر رعایت رأفت اسلامی با بازداشت شدگان نفرمودند شما چهکاره هستید. این نحو سخن گفتن و اینگونه رفتارهای دوگانه مقبولیت فرد را تضعیف میکند.) امیدوارم عنایت فرموده روش خود را تغییر دهید.
نکته دوم اینکه حوادث اخیر را معلول انتقامگیری جناب آقایهاشمی رفسنجانی به خاطر شکست در انتخابات قبلی ریاست جمهوری دانستید. قطع نظر از اینکه این سخن خارج از حوزه انصاف است، فرضا که چنین باشد، آیا آقای احمدی نژاد با نوع مناظرات خود زمینه این حوادث را فراهم نکرد و هیچ تقصیری نداشت؟ آیا بخشی از منشأ اعتراضات رفتار انتخاباتی ایشان نبود؟ آیا مبادی رای آقای احمدی نژاد با توجه به آن مناظرات و فرصت ندادن به آقایهاشمی برای دفاع از خود در صدا و سیما و توزیع گسترده کمکهای نقدی در روستاها و... در انتخابات، صحیح بود؟ باید اشکالات دو طرف را به دور از حب و بغضها مطرح کنیم. علت اینکه این فتنه هنوز پایان نیافته است این است که هیچ طرفی اشکالات خود را نمیپذیرد. برای شما آرزوی توفیق بیشتر دارم.
با تقدیم احترام
علی مطهری / 9/5/1388
- علی مطهری به جنتی: افرادی که دست به جنایتها میزنند از نظر اعتقادی مستظهر به توجیهات امثال حضرتعالی هستند
متن این اطلاعیه که از سوی اداره کل اطلاعرسانی و ارتباطات معاونت اجتماعی ناجا به شرح زیر است:
1-سرباز وظیفه ستوان یکم الف- ب راننده خودرو ون نیروی انتظامی که به اشتباه ارازل و اوباش محترم دستگیره شده را به جای انتقال به هتل اوین( منظور هتل اوین است نه زندان اوین) به بازداشتگاه غیر استاندارد کهریزک که مکان استقرار نیروهای اماده به خدمت معتادین بوده منتقل کرده
2 -سرباز وظیفه سرهنگ دوم الف - ب نگهبان هتل اوین( منظور هتل اوین است نه زندان اوین) کهمسوولیت پارکینگ را بر عهده داشته به اشتباه اتومبیل ون نیروی انتظامی را به علت تکمیل ظرفیت پارینگ اتومبیل گسیل شده را به بازداشتگاه غیر استاندارد کهریزک که مکان استقرار نیروهای اماده به خدمت معتادین بوده عودت نموده
3- سرباز وظیفه سرهنگ دوم الف - ب مسوول پذیرش بازداشتگاه غیر استاندارد کهریزک با توجه به تکمیل ظرفیت پذیرش بازداشتگاه اقدام به پذیرش 20 نفر از بازداشتشدگان نموده و ظرفیت اتساندار را رعایت ننموده
4- سرباز وظیفه سرهنگ الف- ب رابط بازداشتگاه غیر استاندارد کهریزک به علت عدم تحویل گزارش مسسول بازداشتگاه باز هم غیر استاندارد کهریزک به مراجع ذیصلاح
5-سرباز وظیفه برادر سردار الف - ب مسوول خدمات و ارشاد بازداشت شدگان بازداشتگاه غیر استاندارد کهریزک به علت خاموش کردن سیستم تهویه مطبوع و سرماخوردگی تعداد قلیلی از بازداشت شدگان
به احکام ( نعدیلی) انفصال خدمت به مدت ده ساعت 12 ساعت از 18 تا هشت صبح فردای اداری محکوم شدند
شایان ذکر است این حکم بعد از حکم سربازی که در 18 تیر در چریان حوادث کوی دانشگاه که مبادرت به سرقت یک دستگاه عظیم و پیچیده ریش تراشی (با ریشه تراشی اشتباه نشود) یکی از احکام سنگین صادره میباشد
در آخر از کمیته حقیقت یاب که بهخاطر هشت ماه کار نفسگیر و مستمر بر روی پرونده باز داشت شدگان 25 تیر ماه تقدیر و تشکر صورت گرفت
به گزارش سایت حزب اعتماد ملی که آقای کروبی دبیرکل این حزب است، در جمع گروهی از اعضای شورای مرکزی آن از این که مسوولان در پی خاموش کردن اعتراض های مردمی به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری با اعمال شیوه های رعب و وحشت هستند، به شدت انتقاد کرد.
آقای کروبی گفت: "كسانی كه می گویند از پشتیابانی مردم برخوردارند چرا این قدر نیرو به خیابان می آورند كه وقتی حتی كسی قصد آن دارد كه به مراسم فاتحه ای برود با چنین صحنه هایی رو به رو شود."
آقای كروبی با انتقاد از شكل گیری فضای پلیسی در كشور گفت : "به اعتقاد من پلیسی كردن فضای كشور به نفع مصحلت ملی نیست و حتی برگزاری چنین دادگاههایی و یا دستگیری های گسترده منافع ملی را در خطر قرار می دهد و حتی نتیجه عكس دارد چرا كه این اخبار در تمام دنیا منعكس می شود."
آقای کروبی استفاده از نظرات "عقلا و نخبگان" را برای خروج از بحران کنونی مهم دانست.
او گفت: "با این دستگیری ها و برنامه های تلویزیونی مشكلی حل نمی شود بلكه باید با بزرگان گفت و گو و مشورت كرد و به مساله خاتمه داد."
آقای کروبی همچنین بعضی اخبار منتشر شده در رسانه ها درباره حضور او در تجمع های روز دوشنبه که در اعتراض به تنفیذ حکم ریاست جمهوری برگزار شده بود، گفت راهی یک مراسم ختم بوده ولی به خاطر نگرانی از جان مردم از خودرو پیاده نشده است.
او گفت: "احساس كردم اگر از ماشین پیاده شوم برای مردم حادثه تلخی روی می دهد چرا كه اگر من پیاده می شدم مردم دور من جمع می شدند و با آنها برخورد می شد و حادثه ای روی می داد و بنابر این دلیل بود كه من از ماشین پیاده نشدم."
آقای کروبی همچنین با اشاره به برنامه پیش روی حزب اعتماد ملی گفت این حزب به عنوان منتقد و رقیب دولت دهم به فعالیت خود ادامه خواهد داد.